فیلم ها همگی قوانین خاص خود را دارند، چه سادگی انسان ها با رفتارهایی انسانی باشد یا حرکات جادویی در فیلم های بلاک باستر و دارای هزینه گزاف. این قوانین تضمین می کنند که مخاطبان محدودیت ها در زمینه اینکه چه چیزهایی در دنیای فیلم می تواند یا نمی تواند رخ دهد را درک نمایند اما تا جایی که به شخصیت های داستان مربوط می شود، فیلمسازان اغلب به عمد قوانین تثبیت شده را برای داشتن اثر دراماتیک زیر پا می گذارند. در حالی که ۱۰ فیلم ادامه مطلب هیچگاه منطق ذاتی داستان هایشان را زیر پا نمی گذارند اما هر یک دارای شخصیت هایی هستند که باورهای درونی شان را برای یک بار زیر پا گذاشته و برای آن بهایی سنگین پرداخت می کنند. این افراد به دلیل طمع، قهرمان مآبی یا حماقت، قوانین اساسی که همواره به آن ها باور داشته اند را نادیده گرفته و به خاطر آن جانشان را از دست می دهند.
۱۰- نیل مک کارتی- مخمصه
قانون: «نگذار به چیزی وابسته شوی که هر گاه احساس خطر نکردی نتوانی در کمتر از ۳۰ ثانیه از آن دل بکنی». یکی از شخصیت های اصلی شاهکار تریلر جنایی «مخمصه» (Heat) ساخته مایکل مان، یک سارق بانک به نام نیل مک کارتی (رابرت دنیرو) است که تمام عمرش با قانون بالا زندگی کرده و موفق بوده است و این قانون چنین بوده که خود را درگیر چیزی نسازد که در موقع خطر مانع از فرار به موقع او از مخمصه شود. اما در انتهای فیلم، مک کارتی برای اولین و آخرین بار قانون زندگی اش را زیر پا می گذارد. در حالی که وی به سمت فرودگاه می رود تا با پول هایی که به سرقت برده فرار کند، با او تماس گرفته شده و مکان مخفی شدن خائنی که باعث لو رفتن ماجرای سرقت و کشته شدن دوستانش شده به او اطلاع داده می شود و مک کارتی به جای فرار، تصمیم می گیرد بازگشته و از او انتقام بگیرد. اگر چه وی موفق می شود این خائن را به سزای خیانتش برساند اما در ادامه تحت تعقیب پلیسی که مدت هاست دنبال او بوده (ستوان هانا با بازی آل پاچینو) قرار گرفته و پیش از آنکه بتواند فرار کند توسط او کشته می شود. در این ماجرا یک کنایه بسیار دراماتیک وجود دارد که علیرغم تمامی نصیحت هایش در طول داستان، مک کارتی نمی تواند که احساس عاطفی اش را نادیده گرفته و با جانش بهای این تغییر رویه را می پردازد.
۹- لی ابوت- یک مکان ساکت
قانون: «سر و صدا نکن». فیلم ترسناک علمی-تخیلی بی نقص جان کراسینسکی با نام «یک مکان ساکت» (A Quiet Place ) در مورد حمله موجوداتی فضایی به زمین است که با استفاده از صدا انسان ها را شکار کرده و بدین ترتیب انسان های باقیمانده را وادار می کنند که برای زنده ماندن بی صدا زندگی کنند. در حالی که شخصیت لی ابوت (جان کراسینسکی) در تمام طول فیلم به سختی تلاش دارد برای زنده ماندن اعضای بازمانده خانواده اش سر و صدایی تولید نکرده و دیگران را نیز از این کار باز می دارد اما در نهایت مجبور می شود که برای نجات فرزندانش در پایان فیلم، این قانون سختگیرانه را زیر پا بگذارد. در حالی که یکی از هیولاها به فرزندانش نزدیک می شود، لی تصمیم می گیرد که فداکاری کرده و با صدای بلند فریاد می زند تا هیولای فرازمینی را به سمت خود کشیده که با کشته شدن هولناکش به دست او به قیمت زیر پا گذاشتن قانون ساکت ماندن اما نجات فرزندانش تمام می شود. شاید بگویید که ابوت می توانست با تاکتیکی متفاوت توجه موجود فرازمینی را از فرزندانش دور کند اما در آن شرایط اضطراری، شکستن قانون مهمش در عملی قهرمانانه و فداکارانه منطقی به نظر می رسد و البته اینکه به نتیجه رسید.
۸- روری آدامز- زندگی
قانون: «هیچوقت قوانین قرنطینه را زیر پا نگذار». فیلم ترسناک علمی تخیلی «زندگی» (Life) ساخته دانیل اسپینوزا یک فیلم پیچیده اما عمیقاً درمانده کننده است، به ویژه به خاطر تمایل شخصیت ها به انجام کارهای خطرناک و احمقانه. این اتفاق به ویژه در مورد شخصیت مهندس روری آدامز (رایان رینولدز) قابل حس است که در تلاش برای نجات همکارش هیو از مورد حمله قرار گرفتن توسط یک موجود فرازمینی به نام کالوین قوانین مربوط به قرنطینه را نادیده می گیرد. و در حالی که موفق می شود هیو را به مکانی امن برساند اما این کار به قیمت جان خودش تمام می شود. اما بدتر از آن اینکه مرگ روری یک منبع تغذیه حیاتی را برای کالوین ایجاد می کند که با خوردن او از درون بزرگ تر شده و با قدرت بیشتری به کشت و کشتارش در مابقی فیلم ادامه دهد. این کشت و کشتار با مرگ بسیاری از خدمه سفینه همراه بوده و به کالوین اجازه می دهد که بتواند در نهایت به زمین برسد، جایی که فیلم در آن به پایان رسیده و انتظار می رود که کالوین بتواند انسان های بیشتری را کشته و با تغذیه از آن ها بزرگتر و قدرتمندتر شود.
۷- مارکو- جان سخت
قانون: «دفعه بعدی که شانسی برای کشتن کسی پیدا کردی، درنگ نکن». و اکنون به شخصیتی فرعی می رسیم که بی توجهی به نصیحت و شعاری که همیشه داشت باعث شد که در کمال بیرحمی کشته شود، البته به شکلی هیجان انگیز. در فیلم «جان سخت» (Die Hard)، پلیسی به نام جان مک کلین (بروس ویلیس) در روز عصر کریسمس و در یک آسمانخراش بلند مقابل گروهی از تروریست های مسلح قرار می گیرد. سردسته این تروریست ها با نام هانس گروبر (آلن ریکمن) همواره از نفرات بی نام متعدد خود برای انجام بدترین جنایات استفاده کرده و مرتباً به آن ها دستور می دهد که مک کلین را پیدا کرده و به قتل برسانند. در یک مورد، مک کلین توسط یکی از این افراد به نام مارکو به گوشه ای رانده شده که با شلیک بدون دقت به سمت مک کلین شانس کشتن او را از دست داده و بعد از تمام شدن گلوله هایش به مک کلین توصیه می کند که اگر شانس کشتن کسی را داشت در این کار درنگ نکند. در همان لحظه ای که مارکو دوباره سلاح خود را مسلح می کند، مک کلین چندین گلوله به سمت وی شلیک می کند که مرگ وی را در پی دارند و البته آن دیالوگ به یاد ماندنی که مک کلین در ادامه ادا می کند: «ممنون از نصیحتت». اگر مارکو کمی حرفه ای تر بوده و البته خود به پندی که داد عمل می کرد می توانست در نیمه راه فیلم مک کلین را از بین ببرد.
۶- تام دیویس- مرز سه گانه
قانون: «طمع نکن». تریلر جنایی «مرز سه گانه» (Triple Frontier) ساخته سرویس نتفلیکس در مورد تیمی از سربازان سابق دلتا فورس است که برای کشتن یک خلافکار بزرگ آمریکای جنوبی و سرقت پول های او بار دیگر به هم می پیوندند. تام «ردفلای» دیویس (بن افلک) با فاصله ای فراوان محتاط ترین و بی میل ترین عضو گروه بوده اما در نهایت به دلیل مشکلات مالی و دلتنگی اش برای زندگی هیجان انگیز و ماجراجویانه گذشته در نهایت می پذیرد که به گروه ملحق شود. اما او شرایط خاصی دارد، از جمله اینکه به شدت به یک برنامه سختگیرانه متعهد بوده و در زمان مقرر محل زندگی خلافکار ثروتمند را ترک می کند بدون اینکه مقدار پولی که بدست آورده اند برایش مهم باشد. با این وجود وقتی که آن ها پولی بسیار بیشتر از آنچه که تصور می کردند در زیر محل زندگی خلافکار مذکور می یابند، تام طمع کرده و اصرار دارد که می توانند زمانی بیشتر از آنچه که برنامه ریزی کرده اند داشته و می توانند پول بیشتری به خودرو خود منتقل کنند. این کار باعث می شود که هلیکوپتر آن ها به دلیل وزن زیاد پولی که در داخل آن تلنبار شده دچار سانحه شده و در یک مزرعه در همان نزدیکی ها سقوط کند، جایی که تام مجبور می شود یک کشاورز خشمگین را به قتل برساند. این اشتباه و طمع قبل از آن در ادامه داستان برایش گران تمام شده و یکی از کشاورزان تام را به قتل می رساند. اگر تیم او با همان پولی که در زمان تعیین شده جمع کرده بودند محل را ترک می کردند، هلیکوپترشان با بار اضافی مواجه نشده و سقوط نمی کرد. در ادامه نیز او مجبور نمی شد کشاورز را کشته و بدنبال آن خودش قربانی انتقام کشاورزان نمی شد.
۵-تی-۸۵۰- ترمیناتور ۳: خیزش ماشین ها
قانون: «جان کانر را بکش». در نیمه راه سومین فیلم از مجموعه فیلم های ترمیناتور با عنوان «ترمیناتور ۳: خیزش ماشین ها» (Terminator 3: Rise Of The Machines)، شخصیت تی-۸۵۰ خیرخواه (آرنولد شوارتزنگر) شکست خورده و توسط تی- ایکس شیطان صفت شخصیتی فاسد پیدا می کند. در شرایطی که برنامه ریزی او تغییر کرده، ماموریت جدید تی-۸۵۰ کشتن جان کانر (نیک استال) و نه مراقبت از اوست. تی-۸۵۰ خیلی زود تلاش می کند که کانر را بکشد، اما کانر موفق می شود که با برجسته کردن تضادهای بین دستورهای قبلی و جدیدش او را متقاعد کند که برنامه ریزی جدیدش را نادیده بگیرد. در ادامه تی-۸۵۰ برنامه ریزی فعالش را نادیده گرفته و وارد حالت استندبای می شود. با این فعل و انفعالاتی که بسیار مضحک به نظر می رسند، در پایان داستان تی-۸۵۰ موفق می شود که کانر و کیت (کلر دینس) را از دست تی-ایکس نجات داده و با فداکاری و منفجر کردن سلول سوختی بی ثباتش در نزدیکی تی- ایکس پایان خود و او را رقم بزند. اگر ترمیناتور به دستوری که برایش صادر شده بود متعهد می ماند، جان کانر کشته شده و ترمیناتور هنوز زنده بود.
۴- اسپوک- پیشتازان فضا ۲: خشم خان
قانون: «در هر شرایطی منطق پیروز می شود». در مجموعه داستان های «پیشتازان فضا» ، شخصیت اسپوک (لئونارد نیموی) یکی از شخصیت های افسانه ای در کل این داستان علمی تخیلی است که به خاطر رویکرد بی احساس و بسیار منطقی اش در حل مشکلات شناخته می شود که درست نقطه عکس شخصیت احساسی و انسانی کاپیتان کرک (ویلیام شاتنر) قرار دارد. در دنباله «پیشتازان فضا ۲: خشم خان» (Star Trek II: The Wrath of Khan) اسپوک در کمال ناباوری خود را در انتهای فیلم و برای محافظت از سفینه انترپرایز در مقابل نشت رادیواکتیو، خود را قربانی کرده در حالی که اصرار دارد این تنها گزینه منطقی موجود است. اما گزینه او اصلاً منطقی نیست. به وضوح گفته می شود پیش از آنکه خان بتواند با سفینه به سرقت رفته در جهان آشوب ایجاد کند باید ماشین موسوم به جنسیس را شارژ کرد. گزینه ممانعت از شلیک انترپرایز در جریان شارژ کردن و نابود کردن جنسیس بسیار منطقی تر از فرار و در ادامه فداکاری اسپوک با گذشتنش از جانش بود.
۳-هری واترز- در بروژ
قانون: «کودکان را نکش». کمدی سیاه «در بروژ» ( In Bruges) ساخته ماریتن مک دونا در مورد یک آدمکش به نام رَی (کالین فارل) است که به شکل تصادفی در جریان یک ماموریت باعث قتل یک پسربچه می شود. رئیس او نیز یک مرد عجول و تندخو به نام هری واترز (رالف فاینس) است که در نزدیک انتهای فیلم برای کِن (استاد رَی با بازی برندن گلیسون) تشریح می کند که چرا کشتن کودکان در کار آن ها خط قرمز است. او در این باره به کن چنین می گوید: «اگر یک کودک را کشته بودم، تصادفی یا به هر شکلی، یک لحظه نیز فکر نمی کردم. در همان نقطه لعنتی خودم را می کشتم». در انتهای فیلم اما این ادعا با تمثیلی تمسخرآمیز به تصویر کشیده می شود جایی که هری وارد بروژ شده و سعی می کند ری را بکشد. اما یکی از گلوله های او به شکل تصادفی به جیمی، بازیگر کوتوله ای که با ظاهر پسربچه دبستانی برای فیلمبرداری نقش تازه اش آماده می شود برخورد کرده و او را به قتل می رساند. اگر چه در عمل، هری قانون نکشتن کودک را زیر پا نمی گذارد اما در ذهنش باور می کند که یک کودک را کشته و در نهایت به وعده خود عمل کرده و خودکشی می کند.
۲-امپراطور پالپاتین- جنگ ستارگان: اپیزود ششم- بازگشت جدای
قانون: قانون دو قانون دو مشهور «جنگ ستارگان» که بر اساس آن تنها دو ُلرد سیث باید به طور همزمان وجود داشته باشند- یکی ارباب و دیگری شاگردش- یکی از قوانین فلسفه سیث است. و علیرغم اینکه امپراطور پالپاتین در تمام طول داستان های جنگ ستارگان از تعهد و التزام به این قانون و تعصب نسبت به فلسفه سیث صحبت می کند اما در نهایت این قانون را زیر پا می گذارد. امپراطور اما بازی خطرناکی را با در نظر داشتن دارث ویدر و لوک اسکای واکر به عنوان شاگردانش آغاز می کند که در نهایت مرگ وی را در پی دارد. با داشتن دو نامزد برای شاگردی خود در آنِ واحد، امپراطور سرنوشت خود را رقم زده و در نهایت توسط ویدر کشته می شود.
۱-داروین- مردان ایکس: کلاس اول
قانون: «سعی کن به مقاومت در برابر حملات دشمن عادت کنی». بدون شک یکی از کمتر دیده شده ترین شخصیت ها در تمام فیلم های «مردان ایکس»، شخصیت داروین است، شخصیتی فرعی در «مردان ایکس: کلاس اول» (X-Men: First Class) که می تواند در هر شرایطی که در آن قرار گیرد شکلی متفاوت به خود بگیرد. قدرت او بسیار خارق العاده بوده و بدین ترتیب کشتن او بسیار دشوار بوده که باعث می شود باور کنیم مدت طولانی شاهد حضور شخصیت او در داستان باشیم. در نیمه راه فیلم شخصیت سباستن شاو از راه رسیده و یک موج انرژی بزرگ را به سمت او می فرستد که باعث می شود توانایی های انطباقی او با شرایط از کار افتاده و وی را به تلی از خاکستر تبدیل می سازد. در حالی که در کتاب های کمیک مردان ایکس، داروین شخصیتی بسیار قدرتمند و یک جهش یافته نامیرا به شمار می آید، این مرگ ساده و غیرمنتظره برعکس تمام قوانینی بود که در مورد این شخصیت بیان شده و باعث شده بود که مخاطبان او را دوست داشته باشند.
بیشتر بخوانید: فیلمهایی که داستان آنها با مرگ شوکه کننده تمام شخصیتها پایان مییابد [قسمت دوم]
بدون نظر