پرویز پرستویی هنرپیشه پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون و بازیگر نقش های نوستالژیک سینمای پس از انقلاب از آژانس شیشه ای تا مارمولک، یکی از هنرپیشه های دغدغه مند سینمای ایران است.
پرویز خان، حدود ۶ میلیون دنبال کننده در اینستاگرام دارد و از ۴ سال پیش تا کنون بیش از ۲۷۰۰ پست در اینستاگرامش به اشتراک گذاشته است. او بر خلاف بسیاری از سلبریتی های سینما و تلویزیون که اینستاگرامشان، مملو از کیک های تولد و سلفی ها و نمایش مد و لباس و سبک زندگی لاکچری و جهانگردی های گوناگون است، تلاش کرده تا رسانه ای برای بیان دغدغه های اجتماعی باشد.
او یکی از مفهومی ترین پست های اینستاگرام ایرانیان را به اشتراک گذاشته و هیچ تبلیغ و آگهی در اینستاگرامش ندارد. استاد پرستویی، تلاش می کند تا فرهنگ عامه را نقد کرده و ارتقا دهد. مرور هزاران پست او، هزاران مطلب جدید به ما می آموزد و روایت گر تاریخ ادبیات ایران و جهان است.
پست هایش معمولا با ده ها هزار بازدید و هزاران کامنت همراه می شود. پرویز پرستویی، منتقد منتقد گریز نیست. اگر چه حضوری در برخی از فیلم های سینمایی سال های اخیر، با واکنش تند منتقدان همراه شده و او نیز، پاسخ هایی داده، اما هیچ گاه کامنت زنی را روی مخاطبانش مسدود نکرده است و تلاش کرده، صدای نیازمندان باشد.
در ادامه مروری داریم بر پست های بهاری استاد پرستویی.
داستان ابلهان
گاهی بهتر است آدمی مورد تمسخر قرار گیرد. زیرا بدین طریق، فرصتی برای گذشت متقابل و شرمساری به دست میآید . همه ما نمیتوانیم همه چیز را درک کنیم و کمال، هرگز در یک مرحله حاصل نمیگردد. برای نیل به کمال، نخست باید از نفهمی شروع کرد. کسی که زود میفهمد ، بدون شک بد میفهمد !
به شما که تا کنون خیلی چیزها را بدون فهمیدن فهمیدهاید، این حقیقت را تذکر میدهم … از کتاب «ابله» نوشته تئودور داستایفسکی .
تربیت فرزند
پرسیدﻡ: ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﮔﻔﺖ: ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺜﻞ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﻦ! ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﮕﻮﻧﻪ؟ ﮔﻔﺖ: ﻭﻗﺘﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪی ﺗﻮ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍم میگذﺍﺭﯼ، ﺣﺎﻟﺶ ﺭﺍ میپرﺳﯽ، ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺳﺮﺍﻍ ﮐﯿﻒ ﻭ ﻧﻤﺮﺍﺕ ﺍﻭ نمیرﻭﯼ، ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﻧﻮﻉ ﻏﺬﺍ ﻧﻈﺮﺵ ﺭﺍ میپرسی، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩی ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻥ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﺸﻮﺭﺕ میکنی، ﻧﻈﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺟﻮﯾﺎ میشوی، ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﺕ ﺩﻋﻮﺍ نمیکنی! ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺗﻮ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪی ﺗﻮ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ، ﯾﮑﯽ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺁﻥ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ… ﻓﻘﻂ ﮐﺎﻓﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ، ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯽﺁﻓﺮﯾﻨﺪ ﻧﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ! (روایتی از پروفسور حسابى)
- حتما ببینید: محرمانه های لیلا اوتادی از تهران تا اروپا
مواد
امور کنترل مواد مخدر به یک دامداری در ایالت تکزاس امریکا میرود و به صاحب سالخوردهی آن میگوید: «باید دامداریات را برای جلوگیری از کشت مواد مخدر بازدید کنم»
دامدار، با اشاره به بخشی از مرتع ، میگوید:«باشه، ولی اونجا نرو» مامور فریاد می زنه:« آقا ! من از طرف دولت فدرال اختیار دارم»
بعد هم دستش را میبرد و از جیب پشتش نشان خود را بیرون میکشد و با افتخار به دامدار پیر نشان داده و اضافه میکند: «اینو میبینی؟ این نشان به این معناست که من اجازه دارم هرجا دلم میخواد برم..در هر منطقهیی… بدون پرسش و پاسخ. حالیات شد؟ میفهمی؟» دامدار محترمانه سری تکان میدهد، پوزش میخواهد و دنبال کارش میرود.
کمی بعد، دامدار پیر فریادهایی بلند میشنود و میبیند که مامور از ترس گاو بزرگ وحشی که هر لحظه به او نزدیکتر میشود، دوان دوان فرار میکند. به نظر میرسد که مامور راه فراری ندارد و قبل از این که به منطقهی امن برسد، گرفتار شاخ گاو خواهد شد. دامدار لوازمش را پرت میکند، باسرعت خود را به نردهها میرساند و از ته دل فریاد میکشد: «نشان، نشانت را نشونش بده!»
پ.ن: این روز ها مردمی که با غرور و تمسخر به کرونا راهی سفر می شوند دقیقا دارند پایکوبان بسمت گاو وحشی و نامرئی کرونا می روند !پایان تعطیلات باید دید چگونه برای خلاصی خود از این گاو وحشی به هردری می زنند !اما افسوس که فقط نه خود که همه ما را بزحمت خواهند انداخت.
کرونا و قضاوت
کشیش ۷۲ ساله ایتالیایی مبتلا به کرونا که خواسته بود به جای او، دستگاه تنفس مصنوعی را در اختیار بیماری جوان بگذارند، جان خود را از دست داد. خبر فداکاری او برای شخصی غریبه، توجه بسیاری از رسانههای خارجی و کاربران شبکههای اجتماعی را جلب کرد. او یکی از بیش از ۶ هزار ایتالیایی است که جانشان را در اثر ابتلا به ویروس کرونا از دست دادهاند. دوستان عزیز لطفا نسنجیده قضاوت نکنید.
پزشکان و پرستاران ایران عزیزمان و کمک های مردمی با رفتار انسانیشان در تاریخ ثبت شد . و هنوز هم در خط مقدم این جنگ هستند. ولی اگر بنده این پست را گذاشتم فقط خواستم بگم در جاهای دیگر دنیا هم هستند انسان هایی که دلشان برای زنده بودن و زندگی بخشیدن به همنوع خود می تپد و بنده وظیفه خودم میدانم انعکاس بدهم ،دیگه قضاوت اش با اهلش?
خدایا شکرت
لطفاتا اطلاع ثانوی در خانه بمانید واین متن را زمزمه کنید* *خدای مهربانم*
شکرت که در خانه هستم نه در بیمارستان.
شکرت که روی مبل نشستم نه در بستر بیماری.
شکرت که راحت نفس میکشم نه با مشقت و درد.
شکرت که طعم غذاها را میچشم و لذت میبرم نه اینکه با بیمیلی و به زور غذا بخورم.
شکرت که دلتنگ عزیزانم هستم که یک ماهه ندیدمشون اما امیدوارم بزودی در آغوش بگیرمشون نه اینکه امیدی به دیدار دوبارهشون نداشته باشم.
شکرت که صدای عزیزان راه دوری که یک سال انتظار کشیدم تا نوروز ملاقاتشان کنم را میشنوم هر چند نبینمشان.
شکرت که بهار را دوباره میبینم و زمستان پایان عمرم نبود.
شکرت که دوباره درختان سبز شدند و شکوفه دادند.
شکرت که خورشید با مهر و بیمنت بر سرمان میتابد. شکرت که طبیعت بیمار نشده و دوباره با جمالش چشمهایمان را نوازش میدهد.
شکرت که امروز قدر همه داشتههایم رو بیشتر از قبل میدانم و شکرت که شکرگزارم.
خدای مهربانم همه بیماران را شفای عاجل عنایت فرما و به دست توانایت سایه این بیماری را از سر دنیا بردار
خدای مهربان پزشکان و پرستارانی راکه دراین ایام دور از خانواده ، با دشمن نامرئی(کرونا) میجنگند واز مبتلایان به این بیماری محافظت میکنند را حفظ کن??? متن:صدف آبیوردی
بدون نظر