ملکه نور الحسین در ۲۳ اوت سال ۱۹۵۱ به دنیا آمده و همسر پادشاه سابق اردن، ملک حسین است. او در سن ۲۷ سالگی با پادشاه ازدواج کرد و در ۴۷ سالگی و زودتر از آن چه که فکرش را میکرد شوهرش را از دست داد. حال امروز و پس از ۲ دهه گذشتن از آن ماجراها ملکه نور الحسین یا لیزا حلبی، زاده آمریکا و تحصیل کرده پرینستون، گرفتار یک اتفاقات دراماتیک در قصر خود و پیرامون پسر بزرگاش شده است. شاهزادهای که مادرش روزی فکر میکرد به مانند پدر کاریزماتیک خود، یعنی پادشاه حسین، بر تخت پادشاهی هاشمی بنشیند.
این داستان اگر از داستانهای شکسپیر نشات گرفته باشد یا مورد دیگر، داستانی آشنا به نظر میرسد: پس از یک مرگ سلطنتی اوضاع خراب و شرایط ناهمگون میشود و تنشهای خانوادگی به بالاترین حد خود میرسد. حال به داستان این زن، رابطه پیچیدهاش با وطن خواندهاش، خاطرات طولانی از درباریان مراقب، سیاستهای پیچیده در خاورمیانه و در مرکز همه آنها یک داستان عاشقانه نیز اضافه کنید.
«او بسیار در امر تحصیل خوب عمل کرده بود، هوش سرشاری داشت، زیباییش منحصر به فرد بود و بیخود نبود که پادشاه حسین در دام عشق او افتاد.» این تعریف و تمجیدها را آوی شلیم استاد دانشگاه آکسفورد و استاد برجسته روابط بینالملل و نویسنده زندگینامه پادشاه اردن، در مورد لیزا نجیب حلبی یا ملک نور الحسین میگوید. برای کسی که بیشتر زندگی خود را در انظار عمومی گذرانده – که در ۶۹ سالگی نیز همچنان زیبا و مقتدر است – پس از مرگ پادشاه و همسرش، طی صحبتهای خود تاکید کرد که هیچگاه دوباره ازدواج نخواهد کرد.
ملکه نور به دلیل اتفاقات بیشماری که چند وقت پیش رخ داده تا حد زیادی از چشم مردم دور مانده است. پسرش، شاهزاده حمزه ولیعهد سابق اردن به همراه شماری دیگر از اعضای خانواده سلطنتی به اتهام تلاش برای کودتا علیه ملک عبدالله در حصر خانگی به سر میبرد. ملک عبدالله در سال ۱۹۹۹ و پس از فوت پدر بر تخت پادشاهی نشست و زمام امور را بر دست گرفت و این برادر بود که علیه برادر اقدام کرد و داستان را برای ملکه نور الحسین دراماتیکتر کرد.
در این میان و در بحبوبه اتفاقات و حوادث در دربار اردن، ملکه نور به دفاع از پسرش پرداخت و اتهامات مقامات علیه پسرش که او را متهم به کودتا میکرد یک «اتهام ناروا» خواند. نور الحسین در توییتر توییتی را منتشر کرده و نوشت: «دعا میکنم حقیقت و عدالت برای همه قربانیان بیگناه این اتهام ناروا چیره شود. باشد که خداوند همه آنها را حفظ کند و در امان نگه دارد.»
در سال ۱۹۷۸ لیزا حلبی دختری جاه طلب، ثروتمند و تحصیل کرده بود. او زاده واشنگتن و از یک مادر مسیحی بوده و پس از ازدواج با ملک حسین نام نور بر او گذاشته شده و نام کودکیاش یعنی لیزا حلبی به فراموشی سپرده شد. پدر نور، نجیب حلبی، از یک خانواده سوری- لبنانی مهاجر به آمریکا و یک بازرگان سرشناس بود. نور زندگی خود در دوران کودکی را احساسی و گاهی اوقات سخت توصیف میکند چرا که پدر و مادرش در نهایت از یکدیگر جدا شدند. لیزا حلبی یا ملکه نور، آخرین همسر ملک حسین محسوب میشود.
یکی از هم کلاسیهایش در پرینستون او را اینگونه توصیف میکند: «حتی اگر او را نمیشناختید نیز در مورد او چیزهایی میدانستید. چرا که همه به او توجه میکردند.»
بدون نظر