حالا تعداد فیلم هایی که ساخته می شود به قدری زیاد است که سخت می شود چیز جدیدی در آن ارائه کرد، به همین دلیل فیلمسازها بیشتر اوقات از ترفندهای تکراری استفاده می کنند. نتیجه ی کار، فیلمی مملوء از کلیشه هایی می شود که برای تماشاگر آزاردهنده هستند. مثل قدم زدن یک دختر در جنگل در فصل زمستان در حالی که یک کت نازک به تن دارد. یا فریادهای عجیب یک زن در حال زایمان، گویی که در حال به دنیا آوردن یک موجود بیگانه است.
در ادامه از برخی از این کلیشه های سینمایی خواهیم گفت.
۱- اگر شخصیت اصلی با شر در مبارزه باشد، دشمنانش احتمالاً سعی می کنند از طریق عشق زندگی اش به او فشار آورند. به همین دلیل، بیشتر قهرمان ها حاضرند از عشق خود بگذرند تا از او مراقبت کنند، مثل ادوارد کالن در مجموعه فیلم «گرگ و میش» (Twilight).
۲- اگر کسی مورد حمله قرار گیرد و پشت یک کاناپه پنهان شود، حتی یک گلوله هم از کاناپه رد نمی شود. چنین کاناپه ی باکیفیتی است!
۳- جذاب ترین و بدجنس ترین دختر مدرسه، دخترانه ترین لباس ها را به تن می کند، مثل دامن کوتاه و دیگر لباس های باز و بدن نما. اما دخترهای خوب لباس های پوشیده می پوشند تا زیبایی های خود را پنهان کنند. مثل کیدی و رجینا در فیلم «دختران بدجنس» (Mean Girls).
۴- اگر کسی در سالن غذاخوری مدرسه شروع به پرت کردن غذا کند، خیلی زود بقیه هم همین کار را می کنند.
۵- شخصیت اصلی می تواند به راحتی خودش را به شکل جنس مخالف درآورد و هیچ کسی هم متوجه نمی شود. حتی زمانی که کاملاً مشخص و واضح است، مثل فیلم های «بعضی ها داغش را دوست دارند» (Some Like It Hot) و «این دختر همان مرد است» (She’s the Man).
۶- در فیلم ها، ماهی های پیرانا هیولاهای هولناکی هستند که آدم ها را می خورند. اما واقعیت این است که آن ها معمولاً به آدم ها حمله نمی کنند یا مرده خوار نیستند.
۷- در زندگی واقعی، سخت می شود یک مکالمه ی عادی در کلاب های شبانه داشت، اما در فیلم ها شخصیت ها به راحتی صدای همدیگر را می شنوند.
۸- یک دختر غیر جذاب که جذاب ترین پسر مدرسه مجذوبش شده، از جذاب ترین دختر مدرسه ظاهر بهتری دارد. حتی هالیوود هم سعی می کند که ما را متقاعد کند ساندرا بولاک زیبا نیست.
۹- اگر شخصیت اصلی از سوی پلیس احضار شده باشد، دقیقاً همان لحظه ای وارد یک کافه می شود که تصویرش را به عنوان «تحت پیگرد» از تلویزیون نشان می دهند.
۱۰- در فیلم ها، دکترها همه فن حریف اند. آن ها می توانند آزمایش بگیرند، اِمآرآی بگیرند و همه جور کار دیگری. از قرار معلوم فیلمسازها نمی دانند پرستارها و متخصصان دیگری هم وجود دارند.
۱۱- در فیلم ها، وقتی قلب کسی از حرکت می ایستد، با دستگاه شوک ضربان قلبش را برمی گردانند. اما در واقعیت اینگونه نیست. از این دستگاه برای بازگرداندن ضربان قلب به حالت عادی استفاده می شود، زمانی که قلب می زند اما به شکلی نادرست.
۱۲- در فیلم ها، زایمان اینگونه آغاز می شود: مادر جیغ می زند، شکمش را می گیرد و می گوید «فکر کنم وقتش شده». بعد از آن باز هم فریاد می زند، مشتش را گره می کند و کارهای عجیب و غریب دیگری از این قبیل. غیر ممکن نیست اما در اغلب موارد، زایمان واقعی اینگونه نیست.
۱۳- اگر شخصیت اصلی در حال فرار از کسی باشد و داخل ماشینی بپرد، ماشین بالاخره زمانی روشن می شود که کسی که از دستش فرار می کرد تقریباً به او رسیده است.
۱۴- اگر شخصیت اصلی در حال تعقیب کسی باشد، به احتمال زیاد با یک کامیون یا قطار برمی خورد و از کسی که تعقیبش می کرد جا می ماند.
۱۵- وقتی در فیلم همه خوشحال اند، اتفاق وحشتناکی رخ می دهد. مثل فیلم «تایتانیک» (Titanic).
۱۶- بیشتر اوقات شخصیت اصلی چیزی از نقشه هایش به دیگران نمی گوید و دست آخر به دردسر می افند. در حالی که می شد با کسی دراینباره صحبت کند و همه چیز ساده تر پیش رود.
۱۷- بدترین شخصیت فیلم همیشه شجاع و باهوش از آب درمی آید.
۱۸- اگر کسی باید از بچه ای مراقبت کند، آن بچه حتماً یک هیولای تمام عیار است.
۱۹- آدم ها تازه زمانی متوجه حضور موجودات بیگانه ی غول پیکر می شوند که سایه ی آن ها روی تمام شهر می افتد.
۲۰- تقریباً همه ی موجودات بیگانه، به زبان انگلیسی صحبت می کنند. و اگر هم موجود بیگانه ای باشد که به زبان خودش صحبت می کند، به احتمال زیاد زبان انگلیسی را هم متوجه می شود.
۲۱- ماه همیشه کامل است و هیچ وقت شکل هلال ندارد.
۲۲- بدجنس ترین دختر مدرسه ۲ تا دوست دارد که همیشه در کنارش هستند و هوش چندانی ندارند. و یکی از آن ها هم واقعاً دلش نمی خواهد دوست او باشد. فیلم «دختران بدجنس» (Mean Girls) یک نمونه از آن است.
۲۳- حتی وقتی هوا بسیار سرد است هم شخصیت ها لباس های نازک به تن دارند و هیچ مشکلی هم ندارند.
دقیقا، تک تکشون درستن:)