۱۱ استاندارد دوگانه درباره زنان و مردان در فیلم‌ها و سریال‌ها که تماشاگران را خسته کرده است

۱۱ استاندارد دوگانه درباره زنان و مردان در فیلم‌ها و سریال‌ها که تماشاگران را خسته کرده است

در فیلم ها و سریال ها استانداردهای دوگانه ی زیادی درباره ی زنان و مردان وجود دارد. مثلاً معمولاً رئیس اگر زنی سختگیر باشد بقیه ی شخصیت ها از او خوش شان نمی آید، اما اگر مردی قدرتمند باشد، همه به او احترام می گذارند. مردها اگر بیکار باشند قضاوت می شوند اما زن های بیکار نه. و گرچه بعضی فیلمسازها سعی می کنند کمتر از کلیشه ها استفاده کنند، اما بعضی از آن ها کماکان تماشاگران را از خود ناامید می کنند.

۱- رئیس سختگیر اگر زن باشد شیطان صفت است اما اگر مرد باشد آدم خوبی است

اگر رئیس زنی در فیلم باشد، به احتمال زیاد آدم بسیار ناخوشایندی است. دائم زیردست هایش را می ترساند و حتی تحقیر می کند. هیچکس از موفقیت او خوشحال نیست چون از او می ترسد. مثل «میراندا» در فیلم «شیطان پرادا می پوشد» (The Devil Wears Prada).

اما مردان قدرتمند مثل «کریستین گری» در فیلم «۵۰ طیف خاکستری» (Fifty Shades of Grey) به خاطر قدرتمند بودن شان، بسیار جذاب تر به نظر می رسند.

۲- اگر آن کسی که نامزد خود را رها می کند، مرد باشد آدم بدی است، اما اگر زن باشد، حتماً کار درستی کرده است

اگر مردی نامزد خود را قبل از ازدواج رها کند، آدم بدی از آب درمی آید و مشکلات زن با جزئیات به تصویر کشیده می شود. حتی اگر در پایان فیلم زن نامزد خود را ببخشد، باز هم تماشاگران کاری که مرد با او کرد را فراموش نمی کنند. این همان اتفاقی است که برای «آقای بیگ» در سریال Sex and the City رخ داد. تصمیم «کری» برای برگشتن پیش او هنوز هم برای مخاطبان این سریال باورنکردنی است.

اما اگر زنی نامزد خود را رها کند، اینگونه نیست. زن حتماً این کار را برای رسیدن به استقلال یا پیدا کردن عشقی واقعی انجام داده. این همان چیزی است که در فیلم «عروس فراری» (Runaway Bride) دیدیم. در چنین مواردی، مرد شخصیت چندان عمیقی ندارد، به همین دلیل تماشاگر دلش به حال او نمی سوزد.

۳- در یک زوج، اگر زن از مرد جذاب تر باشد، امری عادی است، اما عکس آن بسیار نادر است

در فیلم ها و سریال ها بسیاری از اوقات زنان زیبایی را می بینیم که با مردان کمتر جذابی وارد رابطه عاشقانه می شوند. البته این چیزی است که فیلمسازها سعی در نشان دادنش دارند. مثلاً «شارلوت» در سریال Sex and the City به خاطر ظاهر «هری» از او خوشش نمی آمد، اما بعداً به او دل باخت.

اما معمولاً در فیلم ها مردان جذب زنان «معمولی» نمی شوند. یک استثنای این موضوع، شخصیت اصلی فیلم «خاطرات بریجت جونز» (Bridget Jones’s Diary) است. او علیرغم اعتماد به نفس پایینی که داشت، با ۲ مرد خوش چهره وارد رابطه عاشقانه شد.

۴- اگر مردی زنی را تعقیب کند، ترسناک است، اما عکس آن بامزه است

در فیلم ها و سریال ها، مردانی که زنان مورد علاقه شان را تعقیب می کنند ترسناک اند، مثل شخصیت اصلی سریال «تو» (You).

اما اگر زنی شروع به تعقیب یک مرد کند، خنده دار است. مثلاً «هلگا» در کارتون «هی آرنولد!» (Hey Arnold!) برای پسر مورد علاقه اش محراب درست کرده بود. «ال وودز» در فیلم «قانوناً بلوند» (Legally Blonde) هم شریک عاطفی سابق خود را تعقیب می کرد و حتی در همان دانشگاهی که او درس می خواند ثبت نام کرد تا او را پیش خود بازگرداند.

۵- اگر پدری توجه کافی به فرزندش نداشته باشد، او را می بخشیم. اما اگر یک مادر این کار را کند، تا ابد از او نفرت خواهیم داشت

در فیلم ها بسیاری از اوقات پدر و مادرهایی را می بینیم که توجه کافی به کودک خود ندارند. اما پدرهای بد را اغلب در فیلم های کمدی نشان می دهند، در حالی مادرهای بد بیشتر در فیلم های درام به تصویر کشیده می شوند. یک فیلم کمدی درباره ی پدری که دائماً به کودک خود بی توجهی می کند، «دروغگو دروغگو» (Liar Liar) است. در این فیلم شخصیتی که جیم کری نقش آن را بازی می کند، جشن تولد پسرش را از دست می دهد، اما در نهایت موفق به تغییر خود می شود.

اما حتی وقت هایی که مادر خطاکار، شخصیت یک فیلم کمدی است و در نهایت نیز همه چیز را درست می کند، باز هم تماشاگران هرگز او را نمی بخشند. «کیت مک کالیستر» در فیلم «تنها در خانه» (Home Alone) را هنوز یکی از بدترین مادرهای تاریخ سینما می دانند. بسیاری از مردم به این نکته توجه ندارند که تنها او نبود و همسرش هم «کوین» را فراموش کرده بود.

۶- زنان بیکار، خانه دار هستند اما مردان بیکار، بازنده

زنانی که شغلی ندارند و خود را خانه دار معرفی می کنند، شخصیت هایی عادی هستند. چنین زن هایی را در سریال «کدبانوهای وامانده» (Desperate Housewives) می بینیم. برخلاف مردهای بیکار، آن ها تمسخر نمی شوند. و مردها هم بسیاری از اوقات از بیکاری خود ناراضی اند و همین موضوع منجر به درگیری می شود.

در فیلم «کارآموز» (The Intern)، شخصیت مرد داستان تصمیم گرفت از دخترشان مراقبت کند تا همسرش بتواند کسب و کار خود را اداره کند. اما همین موضوع، رابطه ی آن ها را بدتر کرد.

یک نمونه ی دیگر از این استاندارد دوگانه را می توان در سریال پرطرفدار «دوستان» (Friends) دید، زمانی که «چندلر» شغل خود را از دست داد. او گله و شکایت می کرد که نمی داند باید چه کند و به همین خاطر، همسرش «مونیکا» مجبور شد به او در پیدا کردن شغل کمک کند.

۷- اگر زنی بخواهد مردی را شیفته ی خود کند، باید خود را تغییر دهد. اما در حالت عکس، مرد باید خودش بماند و مصر باشد

در فیلم های کمدی رمانتیک، شخصیت های زن برای اینکه جذابیت بیشتری برای مردها پیدا کنند، اغلب باید ظاهر خود را تغییر دهند. مثل فیلم «او همه چیز تمام است» (She’s All That). تا پیش از اینکه زن خودش را تبدیل به زنی «جذاب» کند، مرد اصلاً متوجه او نشده بود. کمتر فیلمی هست که در آن شخصیت مرد ظاهر خود را تغییر دهد.

در فیلم ها و سریال ها مردها برای به دست آوردن دل زن مورد علاقه شان شیوه ی دیگری دارند: آن ها مصر و صبورند. شخصیت مرد داستان اگر مرد خوبی باشد، مطمئن است که زن مورد علاقه اش از او خوشش خواهد آمد چون مرد مهربانی است (و اغلب هم همین اتفاق رخ می دهد). این دست مردها معمولاً چندان خوش چهره نیستند، اما زنان بسیار جذابی را انتخاب می کنند، مثل «راس» در سریال «دوستان» (Friends).

۸- مردها اگر بازی های ویدئویی بازی کنند امری عادی یا حتی جالب است. اما اگر زن ها این کار را انجام دهند، عجیب و غریب یا خنده دار است

اغلب شخصیت هایی که بازی های ویدئویی بازی می کنند، مرد هستند. گیمرهای زن را به آن اندازه در فیلم ها و سریال ها نمی بینیم و آن ها اغلب به شکل کمدی گونه ای به تصویر کشیده می شوند.

مثلاً معلوم می شود که یک زن می تواند حتی بهتر از یک مرد بازی کند. «پنی» در سریال «نظریه بیگ بنگ» (The Big Bang Theory) استعداد زیادی در بازی های ویدئویی داشت و این موضوع برای «شلدون» باورنکردنی بود. چند اپیزود بعد، «پنی» به بازی های ویدئویی اعتیاد پیدا کرد.

۹- شخصیت های شرور مرد شانس بیشتری برای بخشیده شدن دارند تا شخصیت های شرور زن

شخصیت های شرور زن به اندازه ی شخصیت های شرور مرد فرصت جبران پیدا نمی کنند. ضد قهرمان های زن یا بسیار خشن اند یا توجه و فرصت کافی برای بهتر شدن را به دست نمی آورند.

این همان اتفاقی است که برای «هلا» در فیلم «ثور: رگناروک» (Thor: Ragnarok) رخ داد. او تنها در یکی از قسمت های این مجموعه فیلم حضور پیدا کرد و هیچ فرصت دوباره ای به او داده نشد. اما دعوای میان «ثور» و «لوکی» چندین فیلم به طول انجامید و «ثور» همیشه برادر خود را می بخشید.

«کایلو رن» در فیلم «جنگ ستارگان» (Star Wars) فرصت جبران پیدا کرد. برخی مردم موافق اند که او مرتکب کارهای نابخشودنی ای شده بود، اما توجیه هایی برای کارهایش دارند چون ملعبه ی دست «سیت» شده بود.

۱۰- مردهایی که شخصیت بچگانه ای دارند وحشتناک اند، اما زن هایی که اینگونه اند، بامزه

به مردهایی که شخصیت ناپخته و بچگانه ای دارند، بچه های بزرگ می گویند و رفتار آن ها اغلب مورد انتقاد می گیرد. اما در مورد شخصیت های زن، چنین رفتاری بامزه به نظر می رسد چون آن ها را معصوم تر می کند، مثل شخصیتی که زک گالیفیناکیس در فیلم «خماری» (The Hangover) برعهده داشت و «سوفی» در فیلم «ماما میا!» (Mamma Mia!).

۱۱- در فیلم های اکشن، هر چه داستان جلوتر می رود، شخصیت های مرد جالب تر می شوند اما شخصیت های زن به حاشیه رانده می شوند

حتی اگر در یک فیلم شخصیت زنی به اندازه ی یک مرد قوی باشد، به احتمال زیاد به حاشیه رانده می شود. یا خودش داشتن یک خانواده ی آرام را به نجات دنیا ترجیح می دهد.

در فیلم «هنکاک» (Hancock) تنها ۲ شخصیت با نیروهای فرابشری وجود داشت: شخصیت اصلی و همسرش. «هنکاک» تصمیم گرفت از دنیا محافظت کند و همسرش داشتن یک زندگی ساده با همسر و فرزندی جدید را انتخاب کرد.

منبع: brightside
بدون نظر

ورود