محمد علی نجفی به قصاص محکوم شد؛ روایت «قاتل خندان» از لحظه ورود به حمام

مروری بر دومین جلسه شعبه ۹ دادگاه کیفری استان تهران

محمد علی نجفی به قصاص محکوم شد؛ روایت «قاتل خندان» از لحظه ورود به حمام

محمد علی نجفی، شهردار سابق تهران به اتهام قتل میترا استاد، همسر دوم خود در آپارتمان آرمیتا سعادت آباد تهران در هشتم خرداد ۹۸، به قصاص نفس محکوم شد. دکتر مسعود استاد، برادر مقتول، دیشب با انتشار پستی دراینستاگرام، شایعاتی درباره معامله ۱۰ میلیارد تومانی اولیای دم برای عفو شهردار قاتل را به شدت تکذیب کرده بود.

در روزی که سخنگوی قوه قضاییه، رای پرونده شهردار قاتل را قرائت کرد، سیدمحمد هادی رضوی، همسر فائزه، دختر محمد شریعتمداری، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیز به اتهام فساد در بانک سرمایه و اخلال در نظام اقتصادی کشور، به ۲۰ سال حبس، ۷۰ ضربه شلاق و رد مال محکوم و احسان دلاویز، مفسد اقتصادی معروف نیز به ۱۰ سال زندان محکوم گردید.

در جریان دومین دادگاه رسیدگی به اتهام محمد علی نجفی، شهردار سابق تهران که متهم به قتل میترا استاد، همسر دوم خود بود،‌ ایشان، جزییات کامل ساعت و دقیقه پیش از شلیک ۵ گلوله از اسلحه کمری در حمام منزلش در سعادت آباد را تشریح کرد و گفت که لحظاتی پس از ورود میترا استاد به حمام، با پنهان کردن اسلحه زیر  بالش به نزدیک او در وان حمام رفتم و درگیری صورت گرفت.

جزییات کامل این درگیری را در این گزارش روزیاتو مرور می کنیم.

روایت شهردار قاتل از لحظه ورود به حمام 

اطلاعات زیر برگرفته از دومین جلسه رسیدگی به اتهامات محمد علی نجفی در ۲۶ تیر  ماه ۹۸ است. این اظهارات، بعدا شبیه سازی شد.

  • ۶ ماه پیش به این نتیجه رسیدم که زندگی مشترک ما با توجه به اختلافات، بی نتیجه است.  پیشنهاد طلاق  توافقی دادم.
  • میترا استاد پیشنهاد طلاق توافق من را رد کرد. علتش، علاقه  مشترک بود.
  • من فکر کردم با این علایق، بیشتر ادامه بدهیم، عشق تبدیل به نفرت می شود.
  • از بزرگان درخواست کردم. البته می توانستم خودم او را طلاق بدهم. درروز عقد از بنده خواسته بود و به  توافق رسیده بودیم.
  • از ۱ ماه پیش از واقعه، به من گفت که حق نداری از طلاق سخن بگویی.
  • از ۱ هفته  پیش از واقعه، از منزل قبلی به منزل بزرگ ترین نقل مکان کردیم.
  • روز اسباب کشی، سر موضوعی بحث شد و برادر و خواهرش نیز حضور داشتند. رابطه سرد بود.
  • شب قبل از حادثه، برادرش را به منزل دعوت کرده بودم برای شام. بعد از صرف شام، برادرش رفت.
  • پس از رفتن برادرش، وی شروع به جر و بحث کرد و من قصد وارد شدن به بحث نداشتم.
  • من برای جواب ندادن به  بحث ها، به اتاق خواب رفتم تا بخوابم.
  • میترا استاد تا ساعت ۳ بامداد، در اتاق من جر و بحث می کرد و اجازه نداد بخوابم.
  • ساعت ۸ صبح، میهار را بیدار کردم تا با آژانس به سر جلسه امتحانش برود.
  • پس از رفتن مهیار، ساعت۹ صبح، مقتول بیدار شد و همین که مهیار از خانه بیرون رفت، مطالب  شب قبل را تکرار کرد.
  • ساعت ۹:۳۰ به حمام رفت.  گفت پس از حمام،  بیرون می روم و وقتی پرسیدم کجا می رود، گفت به خودم مربوط است.
  • من از آن لحظه خیلی عصبانی شدم و از این که گفته بود «خودم میدانم» و »کد» بود، عصبی شدم. پس از آن متوجه نشدم چه اتفاقی  افتاد.
  • ۱ دقیقه بعد از این که وی حمام رفت، پشت  سر  میترا استاد رفتم و تا وان یک متر فاصله داشت. خواستم با او صحبت کنم تا طلاق را یکسره کنیم. در کمد اتاق، نیمه باز بود.  اسلحه  آن  جا قرار داشت و با عصبانیت برداشتم و پشت سرش وارد شدم تا به او بگویم اگر ادامه بدهد، شاید کار ما به خون ریزی بکشد.
  • اسلحه را به همراه بالش به حمام بردم.
  • وقتی وارد حمام شدم، سینه به سینه شدیم و بالش را کنار زدم که بگویم کار به جاهای باریک میکشد.
  • با دیدن اسلحه، هول شد
  • ۲ دست خود را روی شانه من گذاشت.
  • به عقب رفتم و دستم روی ماشه بود.
  • ۱ گلوله شلیک شد.
  • بالش به زمین اقتاد و بعد ابتکار عمل از دستم خارج شد.
  • نوک اسلحه را بالا بردم که به سمت وی نباشد و آسیب نزند.
  • او دست راستم را گرفته بود. من خواستم که من را رها کند که ۴ تیر شلیک شد.
  • من قصد شلیک نداشتم.
  • آخرین تیر به او اصابت کرد.
  • به اعتقادمن، تیر ها به صورت غیر مستقیم به میترا استاد شلیک شده است.
  • میترا استاد از پشت سر در عرض وان افتاد.
  • تا ۴ دقیقه بدون حرکت آنجا ایستادم.
  • بالای سینه میترا استاد، سوراخ شده بود.
  • قصد داشتم خودم را بکشم.
  • شلوار و قوزک پای من خونی بود.
  • از حمام بیرون آمدم و نمیدانستم چه کنم. به راننده زنگ زدم.

جامعه منتظر اجرای حکم محمد علی نجفی و سید محمد هادی رضوی است. سال نود و هشت، سال شگفتی ها است.

مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
بدون نظر

ورود