در طول فرنچایز «مردگان متحرک»، این مجموعه کمیک تقریباً تمام سناریوهای احتمالی مربوط به آخرالزمان زامبی‌ها را بررسی کرده است که به خود مردگان محدود نمی‌شود، زیرا انسان‌ها، نه زامبی‌ها، کشنده‌ترین هیولاهای مجموعه هستند. با این حال، یک جنبه از این نبرد وجود دارد که به طور خلاصه به آن اشاره شد و سپس به طور کامل نادیده گرفته شد؛ توانایی پنهان زامبی ها که توسط خود مردگان متحرک مطرح شده بود.
مردگان متحرک اساساً شخصیتی به نام ریک را دنبال می کند که از کما بیدار می شود و متوجه می شود که دنیای اطراف او به هرج و مرج کشیده شده است. در حالی که ریک بیهوش بود، یک بیماری زامبی رخ داد که به سرعت جامعه را فلج کرد و انسان ها را مجبور کرد برای زنده ماندن در دسته های کوچک زندگی کنند، که برخی از آنها فوق العاده خشن و فاسد بودند. او پس از پیوستن مجدد به خانواده‌اش، که خود را با تعدادی دیگر از بازماندگان همسو کرده بودند، با توجه به تجربیات مرتبط خود در اجرای قانون، به سرعت به عنوان رهبر گروه وارد عمل می‌شود.
در نسخه ۲۹ کمیک بوک مردگان متحرک نوشته رابرت کرکمن، چارلی ادلرد و کلیف راثبرن، فرماندار ریک، گلن و میشون را اسیر کرده است و آنها را شکنجه می‌کند تا اطلاعاتی در مورد اینکه از کجا آمده‌اند به او بدهند. پس از حمله وحشیانه به میشون و سپس شکنجه جسمی و روانی گلن، او به خانه خود که دخترش در آنجا منتظر اوست، بازگشت. مسئله این است که دختر فرماندار یک زامبی است و در ثانیه‌ای که او از در عبور می‌کند، به او حمله می‌کند تا لقمه‌ای آبدار از گوشت زنده‌اش بگیرد. در حالی که با توجه به این واقعیت که او یک زامبی است، جای تعجب نیست، اما فرماندار متعجب می شود و می گوید: «تو ماه هاست سعی نکردی به من حمله کنی»، اما بعد متوجه سطل غذا (بقایای انسان) خالی شده و نتیجه می گیرد که همین دلیل حمله به او بوده است.
این تعامل بین فرماندار و دختر مرده‌اش نشان می‌دهد که زامبی‌ها چیزی بیش از پوسته‌های خالی گرسنگی بی‌پایان و پرخاشگری خالص هستند، آنها در واقع می‌توانند یاد بگیرند. این واقعیت که دختر فرماندار در ماه‌ها قبل به او حمله نکرده است، به این معنی است که او فهمیده است که تا زمانی که فرماندار آنجا باشد، غذای بی‌پایانی در سطل او وجود خواهد داشت. تنها زمانی که غذای او تمام شد بود، دختر زامبی کوچک خود فرماندار را به عنوان غذا دید.
با توجه به اینکه چگونه زامبی ها همیشه در مردگان متحرک و همچنین سایر فیلم های زامبی، نمایش ها یا کتاب های موجود، به تصویر کشیده شده اند، این استدلال بعید به نظر می رسد. وقتی یک زامبی ها گوشت تازه می بیند، حتی در حالی که در وسط جویدن جسد هستند، از کاری که انجام می دهند دست می کشند و به دنبال آن می روند زیرا میل کشتن و خوردن، آنها را فرا می گیرد. فرماندار گفت که دخترش چند ماه است که به او حمله نکرده است، که هیچ منطقی ندارد، مگر اینکه دختر مرده او در واقع در حال یادگیری باشد، همان توانایی پنهان موجود در زامبی ها که در این شماره از کمیک بوک مردگان متحرک اشاره شده است، اما دیگر به آن نپرداختند.
مردگان متحرک اساساً شخصیتی به نام ریک را دنبال می کند که از کما بیدار می شود و متوجه می شود که دنیای اطراف او به هرج و مرج کشیده شده است. در حالی که ریک بیهوش بود، یک بیماری زامبی رخ داد که به سرعت جامعه را فلج کرد و انسان ها را مجبور کرد برای زنده ماندن در دسته های کوچک زندگی کنند، که برخی از آنها فوق العاده خشن و فاسد بودند. او پس از پیوستن مجدد به خانواده‌اش، که خود را با تعدادی دیگر از بازماندگان همسو کرده بودند، با توجه به تجربیات مرتبط خود در اجرای قانون، به سرعت به عنوان رهبر گروه وارد عمل می‌شود.
در نسخه ۲۹ کمیک بوک مردگان متحرک نوشته رابرت کرکمن، چارلی ادلرد و کلیف راثبرن، فرماندار ریک، گلن و میشون را اسیر کرده است و آنها را شکنجه می‌کند تا اطلاعاتی در مورد اینکه از کجا آمده‌اند به او بدهند. پس از حمله وحشیانه به میشون و سپس شکنجه جسمی و روانی گلن، او به خانه خود که دخترش در آنجا منتظر اوست، بازگشت. مسئله این است که دختر فرماندار یک زامبی است و در ثانیه‌ای که او از در عبور می‌کند، به او حمله می‌کند تا لقمه‌ای آبدار از گوشت زنده‌اش بگیرد. در حالی که با توجه به این واقعیت که او یک زامبی است، جای تعجب نیست، اما فرماندار متعجب می شود و می گوید: «تو ماه هاست سعی نکردی به من حمله کنی»، اما بعد متوجه سطل غذا (بقایای انسان) خالی شده و نتیجه می گیرد که همین دلیل حمله به او بوده است.
این تعامل بین فرماندار و دختر مرده‌اش نشان می‌دهد که زامبی‌ها چیزی بیش از پوسته‌های خالی گرسنگی بی‌پایان و پرخاشگری خالص هستند، آنها در واقع می‌توانند یاد بگیرند. این واقعیت که دختر فرماندار در ماه‌ها قبل به او حمله نکرده است، به این معنی است که او فهمیده است که تا زمانی که فرماندار آنجا باشد، غذای بی‌پایانی در سطل او وجود خواهد داشت. تنها زمانی که غذای او تمام شد بود، دختر زامبی کوچک خود فرماندار را به عنوان غذا دید.
با توجه به اینکه چگونه زامبی ها همیشه در مردگان متحرک و همچنین سایر فیلم های زامبی، نمایش ها یا کتاب های موجود، به تصویر کشیده شده اند، این استدلال بعید به نظر می رسد. وقتی یک زامبی ها گوشت تازه می بیند، حتی در حالی که در وسط جویدن جسد هستند، از کاری که انجام می دهند دست می کشند و به دنبال آن می روند زیرا میل کشتن و خوردن، آنها را فرا می گیرد. فرماندار گفت که دخترش چند ماه است که به او حمله نکرده است، که هیچ منطقی ندارد، مگر اینکه دختر مرده او در واقع در حال یادگیری باشد، همان توانایی پنهان موجود در زامبی ها که در این شماره از کمیک بوک مردگان متحرک اشاره شده است، اما دیگر به آن نپرداختند.
بدون نظر