تربیت فرزند نه به معنای تنبیه او، بلکه به معنای بهبود رفتار او است. تنها در آنصورت است که فرزند می تواند در آینده به فردی با ثبات از نظر روانی و اجتماعی بدل شود. اما نمی شود از همان تکنیک های تربیت کودک ۲ ساله برای کودک ۱۰ ساله هم استفاده کرد. بسیاری از والدین ممکن است وسوسه شوند که در هر سنی از تنبیه به عنوان روش تربیت فرزند خود کمک بگیرند، اما شیوه های ساده تر و مؤثرتر دیگری وجود دارد که متخصصان کودک آن ها برای تربیت فرزندان پیشنهاد می کنند.
۱ تا ۲ سال
۱ تا ۲ سال دوره ای است که به عنوان مرحله ی ابتدایی نوپایی شناخته می شود. کودک در این سن دوست دارد دنیای خود را کشف کند، بنابراین اجازه ی این کار را به او دهید. فقط اطمینان حاصل کنید که تنها نباشد و او را زیر نظر داشته باشید تا به خود و دیگران صدمه ای نزند.
از این کارها پرهیز کنید:
– تنها گذاشتن کودک: کودک در این سنین بسیار به ترس از رها شدگی حساس است.
– فریاد کشیدن بر سر کودک: کودک نباید حس دوست نداشتنی بودن را تجربه کند.
– ممانعت از کودک و دادن توضیحات طولانی به او: زبان کودک هنوز در حال شکل گیری است و آنقدری بزرگ نشده که بداند چطور صحبت های دیگران را تفسیر کند و به آن ها پاسخ دهد.
به جایش این کارها را انجام دهید:
– کودک را از منبع آسیب، چه یک فعالیت باشد و چه یک وسیله، دور کنید و یک «نه» محکم به او بگویید. می توانید آن را با یک توضیح کوتاه و شفاف هم همراه کنید. مثلاً: «نه داغ است.»
– توجه کودک را به وسیله یا جای دیگری جلب کنید.
– نزدیک کودک بمانید تا مطمئن شوید احساس نمی کند که دوست نداشتنی است و محافظتی ندارد و آسیبی به خود نمی زند.
۲ تا ۳ سال
کودکان در مرحله ی پایانی نوپایی که سنین ۲ تا ۳ سال را دربرمی گیرد، در تلاشی مداوم برای کسب استقلال و بیان افکار و احساسات خود هستند و در عین حال، یاد می گیرند که محدودیت هایی هم وجود دارد. این امر سرخوردگی و قشقرق به پا کردن کودک را به دنبال دارد.
از این کارها پرهیز کنید:
– منع کردن کودک
– بی توجهی به کودک: تصور نکنید که کودک بعد از مدت کوتاهی خودش آرام خواهد شد. این اتفاق رخ نخواهد داد.
– تنبیه فیزیکی
به جایش این کارها را انجام دهید:
– کنترل خود را از دست ندهید. قشقرق به پا کردن کودک از سر خشم و اعتراض نیست. سعی کنید با او همدلی کنید تا از خود استیصال نشان ندهید.
– کودک را از آن مکان دور کنید.
– با در آغوش گرفتن کودک او را آرام کنید تا دوباره بتواند به خود مسلط شود. از او بپرسید که علت رفتارش چیست. شاید ترسیده، اضطراب دارد یا خسته است.
– موقعیت را با آرامش و به صورت شفاف برایش توضیح دهید. بعد از آن دلداری اش دهید و رفتار مناسب را برایش مثال بزنید.
۳ تا ۵ سال
کودکانی که در سن رفتن به مهدکودک و پیش دبستانی هستند، پذیرش واقعیت و محدودیت ها را یاد گرفته اند، اما کماکان به مقداری کمک نیاز دارند تا قواعد در آن ها نهادینه شود و قضاوت قابل اتکا و صحیحی پیدا کند.
از این کارها پرهیز کنید:
– سخنرانی و صحبت طولانی: این کارها هیچ اثری بر رفتار کودک ندارد و می تواند حتی تأثیر عکس داشته باشد.
– رفتار کردن به گونه ای که گویی رفتارش هیچ عواقبی ندارد: این کار تنها باعث می شود که کودک یاد بگیرد قواعد هیچ معنایی ندارد.
به جایش این کارها را انجام دهید:
– قانون و قاعده مشخص کنید و به طور مداوم پیگیر اجرایشان باشید. کودک حالا می تواند قواعد را درک و از آن ها پیروی کند.
– کودک را کمی راهنمایی کنید تا رفتار مناسب را به او نشان دهید.
– اگر کودک غیر قابل کنترل است او را مدتی تنها بگذارید. مدت زمان آن باید به اندازه ی سنش و حداکثر ۶ دقیقه باشد. مثلاً اگر ۴ ساله است، مدت آن را ۴ دقیقه تعیین کنید.
– اجازه دهید کودک پیامدهای منطقی رفتار بدش را تجربه کند تا از آن ها درس بگیرد.
– با تمجید از رفتارهای خوب کودک جلوی رفتارهای نامناسبش را بگیرید. این کار برای او تشویق آمیز خواهد بود چون کودک در این سنین تأیید شدن را دوست دارد.
۶ تا ۱۲ سال
در این دوره که از ۶ سالگی آغاز می شود، کودکان رفته رفته استقلال بیشتری پیدا می کنند که ممکن است بخواهند آن را به والدین خود اثبات کنند و باعث کشمکش شوند. آن ها حالا می توانند دوستان و علائق خود را انتخاب کنند، اما والدین کماکان کنترل تصمیمات مهم را برعهده دارند، چون کودکان در این سنین قدرت تحلیل افراد بزرگسال را ندارند.
از این کارها پرهیز کنید:
– تعیین تنبیه های غیر واقع بینانه برای رفتارهای بد: بعید است توانید یک کودک ۱۰ ساله را با یک ماه محروم کردنش از پلی استیشن خود ادب کنید.
– تحقیر کردن و خجالت زده کردن کودک در مقابل دیگران به خاطر رفتارهای نامناسبش: کودک به یک الگوی خوب و پخته نیاز دارد.
– بحث با کودک برای تربیت کردن او
به جایش این کارها را انجام دهید:
– با کودک یک صحبت منطقی و به دور از قضاوت داشته باشید.
– سن کودک و رفتار متناسب با آن را در نظر بگیرید. اگر کودک ۶ ساله هنگام نشستن پاهایش را تکان می دهد، به این دلیل است که تنها ۶ سال دارد.
– قواعد و قوانینی در خانه تعیین کنید. این کار سلطه ی شما را تثبیت می کند.
– کودک را گرفتن برخی امتیازات از او تنبیه کنید، مانند اسباب بازی یا تنقلات. یادتان باشد که این تنبیه باید واقع بینانه باشد.
– اجازه دهید کودک عواقب منطقی رفتار بد خود را تجربه کند.
۱۳ تا ۱۸ سال
نوجوان ها به سرپیچی ارزش ها و قوانین والدین مشهورند. آن ها سعی می کنند خودشان را پیدا کنند و فردیت خود را اثبات کنند و به همین دلیل کمی از والدین شان فاصله می گیرند و اغلب رفتارهای آنی و حساب نشده دارند. بنابراین یک دوره کشمکش دشوار میان فرزند و والدین آغاز می شود.
از این کارها پرهیز کنید:
– تحقیر کردن: از کوچک کردن نوجوان به ویژه در مقابل غریبه ها و هم سن و سالانش خودداری کنید.
– سخنرانی کردن: شفاف، دقیق و رک، پیامی که می خواهید به او انتقال دهید را بیان کنید.
– خودداری از گفتن جمله «من که گفته بودم اینطور می شود»
به جایش این کارها را انجام دهید:
– بر اساس سن نوجوان و به شکلی غیر انتقادی برایش قانون و قاعده بگذارید. مهم است که خودتان هم از این قواعد پیروی کنید.
– اجازه دهید نوجوان تان عواقب طبیعی رفتارهای نامناسبش را تجربه کنید. رویکرد غیر تقابلی داشته باشید. اگر پنجره ای را با توپ فوتبالش شکست، بگذارید از پول توجیبی خودش هزینه ی آن را پرداخت کند.
– درباره ی موضوعات غیرپیچیده با او بحث کنید. این امر باعث می شود احساس استقلال کند و خودش را در تصمیم گیری ها سهیم بداند.
– در دسترس باشید. بسیاری از نوجوان ها خواستار راهنمایی و تأیید والدین شان هستند تا آن ها را راهنمایی کنند.
عالی