نگاهی به فیلم قصر شیرین؛ روزی روزگاری جاده [فجر ۹۷]

نگاهی به فیلم قصر شیرین؛ روزی روزگاری جاده [فجر ۹۷]

یکی از انتقادات گسترده‌ای که به سینمای ایران می‌شود به کمبود تنوع در تمام المان‌های سینمایی فیلم‌ها برمی‌گردد. درست است که نمی‌توان از دسترسی محدود به امکانات برای ساخت فیلم‌هایی که حداقل از نظر بصری متفاوت هستند غافل شد اما حتی در سایر المان‌های یک اثر سینمایی مانند کارگردانی و فیلم‌برداری هم شاهد خلاقیت و نوآوری‌های خاصی نیستیم در سینمای داخلی نیستیم؛ مشکلی که البته رضا میرکریمی در جدیدترین ساخته‌ خود یعنی «قصر شیرین» برای رفع آن تلاش کرده تا با یکی از بهترین فیلم‌های سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر روبرو باشیم.

مدت زمان زیادی می‌شود که شاهد فیلم موفقی در ژانر «فیلم جاده‌ای» در داخل کشور نبوده‌ایم و حتی این دست فیلم‌ها در سینمای جهان نیز جایگاه کوچک‌تری نسبت به گذشته دارند و از همین رو باید به میرکریمی به خاطر انتخاب چنین چارچوب غیر متداولی برای روایت قصه جدیدش آفرین گفت.

قصر شیرین

فیلم داستان مردی کم‌حرف و عصبانی (حامد بهداد) را روایت می‌کند که پس از مرگ مغزی همسر سابقش برای تحویل گرفتن ارثیه او به روستایی در استان کهکیلویه و بویراحمد رفته و در آن‌جا مجبور می‌شود دو کودک خردسالی را که از زن سابق خود داشته را هم با خود به خانه برگرداند و همین قضیه باعث آغاز سفری می شود که طی آن این مرد برای همیشه تغییر می‌کند.

مانند سایر فیلم‌های جاده‌ای، بخش زیادی از زمان قصر شیرین هم در داخل ماشین و هنگام طی کردن مسیر راه گذشته است. محسن قرایی و محمد داودی به عنوان نویسندگان فیلم‌نامه از یک ماشین شاسی بلند نسبتا قدیمی با رنگ قرمز استفاده کرده‌‌اند. رنگی که به خوبی بازگشت هیجان به زندگی شخصیت اصلی داستان که در ابتدای فیلم کاراکتر کاملا سرد و خشکی است را نشان می‌دهد.

البته و با وجود آن که بخش زیادی از قصه فیلم در همین پاترول قرمز روایت می‌شود، میرکریمی به خوبی از فضای روستایی و ۳ لوکشین دیگری که کاراکترها برای مدت کوتاهی در آن حضور دارند برای ساخت یک جهان منسجم داستانی که قابلیت روایت چنین قصه‌ای را داشته باشد استفاده کرده است.

استفاده از کهکیلویه و بویراحمد جدا از آن که اتفاق اتفاق مثبتی برای سینمای ایران که در آن اکثر فیلم‌ها در تهران رخ می‌دهند محسوب می‌شود، فضای گنگ و ناشناخته‌تری را برای مخاطب به تصویر می‌کشد که از لحاظ بصری می‌تواند به خوبی تماشاگر را جذب خود کند.

حضور گسترده رنگ‌های نارنجی در صحنه‌های فیلم به شکل هنرمندانه‌ای با فضای قصر شیرین همخوانی دارد. البته مشخص نیست که چرا میرکریمی و مدیر فیلم‌برداری این اثر یعنی مرتضی هدایی تصمیم به استفاده کم از نماهای جاده‌ای گرفته‌اند که به خوبی می‌توانست از خسته شدن بصری تماشاگر جلوگیری کند.

با تمام این کاستی‌ها، فضای مناسب برای روایت قصه قصر شیرین فراهم می‌شود؛ فضایی که با بازی‌های خوب حامد بهداد به عنوان تنها بازیگر شناخته شده این فیلم و به‌خصوص کودکانی که نقش فرزند شخصیت اصلی را دارند همراه می‌شود.

حامد بهداد که هم اکنون به خاطر بازی در همین فیلم کاندید کسب سیمرغ بلورین برای جایزه بهترین بازیگر نقش اول شده است، با بازی خوب خود شما را حسابی تا انتهای فیلم درگیر خواهد کرد. کاراکتر منسجمی که محسن قرایی و محمد داوودی به عنوان نویسندگان قصر شیرین برای شخصیت او نوشته‌اند، شخصیتی منحصر به فرد است که نمونه آن را کمتر در سینمای ایران دیده‌اید.

پیش از این هم گفتیم که این کاراکتر از لحاظ شخصیت پردازی کاملا منسجم است و بنابراین طی داستان قصر شیرین شاهد پرش‌های شخصیتی عجیب و غریبی نیستیم و حتی با این که او طی سفر جدیدش با کودکان خود طی یک روز دچار تحول شخصیتی می‌شود اما کاملا طی داستان فیلم مشخص است که چنین کاراکتر سرسختی نمی‌تواند طی یک صبح تا شب به طور کامل تغییر کند. همین قضیه باعث شده، همان اندک لحظاتی که این پدر رفتاری غیر از چارچوب خود دارد، هیجان انگیز به نظر رسیده و دل مخاطب را ببرد.

نیوشا علیپور و یونا تدین بدون شک یکی از بهترین اجراهای بازیگران کودکی که در سینمای ایران شاهد آن هستیم را ارائه داده‌اند که این دو را به یکی از جوان‌ترین بازیگرانی که برای جایزه بهترین بازیگر مکمل جشنواره فجر کاندید شده‌اند، تبدیل کرده است.

کاراکتر دختر حاضر در فیلم، جدا از شخصیت پردازی دوست داشتنی‌اش، با بازی نیوشا علیپور حسابی دل تماشاگر را به دست خواهد آورد و در لحظه‌هایی لبخند و حتی گریه را روی چشمان مخاطب خواهند نشاند. از سوی دیگر کاراکتر پسر که برخلاف حضور خود در اکثر صحنه‌های فیلم، کاراکتر کم دیالوگی است، به خوبی حس گنگی که به پدر خود که اطلاعات زیادی از او ندارد و برادری کردنش در حق خواهرش را درک با بازی خوب خود نشان می‌دهد.

جدا از تمامی مواردی که پیش از این به آن‌ها اشاره کردیم، اصلی‌ترین نقطه قوت قصر شیرین به روایت بی نظیر قصه که با کارگردانی خوب میرکریمی همراه شده برمی‌گردد. برای مثال، در صحنه‌ای که پلیس ماشین شخصیت اصلی را به علت سرعت بالا نگه می‌دارد. طی ۱۰ دقیقه به صورت موازی شاهد رخ دادن چند قصه متفاوت هستیم که در ابتدا مانند ترمزی در روایت داستان ایجاد می‌کند اما طی همین مدت زمان کوتاه، تمام این قصه‌های کوچک به سرانجام رسیده و هر کدام از آن‌ها هم تاثیر مشخصی را روی داستان قصر شیرین می‌گذارند.

قصر شیرین یکی از آثار موفق سینمای ایران در سال جاری محسوب می‌شود که حتی می‌توان آن را یکی از شانس‌های اصلی معرفی شدن به عنوان نماینده ایران در مراسم اسکار سال آینده دانست. قصه مرد ناراحت فیلم شما را تا ترمزی که در انتها می‌گیرد همراه‌تان کرده و رضا میرکریمی را پس از چند تجربه ناموفق دوباره به روزهای اوج خود برمی‌گرداند.

مطالب مرتبط
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
بدون نظر

ورود