دلایل فراوانی وجود دارند که از کاری که انجام می دهید رضایت ندارید و از انجام آن احساس شادی نمی کنید. به عنوان مثال این امکان وجود دارد که رئسای خوبی نداشته باشید، فشار فراوانی را در محل کار تحمل کنید و یا کارتان کسالت آور باشد اما هیچ کدام از این عوامل نمی توانند علت اصلی نارضایتی شما از شغل تان باشد.
در طول سالیان طولانی و بر اساس مصاحبه های انجام شده با بسیاری از کارمندان در همین خصوص، این نتیجه بدست آمده که این خود فرد و نه کار اوست که احساس عدم شادی در خودش را به وجود می آورد و خردمندانه ترین کاری که می توان در این مورد انجام داد این است که به جای تمرکز بر مسائل اطراف، از خود حرکتی نشان داده و کاری در این ارتباط انجام دهیم چرا که در بسیاری از موارد این عدم شادی از درون خودمان به اطراف انتقال پیدا می کند.
در ادامه به بررسی دلایل اصلی این عدم شادی پرداخته خواهد شد. شاید با ایجاد تغییراتی در خودتان بتوانید، چیزهایی را در اطراف تان تغییر دهید.
۱- مسائل را شخصی سازی می کنید و به خودتان می گیرید
در مواقعی شما برای پیش بردن یک پروژه کاری زحمت فراوانی کشیده اید، خون دل خورده اید و مرارت های فراوانی را نیز در این راه متحمل شده اید. با این حال استراژی های بین المللی شرکتی که در آن کار می کنید بهترین نبوده و تمام زحمات شما بی نتیجه مانده. این احتمال وجود دارد که تصور کنید وقت تان را بیهوده تلف کرده اید و حتی ممکن است خود را ابله تلقی کنید. احتمالا از تغییراتی که در برنامه کاری به وجود آمده نیز بیزار هستید.
تمام اینها بدان معناست که دوباره مجبور به پیگیری مجدد آن پروژه و با استراتژی های جدید هستید. نظرات منفی ای را نیز دریافت می کنید و در آن زمان کارمند چندان دوست داشتنی به نظر نمی رسید.
البته بسیار دشوار است که این مسائل را شخصی تلقی نکنید و با جریان به مبارزه برنخیزید. اما بهتر است که اندیشه های منفی و شخصی سازی در آن مورد را کنار گذاشته و طرز فکر خود را تغییر دهید. این کار کمک خواهد کرد که از این اتفاق عبور کرده و استرس کمتری را نیز متحمل شوید.
۲- انتظار دارید برخی از اتفاقات یک شبه روی دهند
در مواقعی به مدت شش ماه متوالی بابت به انجام رساندن یک پروژه از رئیس خود تقاضایی می کنید مثلا از او می خواهید که بودجه ای را به آن پروژه اختصاص دهد. بارها و بارها تقاضای خود را تکرار می کنید اما به آن تقاضا رسیدگی نمی شود. با گذشت زمان شاید تصمیم بگیرید که دیگر آن تقاضا را مطرح نکنید.
شکی وجود ندارد که یکی از کسالت آورترین بخش های کار کردن برای دیگران، سازماندهی مسائلی است که خود از موارد پیچیده دیگری تشکیل شده. اینکه هیچ کس به جز شما به آن موضوع اهمیت نمی دهد نمی تواند دلیل محکمی برای عدم رضایت شما باشد.
اگرچه کار آسانی نیست اما آن مسئله را مثبت تلقی کنید و تصور کنید که ایده های شما، ایده های دشواری هستند. اگر روند کار روزانه تان به آرامی می گذرد و صبر شما را می طلبد به جای آنکه بی تحمل باشید و منتظر رسیدن به اهداف تعریف شده در زمانی کوتاه باشید، بدانید که چنین عجله ای کمکی به رسیدن شما به آن اهداف نمی کند.
مسلم است که در چنین مواردی، مشکل از شغل تان نیست بلکه شخصی سازی و عدم تحمل کافی می تواند عدم رضایت از کار را در شما به وجود آورد.
بنابراین در بسیاری از موارد این رئیس، همکاران و یا مدیریت کارهای دشوار نیستند که سبب عدم شادی شما در محل کارتان شده اند. تمامی این موارد سبب می شوند که این تصور در شما به وجود بیاید که شغل اشتباهی را برگزیده اید. به همین دلیل هم بهتر است این پیش فرض را نداشته باشید که مسئله اصلی شغل شماست. زمانی که پای پیشرفت و موفقیت به میان می آید، بهتر است که خودتان را مسئول اصلی بدانید.
بدون نظر