کتی هورادو؛ بازیگر مکزیکی که همه مردان سرشناس هالیوود عاشقش شده بودند

کتی هورادو؛ بازیگر مکزیکی که همه مردان سرشناس هالیوود عاشقش شده بودند

الویس پریسلی گرچه بیشتر به عنوان یک خواننده شناخته می شود اما او چند تجربه ی بازیگری نیز داشت و در اواخر دوران فعالیت سینمایی اش با کتی هورادو، بازیگر مشهور مکزیکی همبازی شد، زنی که بزرگ ترین ستارگان مرد هالیوود را شیفته ی خود ساخت.

کتی هورادو در سال ۱۹۶۸ به همراه پریسلی در فیلم Stay Away Joe در نقش یک سرخپوست آپاچی ظاهر شد، فیلمی که بازگشت دوباره ای برای هورادو به سینما پس از پایان زندگی مشترک پرتلاطمش با ارنست بورگناین، بازیگر آمریکایی بود.

هورادو البته پیش از آن هم دل ستارگان مرد دیگری از جمله کلینت ایستوود، برت لنکستر و یول براینر را نیز برده بود و طی دوران حرفه ای خود، در پشت صحنه ی سینما نیز همواره به عنوان زنی قدرتمند شناخته می شد.

هورادو گرچه مسیر ورود به هالیوود را برای بازیگران زن لاتین هموار کرد اما خود از خانواده ای بود که بازیگری را بی ارزش می شمردند.

ماریا کریستینا استلا مارسلاهورادو گارسیا از خانواده ی بسیار ثروتمندی بود که بیشتر زمین هایی که بعداً به ایالت تگزاس ِ آمریکا بدل شد، به آن ها تعلق داشت.

پسرعموی او، امیلیو گیل از سال ۱۹۲۸ تا ۱۹۳۰ رئیس جمهور مکزیک بود.

هورادو در سال ۱۹۳۹ زمانی که ۱۹ سال داشت با وجود مخالفت های خانواده ازدواج کرد اما ۴ سال بعد در ۲۳ سالگی با ۲ فرزند جدا شد.

موفقیت او در سینمای مکزیک نیز به همین سرعت رخ داد. در آن دوره او در کنار بازیگری به عنوان گزارشگر مسابقات گاوبازی نیز مشغول کار بود.

او که دیگر در مکزیک به یک ستاره بدل شده بود، در سال ۱۹۵۱ با باد بوتیکر، کارگردان آمریکایی و دوستش جان وین آشنا شد. این آشنایی هر دوی آن ها را تحت تأثیر قرار داد، یکی را به لحاظ حرفه ای و دیگری را به لحاظ شخصی.

بوتیکر هورادو را فوراً برای فیلم خود «گاوباز و بانو» (The Bullfighter and the Lady) انتخاب کرد. وین اما با او وارد رابطه عاشقانه شد. هورادو آن زمان به سختی می توانست انگلیسی صحبت کند و دیالوگ هایش را به طور آوایی حفظ می کرد.

وین و بعدها مارلون براندو هر دو به وضوح شیفته ی چهره ی لاتین خاص هورادو شده بودند. وین گرچه ۳ بار ازدواج کرد اما هورادو پیشنهاد ازدواجش را نپذیرفت.

پس از آن در همان سال، هورادو با یول براینر، بازیگر آمریکایی وارد رابطه عاشقانه شد، اما نقش پر سر و صدای بعدی اش سکوی پرتابش شد و جوایز متعددی را برایش به ارمغان آورد. و البته یکی دیگر از اسطوره های سینما را نیز شیفته ی او ساخت.

در سال ۱۹۵۲ پیشنهاد بازی در فیلم «نیمروز» (High Noon) در کنار گری کوپر و گریس کلی، هورادو را مجبور به یادگیری زبان انگلیسی کرد. سختکوشی هورادو نتیجه داد و او برای بازی در نقش معشوقه ی سابق قهرمان فیلم که گری کوپر نقش آن را ایفا می کرد، جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل زن را دریافت کرد.

گریس کلی آن زمان در آمریکا ستاره ی بزرگی بود اما هورادو وقتی متوجه شد کلی کلوزآپ های (نماهای نزدیک) بیشتری از او دارد خشمگین شد. هورادو با عصبانیت به پیش کارگردان فیلم، فرد زینه مان رفت و از او خواست کلوزآپ های بیشتری در فیلم برایش در نظر گیرد و حتی زینه مان را به داشتن علاقه به گریس کلی متهم کرد.

اراده ی مهارناپذیر و خشم آتشین هورادو، مارلون براندو را تحت تأثیر قرار داد. براندو آن زمان با ۲ زن لاتین مشهور دیگر، ریتا مورنو، بازیگر فیلم «داستان وست ساید» (West Side Story) و مویتا کاستانیدا (که بعدها با او ازدواج کرد) در رابطه بود.

براندو می گفت توان مقاومت در برابر چشمان هورادو را ندارد، چشمانی که به گفته ی او «مرموز و سیاه همچون جهنم بود و به مانند تیرهایی آتشین شما را نشانه می گرفت».

او وقتی در مکزیک مشغول بازی در فیلم «زنده باد زاپاتا» (Viva Zapata!) بود ترتیب یک ملاقات با هورادو را داد.

هورادو خود علاقه ای به ظاهرش نداشت اما از نفوذش بر مردان آگاه بود: «می دانستم زیبا نیستم اما اغواگرم.»

هورادو با آگاهی کامل از روابط عاشقانه ی براندو پیشنهاد دیدار با او را پذیرفت اما چیزی که قرار بود تنها یک تجربه ی کوتاه و مفرح باشد، بسیار فراتر رفت.

هورادو یک بار در اینباره گفت: «مارلون مرا به یک قرار دو نفره دعوت کرد و من هم پذیرفتم. از رابطه اش با مویتا باخبر بودم و می دانستم با ریتا مورنو هم رابطه دارد. ملاقات ما فقط یک قرار دو نفره بود و من قصد ازدواج با او را نداشتم.»

در نهایت اما آن ها در کنار هم ماندگار شدند و رابطه ی مملوء از قهر و آشتی شان ۹ سال به طول انجامد. در همین دوران هورادو با همبازی خود چارلتون هستون در فیلم «تیر و کمان» (Arrowhead) وارد رابطه شد، فیلمی که در سال ۱۹۵۳ ساخته شد.

رابطه ی هورادو و براندو زمانی به اوج خود رسید که براندو او را برای بازی در نخستین تجربه ی کارگردانی اش در سال ۱۹۶۰ در فیلم «سربازهای یک چشم» (One-Eyed Jacks) انتخاب کرد. در آن زمان زندگی مشترک پرفراز و نشیب براندو با آنا کشفی، بازیگر آمریکایی در سال ۱۹۵۹ به پایان رسیده بود و براندو که هنوز با مویتا کاستانیدا در رابطه بود، در نهایت در سال ۱۹۶۰ با او ازدواج کرد.

در آن فاصله، هورادو نیز که در سال ۱۹۵۴ هنگام بازی در فیلم «ورا کروز» (Vera Cruz) با ارنست بورگناین آشنا شده بود، در سال ۱۹۵۹ با او ازدواج کرد اما زندگی مشترک آن ها که بعدها با خشونت های کلامی و حتی گاهی فیزیکی همراه بود، در سال ۱۹۶۳ به پایان رسید.

پرونده ی رابطه عاشقانه ی هورادو با براندو نیز تا پیش از سال ۱۹۶۳ به پایان رسیده بود.

دوران فعالیت سینمایی هورادو در دهه ی ۱۹۵۰ با ایفای نقش هایی تحسین برانگیز در سینمای مکزیک و هالیوود همراه بود. او در هالیوود در ابتدا به دلیل ظاهرش که هم برای نقش های مکزیکی مناسب بود و هم نقش های سرخپوستی، برای فیلم های وسترن انتخاب می شد. در سال ۱۹۵۴ او برای بازی اش در فیلم «پیکان شکسته» (Broken Arrow) نامزد جایزه اسکار شد. هورادو در سال ۱۹۵۶ نیز با یک نمایش در تئاتر برادوی روی صحنه رفت.

پس از ناکامی های متعدد عاشقانه، هورادو به مکزیک بازگشت اما در سال ۱۹۶۵ فعالیت در هالیوود را بار دیگر از سرگرفت. پس از همبازی شدن با الویس پریسلی در سال ۱۹۶۸ در فیلم Stay Away Joe، فعالیت بازیگری هورادو تا ۳ دهه ی دیگر در سینما، تلویزیون و تئاتر ادامه یافت.

کتی هورادو در نهایت در سال ۲۰۰۲ در خانه ی خود در مکزیک درگذشت. ستاره ی او در پیاده روی مشاهیر هالیوود مؤید تأثیرگذاری او بر این صنعت است؛ و همینطور مردانی که در این مسیر به آن ها دل بست.

منبع: express
مطالب مرتبط
بدون نظر

ورود