این نشانه ها می گوید علاقه شما به شریک عاطفی تان بیشتر از علاقه او به شما است

این نشانه ها می گوید علاقه شما به شریک عاطفی تان بیشتر از علاقه او به شما است

عشق از بسیاری جهات قابل تعریف نیست، چه برسد به اینکه قابل اندازه گیری باشد.

به همین دلیل به راحتی نمی توان علاقه ی کسی را اندازه گیری کرد و آن را با علاقه ی خود مقایسه کرد.

اما اگر احساس می کنید علاقه ی شما به شریک عاطفی تان بیشتر از علاقه ی او به شما است، این امر نشان می دهد که مشکلی در رابطه ی شما وجود دارد.

اگر تصور می کنید عشقی که شما به شریک عاطفی تان می دهید بیشتر از عشقی است که از او دریافت می کنید، این نشانه ها می گوید حق با شما است.

۱- نیازها و خواسته های خودش را به مال شما ارجح می داند

شما در تمام تصمیمات و برنامه هایتان شریک عاطفی تان را در نظر می گیرید. اما او بیشتر اوقات تنها به فکر خودش است.

تمرکز رابطه تان بیشتر روی خواسته های او است و نیازهای شما در نظر گرفته نمی شود.

شریک عاطفی تان اگر کاری را دوست نداشته باشد انجامش نمی دهد، حتی اگر آن کار برای شما ارزش و اهمیت زیادی داشته باشد.

بیشتر زمانی که پیش هم هستید را صرف کارهای می کنید که او از آن ها لذت می برد، غذای مورد علاقه ی او را می خورید، جایی می روید که او دوست دارد و حتی فیلمی می بینید که او ترجیح می دهد.

۲- بیشتر اوقات ناراحت تان می کند

ناامیدی حسی است که همه در روابط عاطفی خود دست کم یک بار تجربه کرده اند.

شریک عاطفی تان به شکل های مختلفی همراه و حامی شما نیست. ممکن است به شکل عملی باشد یا به شکل عاطفی.

مثلاً برنامه هایتان را لحظه ی آخر یا بدون هیچ دلیل منطقی ای لغو می کند، به شما قول می دهد اما به آن ها عمل نمی کند.

رفتارهای او باعث می شود احساس کنید اولویت او نیستید.

۳- او اولویت شماره یک شما است اما شما برای او اینگونه نیستید

با نزدیک شدن به پایان هفته، شما بی صبرانه منتظر وقت گذراندن با شریک عاطفی تان هستید اما او از قبل برنامه های دیگری برای تعطیلات آخر هفته دارد.

او اوقات فراغت خود را با دوستانش می گذراند و شما جایی در برنامه هایش ندارید. یا روزهای تعطیل یکباره قرار دیدار با یک دوست قدیمی را می چیند.

شاید بتواند شما را در بین برنامه های روز پنجشنبه اش بگنجاند اما روز جمعه درگیر کار است.

همه ی ما اولویت های مختلفی داریم که باید در زندگی مان برای آن ها وقت بگذاریم، از جمله: خانواده، دوستان، شغل، تفریحات و هر هدفی که برای رسیدن به آن تلاش می کنیم.

ما نمی توانیم همیشه در صدر فهرست اولویت های شریک عاطفی مان قرار بگیریم، اما نباید احساس کنیم جای در میان اولویت هایش نداریم.

اگر شریک عاطفی تان شما را آخرین اولویت خود قرار می دهد، این امر شدت علاقه ی او به شما را روشن می کند.

۴- احساس نمی کنید حامی شما است

تمام معنای رابطه عاطفی، تبدیل شدن به یک تیم است.

وقتی با یکدیگر همراهی و همکاری داشته باشید، احساس حمایت شدن خواهید کرد.

و این دقیقاً همان چیزی است که شما انجام می دهید. شما سعی می کنید به هر شکلی که در توان تان است از شریک عاطفی تان حمایت کنید.

گوش شنوایش می شوید، تشویقش می کنید و به هر طریقی که از دست تان برمی آید به او پیشنهاد کمک می دهید.

شما همه ی تلاش تان را می کنید که حامی تمام وقت او باشید. اما این حمایت را از سمت او دریافت نمی کنید.

شریک عاطفی تان آنقدری که شما به زندگی او علاقمند هستید، به زندگی شما علاقه و توجه نشان نمی دهد.

۵- هیچ تلاشی برای شما نمی کند

تا زمانی ک انتظارات تان را حداقلی نگه دارید، رابطه تان خوب و بدون مشکل به نظر می رسد.

اما به محض اینکه چیزی از شریک عاطفی تان می خواهید، طوری رفتار می کند که انگار خیلی پرتوقع هستید.

به نظر نمی رسد که او به اندازه ی شما برای رابطه تان تلاش می کند. او هرگز به خاطر شما تلاش مضاعفی نمی کند یا خودش را به زحمت نمی اندازد.

۶- انتظار دارد بیشتر از خودش برای رابطه تان تلاش کنید

از آنجایی که شریک عاطفی تان حداقل تلاش را برای رابطه تان می کند، وطیفه ی جبران این کمبود به گردن شما افتاده است، امری که رابطه عاطفی را شدت نامتعادل می کند.

شما تلاش خیلی زیادی می کنید، هم به لحاظ عاطفی و هم به لحاظ غیر عاطفی.

برای بیشتر پیام ها، مکالمات و برنامه ها شما پیش قدم می شوید.

اگر این کار را نکنید، نمی دانید که چه خواهد شد و چقدر طول خواهد کشید که شریک عاطفی تان به سراغ تان بیاید.

۷- همیشه به او می گویید که تا چه برایتان اهمیت دارد اما او هرگز این کار را برای شما نمی کند

درست است که عمل افراد گویاتر از حرف های آن ها است و لازم نیست همیشه غرق در تعریف و تمجید شویم تا احساس دوست داشته شدن کنیم، اما شریک عاطفی تان برای نشان دادن احساس خود نه کاری انجام می دهد و نه چیزی به زبان می آورد.

با آنکه شما بسیاری از اوقات احساس تان را به او ابراز می کنید، او این کار را انجام نمی دهد.

این امر باعث می شود که شما احساس ناامنی روانی کنید و به احساس او نسبت به خودتان شک کنید.

ممکن است دائماً برای گرفتن تأیید شریک عاطفی تان تلاش کنید، اما پاسخ هایش راضی تان نکند.

۸- احترامی که شایسته اش هستید را به شما نمی گذارد

اگر یک موضوع اساسی و غیر قابل بحث در هر رابطه عاطفی ای وجود داشته باشد که وجودش ضروری است، آن احترام است.

بدون آن، شما رابطه ی ناسالمی خواهید داشت که به احتمال زیاد مرزبندی های ضعیفی در آن وجود دارد.

اگر احساس می کنید که احساس شما نسبت به شریک عاطفی تان قوی تر است، ممکن است متوجه شوید که برای جبران آن بیشتر و بیشتر از خود مایه می گذارید.

ممکن است با رفتارهایی کنار بیایید که به طور فزاینده ای ناپسندند، تنها به این خاطر که می خواهید از درگیری دوری کنید.

نمونه هایی از بی احترامی در رابطه عاطفی:

  • خیانت
  • گله و شکایت
  • انتقاد
  • توهین کردن (حتی اگر در پوشش شوخی باشد)
  • قهر کردن
  • بازی با احساسات و استفاده از تاکتیک های فشاری

۹- هنگام دعوا همیشه این شما هستید که کوتاه می آیید

اگر کوتاه نیایید، گرفتار بن بست می شوید. برای حفظ صلح در رابطه تان، این شما هستید که سعی کنید ارتباط تان قطع نشود.

بیشتر اوقات این بدان معنی است که این شما هستید که عذرخواهی می کنید، حتی اگر مقصر نبوده باشید.

شریک عاطفی تان هرگز از غرور خود کوتاه نمی آید.

در نهایت، از ترس از دست دادن او یا صرفاً به این خاطر که نمی توانید تنش بیش از ان را تحمل کنید، کوتاه می آیید.

۱۰- بیشتر اوقات ازخودگذشتگی هایی می کنید که او حاضر به انجام آن ها برای شما نیست

برای آنکه رابطه تان ادامه پیدا کند، شما از چیزهای زیادی گذشته اید. و می دانید که در آینده هم حاضر به این کار خواهید بود.

مثلاً تغییرات بزرگی در زندگی تان انجام داده اید چون شریک عاطفی تان ارزش و اهمیت زیادی برایتان دارد.

اما در اعماق وجودتان می دانید که این امر در مورد او صدق نمی کند. اگر رابطه به مشکلی برمی خورد، شک دارید که آیا حاضر بود برایش بجنگد یا خبر.

همیشه این شما هستید که خودتان را با او وفق می دهید.

۱۱- آماده ی رسمی کردن رابطه تان هستید، اما او همیشه از آن طفره می رود

نامشخص بودن وضعیت رابطه تان چیز دیگری است که به شما احساس ناامنی روانی می دهد.

شما آماده اید تا رابطه تان را رسمی کنید یا یک قدم جلوتر ببرید، اما شریک عاطفی تان مردد به نظر می رسد.

شاید بگوید که هنوز آمادگی یک رابطه ی رسمی و جدی را ندارد. یا ممکن است صرفاً بگوید که رابطه ی شما نیازی به رسوماتی مانند رسمی کردن ندارد و لازم نیست خودتان را به خاطرش به زحمت اندازید.

فرقی نمی کند سعی داشته باشید درباره ی احساسش نسبت به شما صحبت کنید، یا خواسته هایش و یا اینکه چه تعریفی از رابطه عاطفی دارد؛ او همیشه سعی می کند از صحبت کردن طفره برود یا هرگز پاسخ واضحی به شما نمی دهد.

این امر سؤالات زیادی برای شما درباره ی زندگی آینده تان و اینکه آیا شریک عاطفی تصمیم دارد که آن را باهم سپری کنید، ایجاد می کند.

۱۲- دوست ندارد درباره ی آینده ی مشترک تان صحبت کند

اگر به احساس خود و اینکه از یک رابطه عاطفی چه می خواهیم مطمئن باشیم، نباید مشکلی با برنامه ریزی برای آینده داشته باشیم.

اگر شریک عاطفی تان از فکر کردن درباره ی این موضوع خودداری می کند، ممکن است به ترس از تعهد یا عدم دسترسی عاطفی (فقدان احساس) گرفتار باشد، و یا به شما به چشم یک شریک عاطفی بلند مدت نگاه نمی کند.

بله از حال نباید غافل شد اما ما دل مان می خواهد که بتوانیم روی رابطه عاطفی مان سرمایه گذاری کنیم.

۱۳- با صراحت اذعان می کند که تردیدهایی نسبت به رابطه تان دارد

شما می دانید که دقیقاً چه احساسی نسبت به شریک عاطفی و رابطه تان دارید. حتی لازم نیست درباره اش فکر کنید و به طور کامل پای آن هستید.

اما شریک عاطفی تان تردیدهایی را درباره ی رابطه تان به شما ابراز کرده است:

  • گفته که مطمئن نیست چه می خواهد
  • به آشنایی با افراد دیگر علاقه نشان داده است
  • پیشنهاد کرده که مدتی را موقتاً از هم دور شوید
  • در گذشته برای تمام کردن رابطه تان پیش قدم شده (حتی اگر همیشه پیش تان برگشته)

این تردیدها به شما می گوید که شریک عاطفی تان به اندازه ی شما به رابطه تان متعهد نیست.

منبع: hackspirit
بدون نظر

ورود