فیلم های جنگی با داستان های ساختگی و تخیلی، بسیار جذاب هستند زیرا معمولاً ترکیب کلیشه ارتش یک نفره و قرار دادن روایت های فرعی عجیب در داخل آن ها را برای فیلمسازان آسان تر می کنند. در حالی که این موضوع برای طرفداران اکشن بسیار جذاب است اما علاقمندان به جنگ و تاریخ زمانی از یک فیلم جنگی لذت می برند که شخصیت های به تصویر کشیده شده در فیلم، در دنیای واقعی وجود داشته باشند. فیلم ها با تکیه بر داستان های زندگینامه ای، نه تنها این افراد را مورد تجلیل و احترام قرار می دهند، بلکه افراد بیشتری را از فعالیت های آن ها آگاه می سازند.
امروزه فیلم های زیادی در مورد افرادی که در جنگ ها شرکت کرده اند وجود دارد، اشخاصی که یا کار برجسته ای انجام داده اند و یا به معنای واقعی کلمه گند زده اند. این افراد در هر سمتی از الاکلنگ حرکت قهرمانانه قرار بگیرند، برای همیشه به خاطر انجام کاری بیشتر از شلیک با اسلحه و به انجام رساندن وظیفه شان ماندگار می شوند. اکثر فیلم های جنگی زندگینامه ای نیز به طور کلی دقیق بوده و از صحت تاریخی بالایی برخوردارند، اگر چه آزادی های هنری کمی در آن ها لحاظ شده است، به خصوص وقتی صحبت از دیالوگ ها در میان باشد. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ مورد از بهترین فیلم های جنگی زندگینامه ای در مورد شخصیت های واقعی مرتبط با جنگ آشنا کنیم که دیدنشان برای هر علاقمند به ژانر جنگی ضروری است.
۱۰- MacArthur (1977)
داگلاس مک آرتور فرماندهی مشهور است که امروزه به ندرت درباره او صحبت می شود، با این حال او یکی از تاثیرگذارترین شهروندان آمریکایی در طول جنگ جهانی دوم و جنگ کره بود. مک آرتور پس از نشان دادن مهارت های رهبری مثال زدنی در طول جنگ جهانی دوم، نیروهای حاضر در کره را رهبری می کرد اما اختلاف نظر و استراتژی شدید او با رئیس جمهور ترومن، فرمانده کل قوای وقت ایالات متحده را مجبور کرد تا او را از فرماندهی برکنار کند.
داستان این کهنه سرباز به بهترین شکل در فیلم مک آرتور روایت می شود؛ جایی که مخاطبان تمام سرگذشت او را از روزهای قبل از تاثیرگذاری اش در این دو جنگ تا روزهایی که اعتبار خود را از دست داده، می بینند. در این فیلم جزئیات شگفت انگیزی در مورد او ارائه شده است، به ویژه این واقعیت که او هم باهوش بود و هم به شدت بیرحم. او حتی در برهه ای پیشنهاد استفاده از بمب های هسته ای علیه چین و کره شمالی را مطرح کرد که به خوبی از آسیب هایی که چنین سلاح هایی در ژاپن ایجاد کرده بودند آگاه بود.
۹- American Sniper (2014)
در میان معدود بازیگران هالیوودی که به فیلمسازی روی آورده اند، کار کلینت ایستوود بی شک تاثیرگذارترین به شمار می آید چرا که آثار کارگردانی او تحسین های زیادی را برانگیخته است. او در تک تیرانداز آمریکایی داستان کریس کایل را روایت می کند که در طول چهار سفر ماموریتی در عراق، ۲۵۵ نفر از نیروهای دشمن را با اسلحه تک تیراندازی خود شکار کرد و از این رو به عنوان مرگبارترین تک تیرانداز تاریخ آمریکا شناخته شد. نکته تراژیک اینکه پس از بازنشستگی، او توسط یک کهنه سرباز خودی که از اختلال استرس پس از حادثه رنج می برد، کشته شد.
بنابراین تک تیرانداز آمریکایی هم فیلمی غمگین و هم شاد است. به همان اندازه که تعداد کشته های او زیاد است، در این فیلم نشان داده می شود که کایل شخصیتی بسیار میهن پرست و دارای احساسات انسانی است. وقتی از او پرسیده می شود که آیا قتل هایش او را آزار می دهد یا نه، می گوید که تنها روح افرادی که نجات نداده است، او را آزار می دهند. بردلی کوپر نیز به خاطر بازی قابل توجه خود در نقش این شخصیت واقعی تاریخی مورد تحسین قرار گرفته و به همین دلیل نامزد جایزه اسکار شد.
۸- Hacksaw Ridge (2015)
اینکه آیا جنگ از نظر خدا قابل توجیه است یا خیر، موضوع بحث است و هکساو ریج یا ستیغ اره ای چنین موضوعی را بررسی می کند در حالی که داستان خود را در لحظات دراماتیک زیادی غرق می کند. داستان این فیلم جنگی جذاب در مورد دزموند داس است که به شدت به فرمان “تو نباید بکشی” در کتاب مقدس مسیحیان اعتقاد داشت اما به هر حال، خود انتخاب کرد تا بتواند به عنوان پزشک ارتش خدمت کند. خب، حتی پزشکان هم باید استفاده از سلاح را یاد بگیرند اما داس کاملاً از این کار امتناع کرد.
بنابراین، این فیلم نشان می دهد که چگونه مورد داس برای مافوق هایش در ارتش و دولت وقت ایالات متحده پیچیده و بغرنج شده بود. اگر به خاطر عقاید صلح طلبانه اش با او بیرحمانه رفتار شده و اخراج می شد، دولت بسیاری از شهروندان آمریکایی (که مذهبی هستند) را طرد می کرد. و در حالی که برخی تصور می کردند که داس از دین برای پنهان کردن بزدلی خود استفاده می کرد، او ثابت کرد که شجاع تر از همکاران سلاح به دستش است. در طول نبرد اوکیناوا، او ۷۵ نفر از نیروهای خودی و حتی دشمن را بدون شلیک حتی یک گلوله، از مرگ نجات داد.
۷- Che (2008)
چند دهه پس از مرگ او، ارنستو «چه» گوارا، رهبر انقلابی مارکسیست، همچنان یکی از مشهورترین چهره های جهان است و داستان زندگی او به طور انحصاری توسط استیون سودربرگ در فیلم چه روایت می شود. این فیلم به جای قالب زمانی، از قالبی درهم تنیده استفاده می کند، از این رو مخاطبان مجبور نیستند برای لحظات نمادینی که قبلا درباره آن ها خوانده اند، زیاد منتظر بمانند.
و برخلاف بسیاری دیگر از فیلم های هالیوودی درباره شخصیت های تاثیرگذار خارجی – که اغلب از انگلیسی به عنوان زبان پیش فرض استفاده می کنند – چه به زبان اسپانیایی روایت می شود و همه شخصیت ها به این زبان صحبت می کنند. از همه مهم تر، این فیلم زندگینامه ای وارد چهارچوب ذهنی این انقلابی مارکسیستی می شود و نشان می دهد که او یک استراتژیست نظامی بزرگ اما یک سیاستمدار ضعیف بود. در حالی که چه گوارا می توانست به یکی از قدرتمندترین افراد در کوبا تبدیل شود، تصمیم گرفت به زندگی جنگی خود به عنوان یک مبارز مارکسیست ادامه دهد، تصمیمی که در نهایت به قیمت جانش تمام شد.
۶- Lone Survivor (2013)
ماموریت های نظامی می توانند به شدت به بیراهه بروند، به خصوص زمانی که سربازان کمی بیش از حد مهربان و دلسوز می شوند. در تنها بازمانده، یک واحد تفنگداران ویژه نیروی دریایی ایالات متحده به منطقه هندوکش افغانستان فرستاده می شود تا احمد شاه، یکی از رهبران طالبان را به قتل برساند. در هنگام مخفی شدن سربازان در میان درختان، گروهی چوپان افغان آن ها را می بینند. سربازان آمریکایی نمی دانستند با این افراد غیرنظامی چه کنند و در نهایت به آن ها اجازه دادند که بگذارند بروند و ماموریت شان را رها کنند. این تصمیم برای آن ها گران تمام می شود چرا که همان چوپانان موضوع را به طالبان هشدار می دهند و در ادامه حمله مرگباری از سوی نیروهای طالبان به این گروه سرباز آمریکایی صورت می گیرد.
تمرکز اصلی فیلم بر روی مارکوس لوترل است که در نهایت به تنها بازمانده از چهار تفنگدار این عملیات ناکام تبدیل شد. اگر چه فیلم تنها بازمانده پرتنش و بسیار خونین است، اما تماشای آن بسیار لذت بخش و سرگرم کننده نیز هست، زیرا تصویر بسیار دقیقی از واقعیت های میدان نبرد حتی برای ماهرترین واحدهای نظامی ارائه می دهد. هر چند که آن ها به خوبی آموزش دیده اند، اما این تفنگداران در مقابل حمله گسترده و همه جانبه طالبان کاری از پیش نمی برند. بدتر از آن اینکه، آن ها مشکلات ارتباطی متعددی به دلیل سیگنال ضعیف در کوهستان های هندوکش داشتند که نقش مهمی در کشته شدن اکثر آن ها دارد.
۵- Valkyrie (2008)
از جمله همکاری های تام کروز و کریستوفر مک کواری می توان به فیلم والکایری اشاره کرد. در این فیلم، این ستاره هالیوودی نقش سرهنگ کلاوس فون اشتافنبرگ را بازی می کند – اولین افسر رایش سوم که در سال ۱۹۴۴ در جریان “عملیات والکایری” نقشه ترور آدولف هیتلر و کنترل دولت آلمان را کشید. از آنجا که بسیاری از افسران عالی رتبه نیز احساس نارضایتی می کردند، اشتافنبرگ پیدا کردن همدست را در این عملیات ساده یافت.
با وجود آگاهی از نتیجه کار، کسی که فیلم را تماشا می کند چاره ای ندارد جز اینکه امید انکی به موفقیت اشتافنبرگ داشته باشد. او در تمام طول داستان دارای اعتماد به نفس، مطمئن و دقیق است و حتی پس از انفجار بمب، از پذیرفتن گزارش هایی که به او اطلاع می دهند هیتلر زنده مانده است، خودداری می کند. از بخت بد اشتافنبرگ، مشخص می شود که این گزارش ها واقعیت دارند و در نتیجه او و شرکایش در نهایت در مقابل جوخه آتش قرار می گیرند.
۴- Lawrence of Arabia (1962)
موسیقی متن بی نقص، بازی های تحسین برانگیز و یک نزاع منحصر به فرد از دلایل اصلی ماندگار بودن فیلم لارنس عربستان و موفقیت آن در آزمون زمان است. در واقع این فیلم بیشتر از آن که جنگی باشد، سفری ماجراجویانه دارد و روایت تلاش های یک نقشه کش نظامی انگلیسی، ستوان تی. ای. لارنس، است که یک سفر طولانی با شتر را انجام می دهد تا برخلاف دستور مافوقش به یک پاسگاه متعلق به ترک های عثمانی حمله کند. این اتفاق پس از آن رخ می دهد که او به عربستان فرستاده می شود تا شورش اعراب علیه ترکان را ارزیابی کند.
لارنس عربستان با زمان ۲۲۷ دقیقه یکی از طولانی ترین فیلم هایی است که تا به حال ساخته شده، اما هیچ دقیقه ای از آن غیرضروری و اضافی به نظر نمی رسد. صحنه های زیبای بسیاری در فیلم وجود دارد و مخاطبان خوشحال خواهند شد که هیچ کدام از آن ها در فرآیند تدوین کنار گذاشته نشده اند. به علاوه، فیلم برای توسعه هر شخصیت فرعی وقت می گذارد، موضوعی که زمان طولانی روایت فیلم را توجیه می کند.
۳- A Private War (2018)
فیلم جنگ خصوصی در واقع یک فیلم با موضوع بررسی انعطاف پذیری و استقامت است و از آن جهت که درباره یک سرباز نیست بلکه درباره یک خبرنگار روزنامه ساندی تایمز است، فیلمی متمایز به شمار می رود. با این حال، این فیلم به عنوان یکی از قابل توصیه ترین فیلم های جنگی با محوریت زنان برای تماشا شناخته می شود، زیرا قهرمان داستان، ماری کولوین، درست به اندازه زنان یونیفورم پوش شجاع است. برای او زندگی بدون شغلش به عنوان روزنامه نگار جنگی بی معنی است، بنابراین ماری به پوشش جنگ ها ادامه می دهد، حتی پس از اینکه در اثر شلیک آر پی جی در طول جنگ سریلانکا، یک چشم خود را از دست می دهد.
نکته جالب توجه در مورد این حادثه خاص این است که با وجود آسیب دیدگی تازه رخ داده، کولوین موفق شد مقاله ای ۳,۰۰۰ کلمه ای را به موقع به پایان رسانده و به دست روزنامه برساند. در واقع، شور و اشتیاق به انجام وظیفه و شغل را نمی توان بهتر از این نشان داد و بقیه فیلم نشان می دهد که کلوین به مناطق جنگ زده مختلف دیگری در سراسر جهان سفر می کند و خود را در قلب درگیری های نظامی قرار می دهد.
۲- Isoroku (2011)
درگیری های آمریکا با ژاپن در طول جنگ جهانی دوم عمدتاً از دیدگاه سربازان و سیاستمداران آمریکایی مورد بررسی قرار گرفته است، اما غیر از آنچه در این فیلم ها در مورد حملات پرل هاربر و عملیات تلافی جویانه ایالات متحده پس از آن به تصویر کشیده، چیزهای بسیار زیاد دیگری نیز وجود داشت. ایسوروکو زندگی حرفه ای فرمانده ناوگان مشترک ژاپن، ایسوروکو یاماموتو را پوشش می دهد که از همان ابتدا مخالف حمله به ناوگان آمریکا در پرل هاربر بود.
از آنجا که او در ایالات متحده درس خوانده بود، ایسوروکو می دانست که این کشور قدرت نظامی و اقتصادی قابل توجه و تاثیرگذاری است، اما مافوق هایش به حرف او گوش ندادند. آن ها حتی وقتی یاماموتو به آن ها توصیه کرد که پیمان سه جانبه اتحاد با ایتالیا و آلمان را امضا نکنند، نیز به حرف او گوش نکردند. با این حال، با توجه به مقام بالایی که داشت، چاره ای جز پیروی از دستورها نداشت. در نتیجه.ژاپن بهای سنگینی برای این اشتباهات پرداخت.
۱- Jarhead (2005)
جنگ، حداقل بر اساس روایتی که در فیلم جارهد می بینیم، اصلاً سرگرم کننده و جذاب نیست. و وقتی شما یک تک تیرانداز هستید، همه چیز حتی خسته کننده تر هم می شود. درام جنگی ساخته سم مندس روایتگر زندگی آنتونی «سوف» سووفورد، تک تیرانداز ارتش ایالات متحده است که به جنگ خلیج فارس اعزام شده اما تمام درگیری ها را بدون شلیک حتی یک گلوله پشت سر می گذارد. بیشتر وقت او صرف انجام کارهای روزمره و گپ زدن با همکارانش می شود.
از آنجایی که اکشن زیادی در فیلم رخ نمی دهد، می توان انتظار داشت که هر کسی فکر کند جارهد یک فیلم کسل کننده باشد اما اصلاً چنین نیست. گفتگوهای تفکربرانگیز متعددی در فیلم وجود دارد، به خصوص آن هایی که حول ضرورت جنگ صورت می گیرند، و ترس هایی که پرسنل نظامی دارند. یک ترس عمده شامل از دست دادن همسرانشان و سوء استفاده “جودی ها” (مردانی که همسران تنهای سربازان را در حین انجام خدمت آن ها در دور از خانه وسوسه کرده و فریب می دهند) است. سوف و همرزمانش همچنین درگیر شیطنت های زیادی می شوند، اگرچه بیشتر آن ها ساختگی به نظر می رسند که در خدمت نظامی واقعی رخ نمی دهند.
دوتا جمله کنار هم قرار میدم خودتون تا اخر بگیرید
۱-تاریخ را فاتحان مینویسند
۲-عده کمی از یهودیان را زنده میگذارم تا جهانیان بدانند اینها چه موجودات پلید و وحشی هستند (آدولف هیتلر)
حالا تا صبح فیلم های تخیلی از رشادت های امریکایی ها و خالی بندی های این عشق حقوق بشر معرفی کنید
تو فیلمای حقوق بشر حاکمان ایرانو نگاه کن