افسر پلیس بازنشسته ۶۰ ساله بیش از ۱۴ هزار کیلومتر سفر کرد تا با یک مرد ۳۰ ساله از قبیله ماسای ازدواج کند و علیرغم اینکه غریبهها میگویند این مرد جوان به خاطر گرین کارت با این زن آمریکایی ازدواج کرده، خودش میگوید هرگز از این خوشحالتر نبوده است.
زمانی که دبورا بابو ۶۰ ساله اهل ساکرامنتوی کالیفرنیا در اکتبر ۲۰۱۷ به همراه دختر ۳۰ سالهاش به تانزانیا سفر کرد، انتظار نداشت که عاشق مردی شود که نصف خودش سن دارد. سایتوتی بابو و دبورا از آن زمان با یکیدگر در تماس بودند تا آنکه دبورا در ماه دسامبر به تانزانیا پرواز کرد و پیشنهاد ازدواج سایتوتی را پذیرفت.
پس از برگزاری یک جشن عروسی به رسم ماسایی در ژوئن ۲۰۱۸، این زوج در جولای ۲۰۲۲ یک عروسی قانونی برگزار کردند و هنوز امیدوارند که جشن بزرگتر دیگری با رسوم ماسایی برگزار کنند تا خانواده و افراد قبیلهای بیشتری دور هم جمع شوند.
دبورا که اکنون از نام ماساییِ ناشیپای استفاده میکند و با سایتوتی و خانوادهاش در اوبِنا تانزانیا زندگی میکند، میگوید هرگز نمیتوانست بیش از این شاد باشد. با این حال دبورا میگوید غریبهها گاهی از او میپرسند آیا سایتوتی را به فرزندخواندگی قبول کرده و یا به سایتوتی میگویند به خاطر گرفتن گرین کارت با من ازدواج کرده است، که آزاردهنده است؛ چون من میدانم که تمایل او مشتاق زندگی در آمریکا نیست.»
دبورا زمانی که با دخترش در حال قدم زدن در ساحلی در زنگبار بود با همسر آیندهاش ملاقات کرد و از آنجایی که پیش از آن هرگز اعضای قبیله ماسای را ندیده بود خواست که با او عکس بگیرد و همین آغاز ماجرای عاشقانه این دو بود.
در طول اقامت دبورا و دخترش در تانزانیا، سایتوتی سعی کرد به دبورا نزدیک شود و با وجود پیوند نزدیک این دو، دبورا به دلیل اختلاف سنیشان آینده عاشقانهای برای خودشان متصور نبود. با این حال پس از آنکه دبورا آنجا را به مقصد آمریکا ترک کرد، این دو با یکدیگر در تماس ماندند و سایتوتی با وجود اختلاف ۱۲ ساعته هر روز با او تماس میگرفت.
دبورا میگوید: «دختر بزرگم و پسرم او را در فیس تایم دیدند و دوستش داشتند. آنها مشکلی با اختلاف سنی نداشتند و به من گفتند اگر احساس خوشحالی میکنم باید به دنبالش بروم.»
این زوج اکنون با هم در خانه گِلی خود در تانزانیا در یک بوما (یک مجتمع خانوادگی) زندگی میکنند. او گفت: «ما روی آتش آشپزی میکنیم و آب جاری نداریم. در حال حاضر در حال ساخت یک اقامتگاه هستیم و حتی نردبان را هم خودمان باید بسازیم. سایتوتی قبل از ملاقات با من هرگز بستنی یا ماهی نخورده بود.»
دبورا میگوید: «هرگز انتظار نداشتم شوهری پیدا کنم و با کسی کوچکتر از خودم ازدواج کنم. اما او مهربانترین و دلسوزترین مردی است که تا به حال دیدهام. زندگی اینجا در تانزانیا بسیار متفاوت است اما من خوشحالم.»
برا ویزاست.
یکی از دخترای هم دانشگاهی حدود ۲ میلیارد تومن به یه اقایی داد ازداج صوری کرد رفت بلژیک.
خدایا یه شصت سال هم واس ما جور کن زندگی کنیم
لاتاری امریکا قبول شدم و از روزی که همه فهمیدن پیشنهاد های عجیب و غریب میدن برای ازدواج و بردنشون به امریکا