نگاهی به فیلم سرخپوست؛ رستگاری در جنوب [فجر ۹۷]

نگاهی به فیلم سرخپوست؛ رستگاری در جنوب [فجر ۹۷]

نیما جاویدی با نویسندگی و کارگردانی متفاوت خود در ملبورن توانست دل بسیاری از علاقه‌مندان به فیلم‌های معمایی را به دست آورد. سرخپوست تجربه دوم او در قامت کارگردانی محسوب می‌شود. فیلمی در همان سبک ملبورن که این بار در فضایی کاملا متفاوت و در دوره قبل از انقلاب و در یک زندان مخوف جریان دارد.

از همان سکانس ابتدایی سرخپوست متوجه می‌شوید که با یک اثر بسیار گیرا در زمینه فضاسازی و دکور طرف هستید. داستان این فیلم طی یک روز جریان دارد و سکانس ابتدایی هم مربوط به صبح بارانی همان روز می‌شود. نمایش فضای تاریک زندان و مانور زیبای دوربین روی چوبه دار باعث می‌شود تا تماشاگر از همان ابتدا غرق دنیای سرخپوست شود.

سرگرد نعمت جاهد (نوید محمد زاده) ریاست زندانی در جنوب کشور را بر عهده دارد. نوع پوشش و گویش سرگرد جاهد در همان ابتدای فیلم، بی نقص بودن این شخصیت در کار خودش را نشان می‌دهد. زندان به علت یک پروژه عمرانی تخریب خواهد شد و جاهد که پیشنهاد ارتقا به ریاست شهربانی را دریافت کرده، در آخرین وظیفه خود باید زندانی‌ها را به محلی جدید انتقال دهد.

بر خلاف تمامی روزهای دیگر، کار سرگرد در روز آخر ناتمام مانده و یکی از زندانی‌ها که با نام مستعار سرخ پوست شناخته می‌شود، گم شده و به خاطر اتهام سنگینش شغل جدید نعمت و آینده کاری او در معرض خطر قرار می‌گیرد. سرخپوست از همین لحظه و تلاش‌های نعمت برای پیدا کردن زندانی گریخته آغاز می شود.

نبردی بین سرخ پوست و سرگرد در می‌گیرد و هر یک از آن‌ها تلاش می‌کنند تا دیگری را فریب داده به هدف خودشان برسند. مشکل سرخپوست از آن‌جایی شروع می شود که غافلگیری‌های داستانی آن چندان هیجان انگیز و غیر قابل منتظره نیستند. یعنی در نبرد بین این دو کاراکتر، اتفاقی پیش نمی‌آید که نمونه آن  را در فیلم معمایی دیگری ندیده باشید.

اکثر غافل‌گیری‌های داستانی سریعا پاسخ داده می‌شوند و این فضا برای تماشاگر فراهم نمی‌شود تا به خاطر وجود یک تعلیق، بیشتر از گذشته از سرنوشت شخصیت ها هیجان زده شود. این مشکل در مورد پایان بندی فیلم هم وجود دارد و قطعا هنگام تماشای پایان سرخپوست متوجه شباهت زیادی آن با بخش‌ پایانی تعداد کثیری از فیلم‌های ایرانی خواهید شد.

در همین بین، یک مسئول درمان که وظیفه بررسی وضعیت سرخ پوست قبل از لو رفتن را بر عهده داشته (پریناز ایزدیار) به داستان اضافه می‌شود. رابطه عاطفی میان سرگرد و این شخصیت چندان پخته نیست اما دلبری‌های جالب کاراکتر پریناز ایزدیار و نقش آفرینی قوی نوید محمدزاده که نقشش در این فیلم تفاوت زیادی با دیگر تجربه‌های اخیرش دارد باعث شده تا این رابطه وارد مرحله آزاردهنده بودن نشود.

البته شخصیت مسئول درمان نیز در وضعیت نسبتا گنگی به سر می برد. جدا از حضور بدون مقدمه و دور از انتظار او در داستان، کاراکتری که توسط نیما جاویدی برای این شخصیت نوشته شده، هیچ زمانی به یک نقطه اوج مشخص نزدیک نمی‌شود و به طور خلاصه صحنه‌های خاطره انگیزی از او در ذهن شما باقی نخواهد ماند.

در مقابل این کاراکتر، شخصیت سرگرد با بازی نوید محمد زاده قرار داد که چه از لحاظ بازی و چه از نظر سیر تحول پیدا کردن طی داستان روند درستی را طی می‌کند. نوید محمدزاده برای اولین بار در این فیلم نقش فردی با سن و سالی بسیار بیشتر از خودش را بر عهده دارد که الحق از عهده آن هم به خوبی بر آمده است. کاراکتر متفاوت سرگرد نعمت جاهد این موقعیت را برای محمد زاده فراهم کرده تا روی دیگری از مهارت‌های خودش در بازیگری را نشان دهد.

هر چقدر که غافلگیری‌های داستانی سرخپوست از فیلم‌های معمایی داخلی فراتر نمی‌رود، کار دکور و فیلم برداری این اثر یک قدم مهم رو به جلو برای سینمای ایران محسوب می‌شود. فضای سرخپوست به یک زندان قدیمی و محیط اطراف آن خلاصه می‌شود اما طراحی این محیط که به خوبی فضای خفقان در آن دوره زمانی خاص را هم به نمایش می‌گذارد، باعث می‌شود شما از لوکشین‌های محدود این فیلم خسته نشوید.

سرخپوست در ارائه مفاهیمی که هدف اصلی فیلم هستند هم موفق عمل می‌کند. نعمت بر خلاف اکثر شخصیت‌های نظامی، کاراکتری تک بعدی ندارد و واکنش‌های رفتاری او در شرایط مختلف و نحوه ارتباط گرفتنش با زندانی گم شده، از اصلی‌ترین نقاط قوت این فیلم محسوب می شود.

فیلمبرداری این اثر بر عهده هومن بهمنش قرار داشته که بازهم سبک خاص خود در به تصویر کشیدن محیط‌های تاریک و القای حس اضطراب که پیش از این هم در «اژدها وارد می‌شود» مانی حقیقی شاهد آن بودیم، را در سرخپوست هم این بار سطح کیفی بالاتری پیاده سازی کرده است.

دوربین بهمنش در این فیلم حالت ماجراجویانه‌ای دارد و همراه با شخصیت سرگرد در سرتاسر زندان برای پیدا کردن زندانی گم شده سرک می‌کشد. زندانی که طراحی آن از وحدت ساختاری بالایی برخوردار است و به خوبی شما را در فضای فیلم نگه می‌دارد. در واقع، بیشتر از کشش داستانی، این تصاویر هستند که مخاطب را تا انتها تشنه این اثر نگه می‌دارند. سرتاسر زندان به شکل هوشمندانه‌ای پر شده از نشانه‌های این زندانی مرموز که ماموریت دستگیر کردن دوباره آن نعمت را به شخصیت دیگری تبدیل می‌کند.

سرخپوست

یک نکته جالب توجه دیگر در رابطه با سرخپوست به حضور کوتاه اما پر تعداد بازیگرهای شناخته شده در این فیلم برمی‌گردد. آتیلا و ستاره پسیانی و مانی حقیقی شخصیت‌های چندان مهمی در داستان این فیلم نیستند اما همان حضور کوتاه مدت‌ آن‌ها باعث می‌شود تا دنبال کردن فیلم در سکانس‌هایی که کمی ریتم کندتری دارند، آسان‌تر باشد.

سرخپوست یکی از متفاوت‌ترین آثار سینمای ایران است که حتما باید آن را مشاهده کنید. فیلم برداری متفاوت، طراحی دکور عالی و بازی‌های قوی از سمت بازیگران اصلی فیلم دلیل‌هایی به اندازه کافی قانع کننده‌ای هستند که شما را پای این اثر نگه‌دارند. البته در سوی دیگر ماجرا، ضعف در روابط بین شخصیت‌ها و نبود چند غافل گیری درست و حسابی که از نیازهای اصلی فیلم‌های این سبک محسوب می شوند، باعث می شود سرخپوست نتواند در نقش یک اثر معمایی عملکرد قابل قبولی داشته باشد.

مطالب مرتبط
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
بدون نظر

ورود