نقل قولی است که می گوید: «در قدیم اوضاع خیلی بهتر بود»! از بعضی جنبه ها ممکن است درست باشد اما گاهی می شود در مورد آن شک داشت زیرا مثلا استفاده از تلفن برای اتصال به اینترنت هم خوب است هم بد! یا مثلا پرداخت هزینه برای هر پیامکی که ارسال می کنیم یا دریافت می شود چندان چیز چندان مثبتی نیست. در این مطلب روزیاتو، می خواهیم شما را حدود ۳۰ الی ۴۰ سال به عقب برگردانیم؛ به نوستالژی دهه شصت و هفتاد!
می خواهیم شما را به یاد چیزهایی بندازیم که تجربه کرده اید و امروزه برای شما حس نوستالژیک دارید اما برای بچه های دهه ۸۰ و ۹۰ حتی گاهی مسخره هستند و نمی توانند اصلا درک کنند چون تجربه نکرده اند. با روزیاتو همراه باشید.
اس ام اس بازی…
آن روزها که تازه تلفن همراه وارد بازار شده بود، از قابلیت اس ام اس یا ارسال پیام متنی خیلی زیاد استفاده می شد؛ حتی گاهی مثل چت های امروز در شبکه های اجتماعی بود. اما مشکل اینجا بود که شما باید پیام های متنی را حذف می کردید زیرا تلفن همراه شما فقط می توانست ۱۰ پیامک را ذخیره کند!
یکی از لذت بخش ترین قسمت های اس ام اس بازی پرداخت حداقل هزینه برای ارسال پیامک بود! حتی کمتر از ۱۰ ریال! اما شما این حداقل مبلغ را بابت ارسال حداکثر ۱۶۰ کاراکتر می دادید و برای ارسال تعداد بیشتر از این کاراکتر ، باید مبلغ بیشتری پرداخت می کردید.
آن روزها که تازه اینترنت موبایل باب شده بود، اگر خدایی ناکرده به طور تصادفی روی نماد اینترنت کلیک می کردید، لغو کلیک کردن مصیبت عظما بود! آن هم با تلفن های صفحه کلیددار آن زمان.
تحقیق
شاید برای دهه هشتاد و نودی ها انجام تکالیف مدرسه و تحقیق بدون اینترنت غیر قابل تصور باشد اما بچه های دهه شصت و هفتاد و ما قبل، همه این دوران وحشتناک را سپری کردند که برای انجام یک تحقیق اول از همه، باید متن را روی کاغذ با ماشین تحریر تایپ میکردند و بعد از آن، تمام اشتباهات خود را با لاک غلط گیر تصحیح میکردند…
تازه این طرف راحت قضیه بود! هر دانش آموز یا دانشجو برای انجام تحقیق، باید به کتابخانههای مختلف میرفت و در منابع مختلف جستجو میکرد، کتابها و مجلات را زیر و رو کرده و قسمت های دلخواه را کپی یا رونویسی میکرد.
حافظه
دهه پنجاه و شصتی ها انواع مختلفی از ذخیره سازی داده ها را تجربه و زندگی کرده اند: از کارت های پانچ، نوارهای کاغذی، نوار کاست، دیسک های فلاپی، دیسک های ۳.۵ اینچی گرفته تا دسته ای از درایوها با اندازه های مختلف که هر کدام به ریدر با اندازه سازگار خود نیاز داشتند.
در مسافرت های طولانی، مثلا در رانندگی ۵ ساعته، هیچ چیز برای سرگرم کردن شما نبود؛ به جز موسیقی دلخواه والدینتان و بازیهای بزرگراهی مانند حفظ کردن یا ست کردن شماره پلاک ماشین ها.
بازی با گیمبوی در ماشین یک بازی و تفریح لاکچری به حساب می آمد زیر دست هر کسی نبود. تازه فقط زمانی که ماشین شما از زیر چراغ خیابان رد میشد میتوانستید بازی کنید، زیرا صفحهنمایش نور پسزمینه نداشت! خیلی بعدها مدلهای رنگی آمد.
آن روزهای قدیم را یادتان می آید که مجبور بودید شماره تلفن ها را به خاطر بسپارید؟ اصلا تعداد شماره هایی که حفظ می کردید خودش یک توانایی برجسته به حساب می آمد. هر چه خط رندتر بود، حفظ کردن شماره ها راحت تر.
برای سفارش غذا و تحویل آن، باید تا درب رستوران می رفتید و حضوری سفارش می دادید و تحویل می گرفتید! نقشهها فقط کاغذی بودند و خبری از گوگل مپ و انواع الکترونیک آن نبود… نمیتوانستید برنامه تلویزیون را متوقف کنید، تماسهای تلفنی در باجه تلفن بود. اگر این مطلب را می خوانید و درک می کنید حتما متولد دهه شصت و ماقبل هستید و چهل سال به بالا را دارید…
آگهی های بازرگانی تلویزیون فرصت خوبی برای سریع رفتن به توالت و خوردن میان وعده و شستن ظرف ها بود.
سفرهای پرخاطره
رانندگی بدون GPS بود و با کمک یک نقشه کاغذی باید مسیریابی می کردید! البته اگر می توانستید نقشه خوانی کنید و باز هم اگر نقشه شما به روز بود…
یادتان می آید ساعتها به رادیو گوش می دادید و منتظر میماندید تا آهنگ مورد علاقهتان پخش شود و بتوانید آن را روی نوار کاست ضبط کنید؟
میخواستید متن آهنگ را بدانید؟ خدا پشت و پناهتان! … اگر خود هنرمند متن آهنگ را در کاور آلبوم گنجانده بود که هیچ، اگر نه، باید آماده می شدید تا به یک ماراتن پخش و توقف دهها باره آهنگ را انجام می دادید تا سعی کنید آنها را بفهمید یا بنویسید.
برای تماس تلفنی با کسی، اگر خدایی ناکرده تلفن اشغال بود و مخاطب در حال مکالمه با فرد دیگری بود، باید صدها بار شماره گیری می کردید تا خط آزاد شود؛ آن موقع زمانی بود که تلفن ها شماره گیر چرخشی داشتند و احساس می کردید بند انگشت شما در حال جدا شدن است.
اینترنت
اینترنت با دیال آپ… یک دانش آموز دهه متولد دهه شصت خوب می فهمد یعنی چه! صدای شماره گیری و صدای عجیب اتصال را یادتان می آید؟
شاید دهه هشتاد و نودی ها اصلا نتوانند تصور کنند که اینترنت فقط در مواقع استفاده ضروری روشن می شد و با آن هم با چه سر و صدایی!
آن زمان ها اینترنت مستقیم روی خط تلفن بود… بنابراین، اگر کسی منتظر تماس تلفنی بود، نمی توانستید از اینترنت استفاده کنید چون خط تلفن اشغال می شد!
اگر شما به منزل یک نفر زنگ می زدید و جواب نمی گرفتید. شاید روزها از او خبری نبود. چیزی به نام تماس با موبایل یا تماس تصویری وجود نداشت!
بدتر از آن، زمانی بود که می خواستید با عشق خود تماس بگیرید و با او حرف بزنید اما پدر یا مادرش تلفن را جواب می داد!
نوارهای کاست و VHS
نوارهای VHS قدیمی که روی آن شو یا فیلم ضبط می شد! اگر می خواستید فیلم را از اول تماشا کنید باید نوار VHS را برای پخش مجدد به عقب بر می گرداندید. خود این پروسه چندین دقیقه طول می کشید.
اگر در کلاسهای انگلیسی ثبت نام می کردید باید نوار کاست آموزشی گوش می کردید تا قدرت شنیداری شما تقویت شود. نوار کاست را مجبور بودید چندین بار عقب و جلو بزنید تا به قسمت دلخواه برسید.
شما از دهه شصت و هفتاد چه چیزهایی به یاد دارید که نسل های جدید هرگز آن را تجربه نخواهند کرد؟
پیشنهاد می کنیم این مطالب را هم بخوانید:
بازسازی صحنههای تعقیب و گریز خودرویی سینمای دهه ۶۰ و ۷۰ توسط یک عکاس
در دهه تولدتان کدام سلبریتی ها در زمینه مد و فشن جریان ساز و الگو بودند؟
کارتون های محبوب و نوستالژیک دهه شصت و هفتاد؛ از تام و جری تا کارآگاه گجت
بیشتر برای دهه ۵۰ است که به اشتباه دهه ۶۰ تو قاطی ۵۰ میکنن ، خیلی از کارها که ما دهه ۵۰ ها انجام میدادیم و به اشتبه به دهه ۶۰ ها نسبت داده میشود ، اخه مثلا سال ۷۷ که ما با کامپیتر کار میکردیم یه دهه ۶۰ سنش نهایت میشد ۱۷ سال !!!! یا گوریل انگوری که نگاه میکردیم یا زمان موشک بارون یه دهه ۶۰ سنش بود نهایت ۸ سال !!!! خنده داره ! بعدش این دهه ای ها از همه بیشتر همه چیز و خیلی راحت به نام خودشون میزنن کلا تو همه چیز متاسفانه!!!%%%
منظورت چیه؟ من متولد اواسط دهه ۶۰ هستم. ۶۷ به دنیا اومدم. هم گوریل انگوری دیدم. هم کامپیوتر داشتیم پنتیوم ۴ بهش میگفتیم.
کارت جهان نما و دیال اپ و همه چی رو داشتیم.
گوشی زمخت نوکیا رو یادمه. و دقیقا یادمه وقتی قرعه شماره همراه برنده شدیم جشن گرفتیم. وقتی سیمکارت رو تحویل میدادن یه فیش گوشی هم داده بودن که پدرم بره بریزه و بهش گوشی بدن. اخه اون موقع حتی گوشی رو به صورت نو باید از مخابرات میگرفتی. دست دوم تو مغازه ها بود. ولی نو خیر.
سلام بزرگوار ، من که متولد ۷۹ هستم هم خیلی ازین موارد مث نوار کاست ، سی دی ، دایال آپ ، ویندوز اکس پی ، نوار vhs که بش میگفتیم نوار ویدیویی ، مانیتور و نمایشگر های crt که بهش می گفتیم لامپی ، ضبط کاست خور با رادیو آنالوگ ، ضبط کردن رادیو روی کاست ، لامپ ۲۰۰ ، مهتابی استارتی ، نفت و وسایل نفتی ، و همه اینا رو میدونم چیه و باهاشون خاطره دارم
تازه الانم کلکسیون دارم از کاست و … ؛)))
یادش بخیر. دوستام همکلاسیام. الان کجان؟
چیکار میکنن
تک و تنها افتادم تو ادمونتون البرتا. بعد دبیرستان دیگه نتونستم دوستی پیدا کنم نه میلی به دوست پیدا کردن. با زن یه بچه. فقط برا بچم خاطرات خوش بسازم.
اس ام اس ۱۶۰ کاراکتری و برا اینکه پول کمتری بدیم فینگلیش مینوشتیم میگفتن ارزونتره. حالا واقعا ارزون بود نمیدونم.
مقاله ها مینوشتم برا باقی همکلاسیا. کمکشون میکردم. اما یه خوبی داشت. باعث شد وقتی میام کانادا اماده باشم. اینورا هنوز مقاله نوشتن همینطوریه. از ویکیپدیا اصلا قبول نمیکنن. مگه توضیحات عمومی باشه. تو سطح دانشگاه که حتما باید منابع peer reviwed باشه. که اکثرا هم کتاب هست و مجلات علمی و انتشاراتهای دانشگاهی
اینترنت مثل امروز نبود. یادمه صبا نت تو محلمون خط میداد. که ازش خط گرفتیم با چه مکافاتی ۱ ماه فقط تکنسین میومد میرفت تا مشکلو رفع کنه. قبلش که کارتهای جهان نما بود. با دوستام ساعتها پای اینترنت بودیم. با غر زدن والدین قطع میشد.
اولین کدهامو که ویژوال بسیک و دات نت بود تو فلاپی تحویل میدادیم. یادمه بعدش html رو شروع کردیم. عکسها حجمش بالا بود ارتقاء دادیم به سی دی. یه هفته دنبال خرید بهترین سی دی رام بودیم. میگفتن سی دی رام و سی دی رایتر نخرید چون زود خراب میشه. یه سی دی رام بخرین برا خوندن سی دی. یه سی دی رایتر بخرین برا رایت کردن. ماهم گوشمون دراز دوتا خریدیم. بعدها گفتن اصلا فرقی نداره. خواستن جنس بفروشن