این روزها نام ولادیمیر لیاخوف، افسر روسی و فرمانده بریگاد قزاق ایران، در شبکههای اجتماعی و رسانههای فارسی بر سر زبانها افتاده است. ریشه این موج به واکنش کنایهآمیز آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات ایران، به حواشی جلسه علنی مجلس بازمیگردد. او در حساب خود در شبکه ایکس نوشت: «لیاخوف فقط یک نام در تاریخ ایران نیست!». این جمله که اشارهای مستقیم به فرمانده روسی مسئول سرکوب مشروطهخواهان دارد، به سرعت فضای سیاسی را تحت تأثیر قرار داد؛ اصولگرایان این استعاره را «اسم رمزی» برای حمله به مجلس و حذف قوه مقننه تعبیر کردند، در حالیکه اصلاحطلبان آن را یادآور خطر تکرار سرکوب نمایندگان دانستند.
طراح «مکانیسم ماشه» که بود؟ وزیر امور خارجه روسیه ادعای محمد جواد ظریف را رد کرد
ولادیمیر لیاخوف که بود؟
ولادیمیر پلاتونوویچ لیاخوف (Vladimir Platonovich Liakhov) در ۲۰ ژوئن ۱۸۶۹ در امپراتوری روسیه به دنیا آمد و در ژوئن ۱۹۱۹ کشته شد. او یک افسر قزاق بود که در اوایل دهه ۱۹۰۰ به خدمت دولت ایران درآمد و از ۱۹۰۶ تا ۱۹۰۹ فرمانده بریگاد قزاق ایران شد. این واحد نظامی با الگوبرداری از سوارهنظام قزاق روسیه تشکیل شده بود و نقش مهمی در حفظ نظم دوران قاجار داشت. در دوران سلطنت محمدعلی شاه قاجار، لیاخوف وفاداری بریگاد را تضمین کرد و هنگام اوجگیری انقلاب مشروطه، در رأس نیروهای قزاق قرار گرفت.

لیاخوف نام خود را با به توپ بستن مجلس شورای ملی در ۲۳ ژوئن ۱۹۰۸ (۲ تیر ۱۲۸۷) گره زد؛ عملی که منجر به بازداشت و اعدام چندین رهبر مشروطهخواه شد. محمدعلی شاه در قدردانی، او را فرماندار نظامی تهران کرد. او و نیروهایش تا ژوئیه ۱۹۰۹ در کنار شاه باقی ماندند؛ اما پس از حرکت قوای مشروطهخواه از آذربایجان و اصفهان به تهران و سقوط سلطنت، لیاخوف تسلیم شد. رهبران مشروطه از بیم واکنش روسیه او را به سنپترزبورگ بازگرداندند.

پس از بازگشت به روسیه، لیاخوف در جبهه قفقاز در جنگ جهانی اول خدمت کرد و در سال ۱۹۱۶ نیروهایش شهر ترابزون را در کارزار ترابزون تصرف کردند. او پس از انقلاب اکتبر به جنبش سفید پیوست و تا فرماندهی سپاه سوم ارتش داوطلبان ارتقا یافت. لیاخوف در اوایل ۱۹۱۹ بازنشسته شد و در حومه باتومی سکونت گرفت، اما همان سال به دست افراد ناشناس کشته شد.
به توپ بستن مجلس؛ زمینه و پیامدها
پس از صدور فرمان مشروطیت در ۱۲۸۵ خورشیدی، مجلس شورای ملی به نماد مشارکت مردم تبدیل شد. اما محمدعلی شاه که در ژانویه ۱۹۰۷ به تخت نشست، نسبت به قانون اساسی بدبین بود. او پس از امضای «توافقنامه ۱۹۰۷ انگلستان و روسیه» که ایران را به مناطق نفوذ تقسیم کرد، از حمایت دو قدرت برای تضعیف مجلس بهره برد. شاه خود را در باغ شاه در غرب تهران محصور کرد و برای کنترل انقلاب، روی وفاداری بریگاد قزاق تحت فرمان لیاخوف حساب کرد.

صبح ۲۳ ژوئن ۱۹۰۸ (۲ تیر ۱۲۸۷)، لیاخوف با نیروهای سواره و پیاده و چهار قبضه توپ به سوی مجلس حرکت کرد. او با دستور شاه مجلس را گلولهباران، چندین نماینده و رهبر مشروطهخواه را بازداشت و اعدام و ساختمان را غارت و تخریب کرد. این اقدام سرآغاز دورهای شد که در تاریخ به «استبداد صغیر» شناخته میشود. در این دوره، تهران به یک پادگان نظامی تبدیل شد و لیاخوف به عنوان فرماندار نظامی، شهر را زیر کنترل گرفت.

واکنشها به این سرکوب متفاوت بود. نیروهای مشروطهخواه در شمال و جنوب کشور به مقاومت ادامه دادند و در تابستان ۱۹۰۹، لشکرهایی از آذربایجان و باختریها از اصفهان و گیلان به تهران حرکت کردند. شاه به سفارت روس پناه برد و سپس به روسیه تبعید شد. مشروطهخواهان پس از بازپسگیری تهران، قانون اساسی را احیا کردند و برای جلوگیری از مداخله روسها، لیاخوف را مشمول عفو قرار دادند و به کشورش بازگرداندند. بهرغم تلخی این رویداد، یادآوری آن برای ایرانیان به نمادی از دفاع از آزادی و قانونمداری تبدیل شد.

چرا نام لیاخوف این روزها مطرح شده است؟
همزمان با جدالهای تازه در مجلس ایران، بر سر سخنان حسن روحانی و محمدجواد ظریف درباره روابط تهران–مسکو و توافق هستهای، فضای صحن علنی بهشدت متشنج شد. برخی نمایندگان تندرو با شعارهایی چون «مرگ بر فریدون» (نام خانوادگی قبلی حسن روحانی) به رئیسجمهور پیشین حمله کردند و او را متهم به ضربهزدن به روابط ایران و روسیه و «فروش کشور» کردند.

در واکنش، آذر منصوری، دبیرکل حزب اتحاد ملت و رئیس جبهه اصلاحات ایران، در شبکه ایکس نوشت: «لیاخوف فقط یک نام در تاریخ ایران نیست!». جملهای کوتاه که استعاره از سرنوشت مجلس در دوران استبداد صغیر بود و تلویحاً هشدار میداد که حملات تندروها به منتقدان، یادآور حمله لیاخوف به مجلس است.

روزنامه کیهان این پیام را «اسم رمز عملیات حمله به مجلس» تعبیر کرد و نوشت که همزمانی این پیام با اظهار نظر دیگر اصلاحطلبان مبنی بر «کم کردن شر مجلس» نشان میدهد که آنها میخواهند با حذف قوه مقننه به قدرت بدون نظارت برسند.
از سوی دیگر، سیدنظامالدین موسوی، نماینده تهران و سخنگوی هیئترئیسه مجلس دوازدهم، در پاسخ به آذر منصوری در شبکه ایکس نوشت: «بله! درست میفرمایید خانم دبیرکل اصلاحات! لیاخوف فقط یک اسم نیست، یک رسم است. لیاخوف کسی بود که مجلس را به توپ بست؛ کاری که الان آقای روحانی، شما و دیگر همفکرانتان دارید میکنید!». از دید او و همفکرانش، حملات لفظی اصلاحطلبان و انتقاد از نمایندگان فعلی، معادل «به توپ بستن مجلس» است و آنان را به همسویی با دشمنان تاریخی کشور متهم میکنند.
واکنشها و اهمیت تاریخی استعاره «لیاخوف»
دیگر رسانههای منتقد دولت، از جمله رویداد۲۴، این مناقشه را در بستری گستردهتر بررسی کردند. این رسانه اشاره کرد که اصلاحطلبان معتقدند مجلس فعلی از پشتوانه رأی واقعی مردم برخوردار نیست و با تصویب طرحهای محدودکنندهای مثل قانون حجاب سعی در تحکیم قدرت جناحی دارد. در مقابل، اصولگرایان چنین نقدهایی را توهین به جمهوریت دانسته و اصلاحطلبان را به «دیکتاتوری نوین» متهم میکنند. در گزارش رویداد۲۴ آمده است که دعوای کنونی بر سر یک مصوبه یا یک تصمیم خاص نیست؛ بلکه ریشه در تعریف نهادهای منتخب، حدود نظارت و معنای واقعی مردمسالاری دارد.

همچنین این گزارش با یادآوری توییت آذر منصوری و اظهار نظر حسین مرعشی درباره «کم کردن شر مجلس» نتیجه گرفت که محافظهکاران از عبارت «لیاخوف» استفاده میکنند تا مخالفان خود را به تلاش برای فلجکردن مجلس و ایجاد دیکتاتوری نوین متهم کنند. اما اصلاحطلبان با اشاره به تاریخ میگویند که وظیفه اصلی مجلس نمایندگی مردم است و هر نوع تهدید یا محدودیت علیه منتقدان یا جناحهای سیاسی مختلف، تکرار تجربه تلخ ۱۲۸۷ و به توپ بستن مجلس خواهد بود.





خوب کاری کرد. ایران هیچوقت دموکراسی محور نبوده. قانون محور نبوده.
قلدر محور بوده.