۱۶ نکته جالب و باور نکردنی در مورد فیلم کلاسیک «بلید رانر» که شاید نمی دانستید

۱۶ نکته جالب و باور نکردنی در مورد فیلم کلاسیک «بلید رانر» که شاید نمی دانستید

بیش از سه دهه از ساخت فیلم علمی تخیلی و کلاسیک بدون زمانِ ریدلی اسکات با عنوان «بلید رانر» (Blade Runner) می گذرد و تازه در روزهای اخیر تماشاگران شاهد دنباله ای از این فیلم مشهور هستند که ارزش صبر کردن و حضور در سینماها را داشته است. در حالی که کمپانی فیلم سازی برادران وارنر امیدوار است که با حضور رایان گاسلینگ و جارد لتو، نسل جدیدی از سینماروها را برای تماشای فیلم «بلید رانر ۲۰۴۹» به سینماها بکشاند اما بسیاری از نسل های قدیمی تر امیدوار شده اند که این دنباله سوالات بسیاری که در فیلم اول بدون جواب ماندند را پاسخگو باشد. فیلم «بلید رانر» با جلوه های تصویری بی نظیر، داستان چالش برانگیز و عمداً مبهم از زمان خود بسیار جلوتر بود.

این فیلم به خاطر پیش بینی های دقیقی که از آینده و پیشرفت های آن داشته و تفکرات عمیقی که در فلسفه ی وجودی بشر می کرد همواره به عنوان یکی از بی نظیرترین فیلم های ژانر علمی تخیلی شناخته می شود. اگر چه از خیلی وقت پیش دنباله ی این فیلم به عنوان یک پروژه جاه طلبانه دیگر سر و صدای زیادی به پا کرده بود و بسیاری انتظار اکران آن را می کشیدند، نمی توان تاثیری که فیلم اصلی بر روی «بلید رانر ۲۰۴۹» گذاشته است را انکار کرد. چه تازه با دنیای «بلید رانر» آشنا شده باشید و چه فیلم اورجینال «بلید رانر» را ده ها بار دیده باشید باید بدانید که تاریخ این مجموعه نیز همانند خود فیلم و داستان آن پیچیده است. به احترام بازگشت دنیای نسخه های مشابه (رپلیکنت های) فیلیپ کا دیک در قالب «بلید رانر ۲۰۴۹» می خواهیم شما را با ۱۶ نکته جالب در مورد فیلم «بلید رانر» آشنا کنیم.

۱- نزدیک بود بازیگری غیر از هریسون فورد در این فیلم بازی کند

در طی مراحل اولیه ساخت هر فیلمی، بازیگران زیادی برای ایفای نقش اول داستان در نظر گرفته می شوند. زمانی که همپتون فانچر اولین نسخه های فیلم «بلید رانر» را می نوشت ، برای نقش ریک دکارد، نقش اول فیلم و کارآگاه سرسخت داستان، رابرت میچم را در نظر داشت. وی سپس تامی لی جونز و کریستوفر واکن را برای این نقش پیشنهاد کرد اما در این میان ریدلی اسکات ترجیح می داد داستین هافمن را در این نقش به کار گیرد. علی رغم ماه ها همکاری با اسکات در این پروژه، در نهایت هافمن با نارضایتی از پروژه «بلید رانر» کناره گیری کرده و جستجوها برای پر کردن جای خالی او از نو آغاز شد. از دیگر بازیگران سرشناسی که برای ایفای این نقش در نظر گرفته شده بودند می توان به جین هکمن، شان کانری، جک نیکلسون، کلینت ایستوود، آل پاچینو و آرنولد شوارتزنگر اشاره کرد. در نهایت استیون اسپیلبرگ پیشنهاد کرد که هریسون فورد برای ایفای نقش ریک دکارد در نظر گرفته شود که مورد موافقت ریدلی اسکات قرار گرفت.

۲- عنوان فیلم از یک داستان کاملاً متفاوت گرفته شده است

رمان تاثیرگذار « آیا آدم‌مصنوعی‌ها خواب گوسفند برقی می‌بینند؟» (Do Androids Dream of Electric Sleep? ) نوشته ی فیلیپ کی دیک در سال ۱۹۶۸ را باید داستانی دانست که همپتون فانچر برای نوشتن فیلم نامه فیلم «بلید رانر» از آن الهام گرفت اما او هیچ اهمیتی به رمان فیلیپ دیک نمی داد. فانچر در واقع در آن دوران یک بازیگر تلویزیونی گمنام بود که سعی داشت با یک کار بزرگ پول زیادی به دست آورد به همین دلیل به نوشتن فیلم نامه روی آورد و به پیشنهاد یکی از دوستانش کتاب دیک را برای الهام گرفتن در نوشتن یک فیلم نامه تازه انتخاب کرد. اگر چه فانچر به دنیای علمی تخیلی علاقه ی چندانی نداشت اما حس می کرد که درخواست برای فیلم های علمی تخیلی در حال افزایش است.

وی با ایجاد تغییراتی در داستان رمان دیک تصمیم گرفت که عنوان آن را نیز تغییر داده و کار را به صورت یک فیلم نامه اورجینال ثبت نماید. در ابتدا نام هایی مانند «اندروید» و «روزهای خطرناک» برای فیلم انتخاب شد اما در نهایت تصمیم بر این شد که اسم «بلید رانر» برای فیلم در نظر گرفته شود که ریدلی اسکات آن را از یکی از جملات اولین دستنوشته های فانچر وام گرفته بود. این عنوان در اصل توسط فانچر از فیلم نامه ای نوشته ی ویلیام اس باروز که بر روی یک بحران سلامتی اخرالزمانی تمرکز داشت گرفته بود.

۳- هریسون فورد و ریدلی اسکات با هم کنار نمی آمدند

ریدلی اسکات به عنوان یک بریتانیایی قصد داشت اولین فیلمش را در دنیای هالیوود بسازد و بزودی مشخص شد که ساختن فیلم در آمریکا برای یک کارگردان انگلیسی چالش برانگیز خواهد بود. به دلیل قوانین اتحادیه ای موجود در سینمای هالیوود، اسکات خود نمی توانست دوربین بدست بگیرد، بدین ترتیب بین او و هریسون فورد فاصله ای ناخواسته ایجاد شد. علاوه بر این، اسکات اصرار داشت. چیزی که بر آتش اختلافات می افزود این بود که اسکات به شدت اصرار داشت سکانس ها بی نقص گرفته شوند و این وسواس باعث شده بود که هر سکانس بارها و بارها فیلم برداری شود تا اسکات به نتیجه ی دلخواه برسد.

به گفته ی کتی هابر، از اعضای اصلی تیم تولید، که پیش از هر کس دیگری متوجه دشمنی بین این دو شده بود، دوری این کارگردان سرشناس باعث شد که هریسون فورد به بیراهه برود. در واقع هریسون فورد خود را در حال بازی بدون هیچ مخاطبی می دید در حالی که اسکات از فاصله ای ۱۰ متری در حال تماشای تصویر بود.حتی ساعات طولانی فیلم برداری و برنامه ی فشرده آن نیز کمکی به بهبود اوضاع نکرده و فورد پس از اتمام فیلم برداری روزانه خسته و درمانده به اتومبیلش باز می گشت تا خستگی یک روز سخت کاری را از تن بدر کند.

۴- آیا ریک دکارد جزو انسان های مصنوعی فیلم بود؟

اگر چه قرار نبود یکی از داستان های فرعی کمتر گیج کننده داستان باشد اما شخصیت ریک دکارد به عنوان یک شکارچی جایزه بگیر که خود یکی از انسان های مصنوعی بود به یکی از پرحاشیه ترین موضوعات فیلم تبدیل شد. اگر به داستان ریدلی اسکات توجه کامل کرده باشید متوجه می شوید که دکارد نیز همیشه می خواست یک انسان مصنوعی (اندروید) باشد، درست شبیه شخصیت راشل، و قرار بر این بود که وی مدل جدیدتر نکسوس ۷ باشد که خاطراتی دروغین در ذهن وی کاشته شده بود تا باور کند انسانی واقعی است. فورد که بارها رمان فیلیپ کی دیک را خوانده همواره گفته که شخصیت او در فیلم یک انسان واقعی است. در انتهای فیلم چندین صحنه ی کلیدی اشارات ظریفی به مصنوعی بودن شخصیت نقش اصلی فیلم دارد اما فورد همچنان بر ادعای خود اصرار دارد و می گوید که خونسردی دکارد در واقع جزو شخصیت او بوده و هیچ ارتباطی با روبات بودن او ندارد.

۵- زبان ساختگی فیلم توسط ادوارد جیمز اولموس ساخته شده بود

فیلم «بلید رانر» شهر لس آنجلس آینده را از دیدگاهی آینده نگرانه به تصویر می کشید که به دلیل آلودگی صنعتی، افزایش بی رویه جمعیت و فساد شهری به تباهی کشیده شده بود. تاثیر چند فرهنگی مهاجرت توده های مهاجران به شهر از دید دکارد به تصویر کشیده می شود. تاثیر فرهنگ های مختلف در شهر آینده لس آنجلس را می توان در استفاده فراوان فیلم از تصاویر و شخصیت های ژاپنی دید. با این وجود زبان ساختگی که توسط مردم شهر به کار برده می شود نیز نشان می دهد که در آینده فرهنگ، دستکم در شهر لس آنجلس، دچار تغییرات غیرقابل باوری خواهد شد.

وقتی که دکارد برای اولین بار شخصیت مرموز گاف، با بازی ادوارد جیمز اولموس، دیدار می کند، وی با یک زبان ناشناخته با دکارت صحبت می کند. دیالوگ هایی که بین این دو رخ می دهد به زبانی که دکارد آن را  «زبان شهری» (Cityspeak) می نامد و تماماً توسط اولموس اختراع شده بیان می شود. اولموس برای ساخت این زبان تازه و به منظور نشان دادن ترکیب قومیتی متنوع و پیچیده ی شهر از ترکیبی از زبان های ژاپنی، اسپانیایی، آلمانی، مجاری، چینی و فرانسوی استفاده کرده است.

۶- فیلیپ کی دیک قبل از اکران فیلم از دنیا رفت

فیلم «بلید رانر» که بر مسائلی مانند غیرانسانی سازی زندگی و تاثیر مهندسی ژنتیک بر روی تعریف انسانیت تمرکز داشت یکی از کامل ترین و پیچیده ترین اقتباس های دیک بود هر چند با داستان اصلی تفاوت های بسیار  داشت. اگر چه دیک تنها دو ماه قبل از اکران فیلم به دلیل سکته ی قلبی از دنیا رفت اما قبل از آن که فیلم وارد سینماها شود توانست آن را در یک جلسه خصوصی تماشا کند. در نامه ای که از او به جا مانده، دیک این فیلم را مورد ستایش قرار داده و گفته است که این فیلم نئو نوآر، اکتشافی باورپذیر در مورد دنیای فراواقعی است که باعث می شود دنیای واقعی در مقایسه با آن دنیایی عاری از جذابیت به نظر برسد. وی نه تنها به این باور رسیده بود که فیلم داستان او را به خوبی به تصویر کشیده بلکه دیدگاه متفاوت اسکات را نیز ستوده است و گفته بود که این فیلم انقلابی در ژانر علمی تخیلی به پا کرده و این ژانر را از آن چه که وی مرگی خسته کننده، تکراری و اشتقاقی می خواند رهایی خواهد بخشید.

۷- مخاطبان آزمایشی فیلم از آن متنفر بودند

به گفته ی پل سامون، روزنامه نگار شناخته شده آن دوران که در نوشتن مقاله ای در مورد ساخت فیلم «بلید رانر» در سال ۱۹۸۱ مشارکت داشت،توجه ریدلی اسکات به جزییات در سر صحنه چنان زیاد بود که وی مجبور شد تیترهایی تحریک آمیز و آینده نگرانه برای مجلات بنویسد که هیچگاه در داستان فیلم به آن ها پرداخته نمی شد. اگر چه اسکات بر این باور بود که دیدگاه او تاثیری بر روی تماشاگران فیلم خواهد داشت اما نتایج نمایش آزمایشی فیلم در دالاس و دنور آن چیزی نبود که استودیو سازنده فیلم انتظار داشت. مخاطبانی که به سینما رفته بودند انتظار داشتند که فیلمی مشابه دیگر فیلم های هریسون فورد مانند «جنگ ستارگان» یا «مهاجمان صندوق گمشده» را شاهد باشند اما در نهایت داستان فیلم تماشاگران را در سردرگمی فرو برد.

اگر چه همه به این موضوع اذعان داشتند که فیلم دنیای سینمایی بدون نقصی را به تصویر کشیده اما همزمان روایت داستان را بسیار پیچیده و غیرقابل فهم ارزیابی می کردند. بدین ترتیب، استودیو سازنده فیلم، به منظور آسان تر کردن فهم داستان فیلم، از اسکات خواست که روایت هریسون فورد را در بخشی از قسمت های فیلم به آن اضافه کند. اما فورد اگر چه این کار را انجام داد اما آن قدر از دیالوگ های روایی نفرت داشت که این موضوع تا سال ها بر دیدگاه او نسبت به فیلم تاثیر منفی گذاشت.

۸- ساخت فیلم نزدیک بود به طور کلی کنسل شود

از روزی که ریدلی اسکات برای آماده سازی مقدمات ساخت «بلید رانر» وارد ایالات متحده شد، این پروژه با دردسرها و کشمکش هایی همراه بود. برای این که فضای مه آلود و مبهم فیلم و همچنین کثیفی و آلودگی شهر لس آنجلس به تصویر کشیده شود، فیلم برداری به صورت شبانه و به مدت ۵۰ شب متوالی صورت گرفت در حالی که از باران مصنوعی استفاده می شد.  این موضوع باعث شد که هزینه ی ساخت فیلم از برآوردها بالاتر رفته و برنامه ی زمانی ساخت آن نیز طولانی تر از قبل باشد. آخرین صحنه ی فیلم تنها چند ساعت قبل از این که مسئولان استودیو برادران وارنر می خواست اسکات را برکنار کند گرفته شد.

تنها چند ساعت پس از پایان فیلم برداری، اسکات و مایکل دیلی، تهیه کننده فیلم از پروژه اخراج شده و جری پرنچیو و باد یورکین از استودیو تاندم پیکچرز جای آنان را گرفتند. اگر چه اسکات و دیلی بار دیگر به پروزه بازگشتند اما دیگر نتوانستند کنترل سابق را روی پروژه ی فیلم بدست بیاورند. بعد از چندین نمایش آزمایشی، صدای روایی شخصیت دکارد را برای برخی از صحنه ها در نسخه ی نهایی فیلم انجام دادند.

۹- واژه «رپلیکنت» هیچگاه در رمان دیک به کار نرفته بود

اگر چه فیلم «بلید رانر» تا حدودی بر اساس رمانی با عنوان «آیا آدم‌مصنوعی‌ها خواب گوسفند برقی می‌بینند؟» نوشته شده بود اما در هیچ کجای این رمان از انسان های مهندسی زیستی شده با عنوان «رپلیکنت» (replicant) یاد نشده بود. در واقع این واژه به منظور توصیف ربات های مصنوعی که برای شباهت کامل داشتن به انسان طراحی شده بودند ساخته شد. به جای استفاده از واژه ی «اندی» (andy) که دیک در رمانش به کار برده بود، اسکات می خواست از واژه ای برای انسان های مصنوعی استفاده کند که جدید بوده و مخاطبان هیچ پیش رمینه ی ذهنی در مورد آن نداشته باشند.

وقتی که دیوید پیپلز برای بازنویسی فیلم نامه استخدام شد، در این مورد با دخترش مشورت کرد که کارشناس میکروبیولوژی و بیوشیمی بود. وی پیشنهاد کرد که این واژه باید مشتقی از «تکرار کردن» و «نسخه سازی» باشد، درست مانند زمانی که یک مولکول از خود یک کپی جدید تولید می کند. بدین ترتیب با این راهنمایی، اسکات و پیپلز موفق شدند واژه ی «رپلیکنت» را کشف کنند که در فیلم «بلید رانر ۲۰۴۹» نیز به کار برده شده است. همچنین واژه ی «skin-job» نیز تنها در فیلم به کار رفته و واژه ای با معنای منفی برای نشان دادن ماهیت ناخوشایند اندرویدها است.

۱۰- گفته می شد که این فیلم نفرین شده است

در دنیای فیلم های بلاک باستر، سودآور کردن یک پروژه کار بسیار سختی است. اما به لطف برندهای شناخته شده، شرکت های بزرگ راه هایی را برای پشتیبانی از مدیران اجرایی استودیوها یافته که به سودهایی کم یا زیاد نیز منتهی می شود. اگر چه انتظار می رود که فیلم «بلید رانر ۲۰۴۹»، با توجه به این که با استقبال منتقدان و نظرات مثبت آن ها روبرو شده است، فروش قابل توجهی داشته باشد اما بسیاری از کمپانی های بزرگ نفس خود را حبس کرده اند تا از یکی از نفرین های عجیب تاریخ فیلمسازی جلوگیری کنند.

از آن جایی که در فیلم اصلی «بلید رانر» لس آنجلس سال ۲۰۱۹ به تصویر کشیده می شود از لامپ های نئونی استفاده زیادی شده که باعث رونق محصولات برخی از کمپانی های بزرگ دهه ی ۸۰ شد. اما در ادامه بسیاری از این کمپانی ها با مشکلات عدیده ای از جمله ورشکستگی، ضررهای هنگفت و تحریم روبرو شدند. در میان این کمپانی ها می توان به شرکت هواپیمایی پان آمریکن و شرکت آتاری اشاره کرد که دیگر وجود خارجی ندارند. کوکاکولا که یکی از بزرگ ترین و شناخته شده ترین برندهای نوشیدنی در جهان به شمار می آید بعد از معرفی یک کوکاکولای جدید به جهانیان ضررهای زیادی را متحمل شد.

۱۱- از متعلقات فیلم های دیگر در این فیلم استفاده شد

برای این که بودجه ی فیلم بیش از این (۲۸ میلیون دلار) بالا نرود، طراحان صحنه ی پادآرمانشهری فیلم «بلید رانر» مجبور بودند با قرض گرفتن وسایلی از دیگر فیلم های بلاک باستر برای کامل کردن لوکیشن فیلم خود کمی خلاقیت به کار ببرند. در یکی از صحنه های فیلم که دکارد وارد یک وسیله ی نقلیه ی پلیس که شبیه اسپینر است می شود می توان ترتیبی از مراحل پرواز را با آن چه که در فیلم «بیگانه» یکسان است دید که ارجاع کوتاهی به دیگر فیلم کلاسیک و علمی تخیلی ریدلی اسکات است. در حین فیلم برداری، در مواردی، افراد مسئول بخش مهندسی تلاش دیوانه واری برای به پایان رساندن فیلم برداری صحنه ها در زمان تعیین شده داشتند.

به دلیل عجله در ساخت مجبور شدند که از آیتم های دیگری که در فیلم های «برخورد نزدیک از نوع سوم» ساخته استیون اسپیلبرگ و «جنگ ستارگان» به کار رفته بود استفاده نمایند. در موردی دیگر، ریدلی اسکات برای پایان بندی فیلم با استنلی کوبریک مشورت می کرد که در نتیجه ی آن کوبریک به وی اجازه داد از صحنه ی هلی کوپتر در فیلم «درخشش» برای صحنه ی پایانی «بلید رانر» استفاده کند.

۱۲- بلید رانر ارتباط زیادی با فیلم های فرانچایز «بیگانه» دارد

جدای از این که همه توسط یک کارگردان ساخته شده اند، فیلم «بلید رانر» اشتراکات زیادی با فرانچایز «بیگانه» دارد که شاید باور آن ها برایتان سخت باشد. اما شباهت های بسیاری بین ساخت ربات های فرانچایز «بیگانه» و ساخت نسخه های مشابه در فیلم «بلید رانر» توسط شخصیت الدون تایرل وجود دارد. به گفته ی خود ریدلی اسکات ارتباط بین «بیگانه» و «بلید رانر» چنان قوی بود که می توان ربات های «بیگانه» را نسخه های پیشرفته تر ربات هایی دانست که در فیلم «بلید رانر» به تصویر کشیده می شوند.

۱۳- دستکم هفت نسخه متفاوت از این فیلم وجود دارد

وقتی که فیلم برداری صحنه های اصلی و عمده فیلم در سال ۱۹۸۱ به پایان رسید، اسکات خود را گرفتار یافت. به عنوان یک کارگردان کمال گرا وی چندین برداشت از هر صحنه گرفته و بدین ترتیب برداشت های زیاید وجود داشت که هیچ استفاده ای از آن ها نمی شد. وقتی که همه چیز تمام شد برخی گفتند که اولین نسخه ی نهایی فیلم تقریباً ۴ ساعت طول داشته است، هر چند هیچ کسی این نسخه از فیلم را ندیده است. باید بدانید که بین نسخه ی آزمایشی اولیه و نسخه ای سینمایی که پایان خوشی داشت، هفت نسخه ی کاملاً متفاوت تدوین شده بود. آخرین نسخه همانی است که ریدلی اسکات بیشترین دخالت را در تدوین آن داشته که به عنوان نسخه ی نهایی کارگردان شناخته می شود.

۱۴- روتخر هاور بدون این که تست بازیگری بدهد در نقش روی بتی ظاهر شد

روتخر هاور بازیگر هلندی که نقش رهبر نسخه های تکراری نکسوس ۶ را بر عهده داشت تا قبل از این فیلم برای سینمای هالیوود ناشناخته بود. در دوران انتخاب بازیگران، کاترین هابر،مدیر اجرایی تولید، انتخاب هاور را به ریدلی اسکات پیشنهاد کرد. وقتی که ریدلی اسکات توانایی های بازیگری هاور را در فیلم های «لذت ترکی» و «کتی تیپل» دید، بدون این که ملاقات حضوری با وی داشته باشد، هاور را برای این نقش انتخاب نمود. اگر چه بازی بی نقص هاور در نقش یک ربات انسان نمای شرور یکی از بهترین ویژگی های فیلم «بلید رانر» بود اما اولین ملاقات بین هاور و اسکات خوب پیش نرفت. در واقع هاور تصمیم گرفت برای آب کردن یخ بین خود و اسکات دست به یک شوخی بامزه بزند و ناگهان با عینک سبز، شلوار ساتن صورتی و یک پولیور بلند که عکس یک روباه در قسمت جلوی آن بود ظاهر شد. اسکات چنان از این نحوه ی لباس پوشیدن هاور شگفت زده شد که نزدیک بود از هوش برود.

۱۵- این فیلم بمب باکس آفیس زمان خود به شمار می رفت

امروزه فیلم «بلید رانر» به خاطر جلوه های تصویری منحصر به فرد و بی سابقه خود مورد تمجید قرار می گیرد که راه را برای ساخت فیلم هایی مانند «ماتریکس» و «گزارش اقلیت» باز کرد اما در طول روزهای اول اکران، فیلم ریدلی اسکات رقابت سختی در باکس آفیس را تجربه کرد. اکران این فیلم در تابستان سال ۱۹۸۲ با اکران فیلم های علمی تخیلی پر سر و صدای دیگری مانند «پیشتازان فضا ۲: خشم خان»، «موجود» و «کونان بربر» همراه بود اما رقابت اصلی برای قرار گرفتن در صدر جدول باکس آفیس بین فیلم ریدلی اسکات و فیلم کمتر شناخته ی شده ی «ای تی» به کارگردانی استیون اسپیلبرگ در جریان بود. در نهایت فیلم «بلید رانر» تنها به فروش ۳۳.۸ میلیون دلار اکتفا کرد که در مقایسه با بودجه ی ۲۸ میلیون دلاری فیلم تقریبا ناامید کننده به نظر می رسد.

۱۶- بسیاری از تکنولوژی های مدرن امروزی در این فیلم به درستی پیش بینی شده اند

۳۵ سال پیش امکان این که هوش مصنوعی دارای قابلیت های عاطفی در جهان فراگیر شود تقریبا بعید به نظر می رسید اما امروز پادآرمانشهری که در فیلم «بلید رانر» به تصویر کشیده شده است بسیار دور از دسترس نیست. اگر چه هنوز سال های زیاد دیگری باید برای دستیابی به اندرویدها و هاورکار های پرنده صبر کنیم اما شواهد نشان می دهد که شهر لس انجلس و شهرهای دیگر در آینده ای نزدیک شباهت زیادی با آن چه که در این فیلم به تصویر کشیده می شود خواهند داشت. سال ها قبل ریدلی اسکات از لوگو شرکت کوکاکولا بر روی صفحات نئونی بزرگی روی یک طرف آسمانخراشی عظیم استفاده کرد.

علاوه بر این که در این فیلم شیوه های آیندگان برای تبلیغات محصولات را به درستی پیش بینی کرده بود بلکه بسیاری از تکنولوژی هایی که در این فیلم به تصویر کشیده شده اند امروز به واقعیت پیوسته اند. از سال ۱۹۸۲، ربات ها شباهت بیشتری به انسان پیدا کرده اند و یک کمپانی آمریکایی اولین نسل از ماشین های پرنده را رونمایی کرده است. همچنین سفرهای فضایی تبلیغاتی توسط شرکت های بزرگ اقتصادی و تجاری راه اندازی شده و تقریباً تمامی ایده هایی که در فیلم «بلید رانر» در بیش از سه دهه پیش به تصویر کشیده شده بودند امروزه به واقعیت تبدیل شده اند.

منبع: screenrant
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
بدون نظر

ورود