بازیگران سینما فقط بر پرده ی سینما خوش نمی درخشند بلکه در صحنه ی زندگی هم تلاش های قابل تحسینی دارند. در واقع زندگی آن ها هم مانند هر انسان دیگری مملوء از تلاش و مبارزه برای رسیدن به موفقیت است. آن ها تا رسیدن به شهرت راه سختی را طی می کنند، به همین دلیل داستان های جالبی در مورد اتفاقاتی که در این راه از سر گذرانده اند، دارند. در ادامه به حقایقی تحسین برانگیز درباره ی زندگی تعدادی از بازیگران هالیوودی می پردازیم.
۱- امیلیا کلارک قبل از بازی در سریال «بازی تاج و تخت»، برای پرداخت اجازه خانه اش همزمان شش جا کار می کرد
وقتی کستینگ ایجنتِ امیلیا کلارک با او تماس گرفت (کار کستینگ ایجنت انتخاب بازیگر و پیشنهاد او به کارگردان ها یا استودیوهای فیلمسازی است)، امیلیا تازه از دانشکده ی تئاتر فارغ التحصیل شده بوده و همزمان شش شغل داشت تا بتواند اجاره خانه اش را پرداخت کند. این تماس درمورد تست بازیگری سریال «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) بود. امیلیا هر چه در توانش بود برای این تست انجام داد و دقیقاً همانی بود که باید می بود.
کلارک در تست بازیگری اش برای نقش «دنریس» بسیار خوب ظاهر شد و کار او مورد پسند شورانرهای «بازی تاج و تخت» یعنی دیوید بنیاف و دن ویس قرار گرفت، اما آن ها مجبور بودند رئیس شبکه ی اچ بی او را هم راضی کنند. به همین دلیل وقتی امیلیا در تست دوم حاضر شد، فقط بنیاف و ویس لبخند به لب داشتند نه رئیس شبکه.
ویس در اینباره گفته: «امیلیا پرسید کاری هست که از دستش بربیاد تا جو رو عوض کنه و بنیاف هم ازش پرسید میتونی برقصی. امیلیا هم بدون هیچ اشتباهی مثل یه ربات شروع کرد به رقصیدن. این کار رو متعهدانه و خیلی خوب انجام داد. حتی رئیس شبکه هم دیگه چاره ای جز لبخند زدن نداشت.»
۲- کیت هرینگتون به خاطر حفظ شأن یک زن خود را درگیر یک دعوا کرد و روز بعد با یک چشم کبود به تست بازیگری سریال «بازی تاج و تخت» رفت
کیت هرینگتون با دختری که «آن زمان به نوعی می شود گفت با او رابطه داشت» به مک دونالد رفته بود. هیچ میز خالی ای در رستوران نبود به همین خاطر، آن ها در نهایت با یک زوج دیگر سر یک میز نشستند. مردی که آنجا نشسته بود شروع کرد به توهین کردن به دختر همراه هرینگتون، به همین دلیل کیت با او درگیر شد. اما آن مرد بسیار درشت اندام تر از او بود و به گفته ی کیت «او را له کرد».
هرینگتون -چه بازنده ی این دعوا بوده باشد چه برنده ی آن- همان کاری را کرد که هر مرد دیگری در چنین موقعیتی باید انجام دهد. جالب آنکه فردای همان روز کیت با یک چشم کبود در تست بازیگری سریال «بازی تاج و تخت» حاضر شد.
۳- جیم کری در ۱۲ سالگی، بعد از مدرسه، ۸ ساعت در یک کارخانه کار می کرد تا کمک خرج خانواده اش باشد
پدر جیم کری شغلش را از دست داد و خانواده ی او مجبور شدند مدتی را درون یک ون زندگی کنند. جیم که در آن زمان هنوز به مدرسه می رفت، بعد از مدرسه، ۸ ساعت در یک کارخانه کار می کرد. اما با وجود این مشکلات، جیم هرگز از رویای کمدین شدنش دست نکشید. در ۱۵ سالگی، کری شروع به اجرای استندآپ کمدی در یک کلوب کمدی در تورنتو کرد.
۴- رابرت داونی جونیور یک بار جان خانم مسنی که دچار خونریزی شده بود را نجات داد
این خانم مسن با ویلچرش در حال رد شدن از روی یک شیب راهه بود که قلم پایش دچار بریدگی شدیدی شد. داونی جونیور که در آنجا حضور داشت به یک نفر گفت با آمبولانس تماس بگیرد، با کتش، زخم زن را بست، به او اطمینان داد همه چیز رو به راه خواهد شد و به او گفت که پاهای زیبایی دارد. او می دانست که تا رسیدن آمبولانس باید چطور حواس زن را پرت کند. داونی به زن گفت فراموش نکند که با او تماس بگیرد تا یک روز باهم غذا بخورند.
علاوه بر این، رابرت می تواند به خوبی آواز بخواند و درشرف راه اندازی پروژه ای برای پاکسازی کره زمین از آلودگی است.
۵- علاقه ی جیسون موموآ به همسرش، لیزا بونت، به دوران کودکی اش برمی گردد
جیسون موموآ درباره ی علاقه اش به همسرش گفته: «فراتر از عشق در نگاه اول بود. هشت سالم بود که اونو تو تلویزیون دیدم و گفتم: “مامان من اون رو میخوام.” همیشه می خواستم بهش بگم تا آخر عمر دنبالت میام و به دستت میارم ولی تا وقتی که صاحب دو تا بچه نشده بودیم اینو بهش نگفتم چون ترسناک و عجیب به نظر میومد. همیشه دلم میخواست ببینمش. اون یه ملکه است، همیشه بوده.»
۶- جیسون موموآ با کمک یک رقص سنتی به نام هاکا توانست دو نقش را تصاحب کند
جیسون موموآ در تست بازیگری سریال «بازی تاج و تخت» یک رقص سنتی به نام هاکا که مربوط به فرهنگ مائوری می شود را به زیبایی اجرا کرد. به گفته ی موموآ، از آنجایی که شخصیت «کال دروگو» دیالوگ بسیار کمی در فیلمنامه داشت، او تصمیم گرفت از این رقص برای تست بازیگری اش استفاده کند، چون رقص بسیار قدرتمند، ترسناک و زیبایی است. این رقص سنتی با کاراکتر دروگو کاملاً هماهنگ بود. اجرای قدرتمند موموآ باعث شد او موفق شود نقش کال دروگو را تصاحب کند و به او کمک کرد برای نقش «کونان» در فیلم «کونان بربر» (Conan the Barbarian) هم انتخاب شود.
۷- کورتنی کاکس به اِد شیرن اجازه داد در یکی از خانه هایش زندگی کند
مثل نقشش «مونیکا» در سریال «دوستان» (Friends) که به ریچل اجازه داد در آپارتمانش زندگی کند، کورتنی کاکس در زندگی واقعی هم قلب مهربانی دارد. کاکس به اِد شیرن، خواننده ی مشهور و محبوب، اجازه داد در خانه اش در مالیبو زندگی کند و اِد زمانی که در حال کار بر روی آهنگ های جدید آلبوم بعدی اش بود، چندین ماه را در خانه ی کورتنی زندگی کرد و آن ها حالا دوستی نزدیکی باهم دارند.
البته خوبی های آدم های خوب بی جواب نمی ماند. اِد، کورتنی را با دوستش، جانی مک دید، موزیسین ایرلندی، آشنا کرد و حالا او و کورتنی با یکدیگر نامزد هستند. شیرن می گوید تا به حال هیچوقت آن دو را تا این حد خوشحال ندیده بود.
۸- رابرت دنیرو خودش را وقف نقش هایش می کند، در آن ها فرو می رود و خودش را تبدیل به آن ها می کند
دنیرو برای بازی در نقش «جیک لاموتا» در فیلم «گاو خشمگین» (Raging Bull) خودش را رسماً تبدیل به یک بوکسور کرد. او ۲۷ کیلوگرم به وزن خود اضافه کرد و صدها ساعت در رینگ بوکس با خود لاموتا تمرین می کرد. او مهارت زیادی در بوکس پیدا کرد و حتی در ۳ مسابقه ی سطح پیشرفته شرکت کرد که در ۲ تای آن ها به پیروزی رسید. لاموتا او را تحسین می کرد و حتی می گفت او استانداردهای تبدیل شدن به یک بوکسور حرفه ای را دارد.
رابرت دنیرو برای نقشش در فیلم «راننده تاکسی» (Taxi Driver) هم مدتی راننده تاکسی شده بود و حتی برای نقشش در فیلم «تنگه وحشت» (Cape Fear) به یک دندانپزشک پول داد تا به دندان هایش شکلی نامرتب و ساییده دهد.
۹- مورگان فریمن برای نجات جمعیت زنبورها، مزرعه ی ۵۰۲ هزار متر مربعی اش را تبدیل به پناهگاهی برای زنبورهای عسل تبدیل کرد
مورگان بدون آنکه قصدی برای برداشت عسل داشته باشد، در مزرعه ی خود گل های مورد علاقه ی زنبورهای عسل را کاشت. فریمن هنگام غذا دادن به زنبورها لباس زنبورداری به تن نمی کند و زنبورها هم او را نیش نمی زنند. او متوجه شده اگر رفتار پرخاشگرانه ای با زنبورها نداشته باشید، آن ها به شما حمله نخواهد کرد.
هشتاد درصد از کار گرده افشانی در سرتاسر دنیا توسط زنبورها انجام می شود. به همین دلیل است که کمک به بقای آن ها و افزایش جمعیت آن ها بسیار ضروری است.
۱۰- جنیفر لارنس با وجود دو بار رد شدن در تست بازیگری اش، دست از تلاش برنداشت و بالاخره توانست آن نقش را به دست آورد
جنیفر لارنس برای نقش اصلی فیلم «زمستان استخوان سوز» (Winter’s Bone) دو بار تست داد اما مسئول انتخاب بازیگر و تهیه کننده ی فیلم به او گفتند که چهره ی او برای این نقش مناسب نیست. اما لارنس دست از تلاش برنداشت. وقتی تیم انتخاب بازیگر به نیویورک رفته بود، او با چشمانی که تعمداً با گریه قرمزشان کرده بود به نیویورک رفت، دوباره تست داد و توانست آن نقش را تصاحب کند. به گفته ی لارنس احتمالاً او آن ها را ترسانده بود و آن ها به همین خاطر این نقش را به او داده بودند. جنیفر بازی خوبی از خود در این فیلم ارائه داد و این نقش به سکوی پرتاب او تبدیل شد.
علاوه بر این، لارنس بنیادی تأسیس کرده که کار آن حمایت از سازمان هایی است که نیازهای اساسی کودکان را تأمین می کنند و امکاناتی مانند آموزش، هنر و دیگر موارد برای آن ها فراهم می کنند.
خیلی خوب بود واقعاً انگیزه گرفتم.