
در دورهای که تنها با یک کلیک یا فرمان صوتی، پاسخ هر سؤالی در دسترس است، برای کودکان بسیار آسان است که جوابهای سطحی را پیدا کنند، بدون اینکه هرگز عمیقاً درک کنند که چرا مسائل به شکل کنونی هستند، یعنی بدون بهکارگیری مهارتهای شناختی پیشرفته «تفکر انتقادی».
تفکر انتقادی به ما کمک میکند که آموختههای خود را تحلیل و بررسی کرده، زیر سؤال برده، انتقال داده و بکار بگیریم. در نتیجه، فراتر از صرفِ دانستن حقایق، بین تجربیات شخصی و دنیای اطرافمان ارتباط برقرار کنیم.

تقویت مهارتهای تفکر انتقادی در فرزندتان، علاوه بر موفقیتهای تحصیلی، به او استقلال و انعطافپذیری میبخشد. هدف این است که به آنها بیاموزید سوال کنند، راهحلهای مختلف را جستجو نمایند و آمادگی تغییر رویکرد خود را داشته باشند. کودکی که تفکر انتقادی او به خوبی توسعه یافته باشد، با اعتماد به نفس بیشتری در مسیر زندگی قدم خواهد گذاشت.
در ادامه ۴ راهکار ساده اما قدرتمند برای تقویت تفکر انتقادی در فرزند شما ارائه شده است:
۱. قبل از پاسخ دادن، نظر فرزندتان را بپرسید
هنگامی که فرزندتان سؤالی با محوریت «چرا» یا «چگونه» میپرسد، در مقابل تمایل به دادن پاسخ سریع مقاومت کنید. در عوض، از او سؤالاتی راهنما بپرسید، مثلاً، «خودت چه فکری میکنی؟» یا «در این مورد چه چیزهایی از قبل میدانی؟». این پرسشهای باز، کودک را ترغیب میکنند که حدسی بزند، فرضیهای بسازد یا از اطلاعاتی که قبلاً یاد گرفته، استفاده کند.
به عنوان مثال، اگر فرزندتان میپرسد، «چرا قایقها غرق نمیشوند؟»، میتوانید بگویید، «عجب سؤال خوبی! به نظرت چه چیزی باعث میشود با اینکه قایقها خیلی سنگیناند، روی آب بمانند؟». این نوع تعامل به کودک اجازه میدهد که ایدهپردازی کند و نحوه تفکرش را بیان نماید؛ این امر برای توسعه «فراشناخت»، یعنی توانایی فکر کردن درباره فرآیند تفکر خود، ضروری است.
البته که هدف این راهکار این نیست که اگر کودک نتوانست به نتیجه برسد، او را سردرگم بگذارید! بلکه میخواهیم گفتگویی را آغاز کنیم که در آن شما و فرزندتان با هم احتمالات را کشف کنید، به جای اینکه فوراً جواب را به او بدهید. امید این است که در نهایت، این سؤالاتی که شما میپرسید، در ذهن او درونی شوند و خود به خود آنها را از خودش بپرسد.

۲. اجازه دهید که تلاش کند (حتی اگر با مشکل روبرو شود)
سخت کار کردن و تقلا کردن فرزندتان برای انجام کاری، مثلاً حل یک مسئله ریاضی یا سرهم کردن یک اسباببازی، ممکن است که برای شما دشوار باشد. با این حال، بسیار مهم است که کنار بایستید و اجازه دهید که خودش با چالش کنار بیاید. هدف در این مرحله، پرورش «حل مسئله» و «پشتکار» است؛ وقتی تلاش به موفقیت ختم میشود، پاداشی طبیعی در کودک ایجاد میشود.
مثلاً، اگر فرزندتان در حال چیدن پازل خسته شده است، بپرسید، «تا الان برای پیدا کردن قطعه درست چه کارهایی کردهای و یک کار دیگری که میتوانی امتحان کنی، چیست؟». سؤالات شما به او کمک میکنند که درگیر بماند، تلاشهای قبلیاش را تحلیل کند و راهحلهای خلاقانهتری را ارائه دهد.
میتوانید با یادآوری این نکته که اشتباه کردن بخشی از یادگیری است، رشد «مهارتهای زندگی» او را بیشتر تقویت کنید (اگر تجربههای خودتان و نحوه غلبه بر آنها را هم تعریف کنید، خیلی بهتر است). ارزش واقعی این تمرین در درست انجام دادن کار از همان بار اول نیست، بلکه در ساختن تدریجی مهارتِ حل مسئله است.

۳. دیدگاههای متفاوت را تشویق کنید
هنگامی که فرزندتان روی یک مسئله پیچیده کار میکند، به او بیاموزید که در نظر گرفتن رویکردهای مختلف، چقدر ارزشمند است. در نهایت، تقریباً برای هر مانعی بیش از یک راه برای حل وجود دارد. به او یاد بدهید که وقتی یک روش جواب نمیدهد، حتماً روشهای دیگری را امتحان کند.
برای مثال، اگر فرزندتان برای ساختن سازه پروژه علمی خود به مشکل خورده، میتوانید سؤالاتی بپرسید که او را به تغییر روش هدایت کند، مثلاً، «چه میشود اگر کمی متفاوت درباره ساختار پایه فکر کنیم؟ آیا یک پایه عریضتر، سازه را محکمتر نمیکند؟». همچنین، میتوانید از او بپرسید آیا به این فکر کرده که عکسی از سازه خود را برای دوست یا یکی از اعضای خانواده ارسال کند تا نظر شخص دیگری را هم بپرسد. ذهنیتی که به سادگی دیدگاههای متفاوت را قبول میکند، علاوه بر موفقیت تحصیلی، در تعاملات اجتماعی و موقعیتهای زندگی واقعی نیز به فرزندتان کمک خواهد کرد.

۴. کتابهایی بخوانید که فرآیند تفکر را نمایش دهند
کتابها ابزاری عالی هستند برای اینکه کودکان «تفکر»، «حل مسئله» و «خلاقیت» را در عمل ببینند. به دنبال داستانهایی بگردید که شخصیتهایی را نشان میدهند که فکر میکنند، اشتباه میکنند یا راهحلهای متفاوتی را امتحان میکنند.
بدون نظر