ریحانه پارسا دو روز پیش در اینستاگرام خود را یک کودک ایندیگو نامید و گفت: « سفیر آدمیانی هستم که مجنون نامیده میشوند و مورد قضاوت واقع میشوند با احترام به نظر همه اساتید من «کودک ایندیگو»هستم!!! عزیزانی که اطلاعات درستی در این باره دارند میتوانند از محتویات این نوع از آدم ها به صحت کلام من پی ببرند نظر مخالف باقی نیز اصلا مهم نیست.» حال با هم نگاهی می اندازیم تا ببینیم به چه کسانی کودک ایندیگو گفته می شود.
۱۳ نشانه ای که نشان می دهد شما یک کودک ایندیگو هستید:
۱- از نظر معنوی فکر می کنید بیدار شده اید
شما احساس می کنید که در یک حالت معنوی هستید که اکثر مردم از آن غافل اند.
۲- مقدر شده تا اینجا باشید
در این زمان شما با اعتماد به نقس و مغرور هستید، به یک دلیل در این کره خاکی قرار گرفته اید و آن هم ایجاد تغییرات مثبت است. می دانید که اهالی کره زمین در حال رشد و بزرگ شدن هستند و برای تغییر به کمک احتیاج دارند.
۳- انتظارات بالایی از خودتان و دیگران دارید
این می تواند روابط و تعاملات یک کودک ایندیگو با دیگران را دچار چالش کند. شما در زندگی بهترین ها را می بینید و انتظار دارید خودتان و بقیه به آن عمل کنند. می توانید به طور سختگیرانه از خودتان انتقاد کنید. از آن چیزی که دارید برای به حرکت درآوردن خود و دیگران استفاده می کنید اما انتظار ندارید که بقیه نیز مثل شما این انرژی و انگیزه را داشته باشند.
۴- دارای بصیرت قوی هستید
ایندیگوها دنیا را به شکل دیگری می بینند. آن ها اعتماد به نفس بالایی دارند. شما اکثر اوقات فکر می کنید راه درست را انتخاب کرده اید و اگر دیگران توجهی به آن نکنند آزرده خاطر می شوید. اگر ایندیگوها بر جهان حکومت کنند شما مطمئنید که مشکلی پیش نخواهد آمد.
۵- به دنبال قدرت می گردید
کودک ایندیگو کسی نیست که اهل مذاکره باشد. او از راه و روش خودش اطمینان دارد. روحیه یاغی گری دارید و نسبت به کسانی که صاحبان قدرت هستند بدبین هستید. این گاهی اوقات شما را در دردسر می اندازد. پس بدانید می خواهید درگیر چه مشکلاتی شوید.
۶- شما می خواهید واژه انسان را دگرگون کنید
سیستم های سفت و سخت به نظر شما احمقانه هستند و شما مخالف آن چیزی هستید که بقیه مشکلی با آن ندارند. همچنین این سیستم ها ممکن است در مقایسه با کسانی که از کارآمدی آن ها خبر دارید، از کار افتاده بنظر برسند. صبر داشته باشید بدانید این سیستم های بزرگ همیشه نیاز به تغییر دارند.
۷- خلاق هستید
در موسیقی و هنر با استعدادید، هنرتان دیگران را به دیدن دنیا از زاویه دید شما دعوت می کند. این توانایی را پرورش دهید.
۸- شما تغییرات زیادی انجام می دهید
شما از شکست های در جامعه آگاه هستید. و این شما را به یک رهبر خبره تبدیل می کند. همیشه در کار خود روش های جدیدتر و بهتری پیدا می کنید.
۹- یک روح گمشده هستید
احساس می کنید متفاوت از دیگران هستید. می توانید روحیه سرکش یا تنهایی خود را پرورش دهید تا اینکه آرام و بی حرکت باشید.
۱۰- سرسخت هستید
یک کودک ایندیگو از ارزش درونی خودش آگاه است. شما با آنچه شما را به عقب می راند مبارزه می کنید.
۱۱- اشتیاق و تمرکز دارید
شما کسی نیستید که از گرفتن دستاوردهای سخت بترسید. این دو ویژگی را باید به طور متعادل در خود داشته باشید وگرنه اشتیاق زیاد نتایج بدی برایتان رقم خواهد زد. این صفات را در خود پرورش دهید و از آن در روابط خود استفاده کنید.
۱۲- توانایی های روانی زیادی دارید
بدون هیچگونه نیازی به پرورش، ظرفیت روانی شما بسیار عالی تنظیم شده است. در حالی که چیز خاصی در توانایی های خود نمی بینید اما این به شما این امکان را می دهد که رفتار دیگران را متوجه شوید.
۱۳- ناامید هستید
شما چشم انداز بزرگ و قوی دارید اما جامعه مانند شما نیست و این شما را ناامید می کند. در اینجا صبر چیزی است که باید داشته باشید و آن را در خود پرورش دهید.
اینجور که نظر میاد ی ایندیگویی خیلی توی ذهنش زندگی میکنه شاید خود من هم خیلی شدید اینجوری ام ولی واقعیت اینه که آدم باید توی واقعیت زندگی کنه من که میخام ازین حالت خارج بشم اگه بتونم
از بچگی برخلاف اکثریت جامعه، هرگز نتوانستم همرنگ جماعت شوم، از قبل حوادث طبیعی و انسانی و حتی زندگی روزمره رو میبینم، احساس میکنم که دیگران به یک جادو و یا خواب و دوگانگی دچار شدند، درد دیگران و مخصوصا حیوانات برای من خیلی درد آور و سخت است، همیشه احساس می‌کردم یک نیروی خاص من رو راهنمایی می کند و مراقب من است، توانایی های خاص دارم و الان نزدیک دو سال است خیلی جدی رخدادها و همان نیرو من رو به سمت آگاهی و شناخت بیشتر از خود و نیروها و توانایی‌های خودم شده، بسیار یک حالت شدید معنوی پیدا کردم، بیشتر مواقع میتوانم درون ذهن اطرافیان و اتفاقاتی که قرار برای آنها و خطرهای اطراف و آینده رو ببینم یا حس کنم، وقتی خواب هستم واقعا خواب نیستم و انگار در جای دیگر دارم زندگی واقعی رو تجربه میکنم، چیزهای که به ذهنم میاد و یا به همسرم یا کس دیگه میگم اتفاق می افتد یا در نوشته ای یا تحقیق علمی در آن مورد صورت می‌گیرد، همزمانی در زندگی من یک عمر عادی شده، به طور مثال دارم در مورد موضوعی صحبت میکنم در همان لحظه فیلم یا آهنگ، اخبار، کتاب، یا اتفاقی در همان مورد پیش می آید و خیلی چیزهای عجیب و غریب دیگه که از بچگی با من بوده و حالا خیلی شدت گرفته و من هر روز آگاه تر و با این جریان هماهنگ تر می شوم، البته خیلی هم برایم سخت و دردناک است ولی وقتی برای کمک به هر چیزی که روی زمین و موجودات زنده قدمی بر میدارم بی نهایت برایم لذت بخش است و بیشتر در این راستا دوست دارم قدم بردارم و چه بیداری و آگاهی وصف ناپذیر و چه حالی داره این دیوانگی، این حالت عاشقانه که انگار فقط دیگران و اطرافیانم از می‌بینند و دیگه برایم مهم نیست که کسی درک کند یا نه، دیگه برایم مهم نیست که کسی مرا بفهمد یا نه، خوشا عشق و خوشا خون جگر خوردن ، خوشا عشق، خوشا از عاشقی مردن
![ترکیب کیبورد و تاچ اسکرین؛ صفحه کلید DS Pixel کار با صفحه‌های لمسی را ساده می‌کند [تماشا کنید]](https://static.digiato.com/digiato/2024/11/0_21-388x462.jpg)
صحیح
برگام. اینا دقیقا همون چیزاییه که از ذهنم میگذره
خب پس همه ایندیگو یی شدن ?
من چرا همه اینا بودم
یا ابوالفضل خدایا کمک?
من چرا همه ی اینا رو بودم
یا ابوالفضل ???
یا خدا چرا منم اینشکلیم
یعنی هر چی فکر کردم نتونستم حتی یک ارتباط مشابه بین ویژگی ها با ریحانه پارسا پیدا کنم
مسخره‌ست.. تواین ایام وانفسا باتمام قدرت در وجودتون دنبال بیماری‌های جدید بگردید تا عاقبت موفق شوید… 🙁
مهمه برای چه هدف‌هایی تلاش میکنید.
اینجور که نظر میاد ی ایندیگویی خیلی توی ذهنش زندگی میکنه شاید خود من هم خیلی شدید اینجوری ام ولی واقعیت اینه که آدم باید توی واقعیت زندگی کنه من که میخام ازین حالت خارج بشم اگه بتونم
باشه همتون متفاوت و ایندینگو.همینه که همتون مثل همین چون همتون توهم متفاوت بودن زدین???
خب بگیم خودشیفته توهمی که راحتتره دنیایی که ریحان پارسا توش سمبل و الگو باشه همون بهتر که آدم عضوی ازش نباشه
ای بابا..ینی هیچکدومتون ادم نیستید???
من ایندیگویی نیستم ی آدم معمولیم ??
از بچگی برخلاف اکثریت جامعه، هرگز نتوانستم همرنگ جماعت شوم، از قبل حوادث طبیعی و انسانی و حتی زندگی روزمره رو میبینم، احساس میکنم که دیگران به یک جادو و یا خواب و دوگانگی دچار شدند، درد دیگران و مخصوصا حیوانات برای من خیلی درد آور و سخت است، همیشه احساس می‌کردم یک نیروی خاص من رو راهنمایی می کند و مراقب من است، توانایی های خاص دارم و الان نزدیک دو سال است خیلی جدی رخدادها و همان نیرو من رو به سمت آگاهی و شناخت بیشتر از خود و نیروها و توانایی‌های خودم شده، بسیار یک حالت شدید معنوی پیدا کردم، بیشتر مواقع میتوانم درون ذهن اطرافیان و اتفاقاتی که قرار برای آنها و خطرهای اطراف و آینده رو ببینم یا حس کنم، وقتی خواب هستم واقعا خواب نیستم و انگار در جای دیگر دارم زندگی واقعی رو تجربه میکنم، چیزهای که به ذهنم میاد و یا به همسرم یا کس دیگه میگم اتفاق می افتد یا در نوشته ای یا تحقیق علمی در آن مورد صورت می‌گیرد، همزمانی در زندگی من یک عمر عادی شده، به طور مثال دارم در مورد موضوعی صحبت میکنم در همان لحظه فیلم یا آهنگ، اخبار، کتاب، یا اتفاقی در همان مورد پیش می آید و خیلی چیزهای عجیب و غریب دیگه که از بچگی با من بوده و حالا خیلی شدت گرفته و من هر روز آگاه تر و با این جریان هماهنگ تر می شوم، البته خیلی هم برایم سخت و دردناک است ولی وقتی برای کمک به هر چیزی که روی زمین و موجودات زنده قدمی بر میدارم بی نهایت برایم لذت بخش است و بیشتر در این راستا دوست دارم قدم بردارم و چه بیداری و آگاهی وصف ناپذیر و چه حالی داره این دیوانگی، این حالت عاشقانه که انگار فقط دیگران و اطرافیانم از می‌بینند و دیگه برایم مهم نیست که کسی درک کند یا نه، دیگه برایم مهم نیست که کسی مرا بفهمد یا نه، خوشا عشق و خوشا خون جگر خوردن ، خوشا عشق، خوشا از عاشقی مردن