آمریکای لاتین حدود ۸ درصد جمعیت دنیا را در خود جای داده اما نزدیک به یک سوم از کل موارد قتل و آدمکشی در دنیا در این منطقه رخ می دهد. در سال ۲۰۱۶، در آمریکای لاتین روزانه نزدیک به ۴۰۰ مورد آدمکشی یا به عبارت دیگر حدود ۱۴۶ هزار مورد در کل سال رخ داده بود. اما آمار آدمکشی ها در همه ی کشورهای این منطقه یکسان نیست.
مکزیک، که دومین کشور پرجمعیت آمریکای لاتین به شمار می رود، با ۳۳،۷۵۳ قربانی قتل در سال ۲۰۱۸، برای دومین سال پیاپی رکورد شکنی کرد. در نیمه ی اول سال ۲۰۱۹، آدمکشی ها در این کشور ۱۷،۱۴۲ کشته برجای گذاشت که احتمالاً به این معنی است که مکزیک امسال هم رکورد زنی خواهد کرد.
در برزیل، که پرجمعیت ترین کشور این منطقه است، آمار آدمکشی ها در حد فاصل سال های ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸، سیزده درصد کاهش داشت، با این وجود، در همین مدت ۵۱،۵۸۹ نفر در این کشور کشته شدند. گواتمالا، السالوادور و هندوراس، که جزء پرخشونت ترین کشورهای دنیا هستند هم در میزان آدمکشی ها با کاهش رو به رو بوده اند. کشور کلمبیا هم که مدت ها است درگیر خشونت های سیاسی و مرتبط با مواد مخدر است، از این نظر کاهش داشته.
در طول یک دهه ی گذشته، نرخ قتل در منطقه ی آمریکای لاتین سالانه ۳/۷ درصد افزایش یافته، این درحالی است که نرخ رشد جمعیت در این منطقه در همین مدت ۱/۱ درصد بوده و بنابراین در طول یک دهه ی گذشته، نرخ قتل در آمریکای لاتین ۳ برابر بیشتر از نرخ رشد جمعیت آن بوده.
نرخ قتل در کشورهای مختلف این منطقه متفاوت است. مثلاً نرخ قتل در سال ۲۰۱۸ در شیلی ۲/۷ قتل به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر بود که این میزان تقریباً نصف نرخ قتل ایالات متحده آمریکا در همان سال یعنی ۵/۳ بود. اما نرخ قتل در همان سال در مکزیک و برزیل، ۲۵ قتل به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر و نرخ قتل در ونزوئلا ۸۰ بود که چندین برابر بیشتر است.
اما تنها یک عامل نیست که سبب این آدمکشی ها می شود. بلکه عوامل مختلفی وجود دارد که هر یک به نوعی باعث شده اند آمریکای لاتین به پر خشونت ترین نقطه دنیا تبدیل شود. اینکه این عوامل چه هستند سؤالی که در ادامه به آن پاسخ خواهیم داد.
نابرابری درآمدی
نابرابری درآمدی ارتباط تنگاتنگی با وقوع قتل و آدمکشی دارد و از میان ۲۰ کشور دنیا که بیشترین نابرابری درآمدی را دارند، ۱۵ تای آن ها از کشورهای آمریکای لاتین هستند.
دولت های حاکم بر کشورهای این منطقه تلاش داشته اند با اقدامات مختلفی این شکاف را از بین ببرند و میزان فقر را کاهش دهند. اقداماتی مثل برنامه ی انتقال مشروط پول نقد به اقشار جامعه و بالا بردن قیمت کالاهای صادراتی مثل نفت، تا حدودی به کاهش این نابرابری در دهه ی ۲۰۰۰ میلادی کمک کرد.
اما نابرابری درآمدی کماکان به قوت خود باقی است و رکود اقتصادی ای که در سال های اخیر دامنگیر آمریکای لاتین شده، بهبود و پیشرفتی که قبلتر حاصل شده بود را هم به خطر انداخته.
این شکاف شرایطی به وجود می آورد که به نابرابری تداوم می بخشد.
شکاف زیاد اقتصادی، رقابت میان افراد جامعه را که هر یک سطوح مختلفی از تحرک اجتماعی (جا به جایی قشرهای مختلف جامعه در میان طبقات اجتماعی) را تجربه می کنند، افزایش می دهد. به علاوه، این نابرابری، میان فقیر و غنی بر سر برخورداری از امکانات عمومی رقابت ایجاد می کند.
قشر نخبه و قدرتمند جامعه معمولاً علاقه ای به ارائه ی خدمات عمومی ای مثل نظارت و پاسداری پلیس ندارد و در مقابل، فقط شکل زیر استانداردی از این امکانات عمومی نصیب باقی قشرها می شود که این مسأله به تشدید بازخوردهای منفی در جامعه می انجامد.
بیکاری، به ویژه در میان مردان جوان
نرخ بیکاری در آمریکای لاتین بسیار بالا است به طوری که به ۳۰ درصد در این منطقه رسیده، اما مشکل به همینجا ختم نمی شود و بخش زیادی از جمعیت جوان این منطقه با مسأله ی اشتغال کم کیفیت رو به رو هستند به این معنی که در این منطقه تفاوت چشمگیری میان اشتغال غیر رسمی و اشتغال رسمی با دستمزد پایین وجود ندارد.
بیکاری، به ویژه در میان جوانان، اغلب مترادف با وقوع جرم و جنایت است. در برزیل هر ۲ درصد افزایش در بیکاری باعث یک درصد افزایش در آدمکشی می شود. در واقع ارتباط تنگاتنگی میان این دو مقوله وجود دارد.
به علاوه، افزایش خشونت می تواند روی اشتغال هم تأثیری منفی داشته باشد. ۱۰ درصد افزایش نرخ آدمکشی در مکزیک، باعث نیم درصد افزایش بیکاری در این کشور می شود.
پایین بودن کیفیت آموزش و درجا زدن های تحصیلی
در جایی که سطح تحصیلات پایین، کیفیت آموزش کم و میزان غیبت غیر موجه از مدرسه بالا باشد، نرخ بالاتری از خشونت های مرگبار به چشم می خورد.
در آمریکای لاتین مشکل لزوماً هرینه های تحصیل نیست. در این منطقه به طور متوسط ۵ درصد از درآمد ناخالص ملی صرف آموزش عمومی می شود که در ایالات متحده آمریکا و اروپا هم تقریباً به همین میزان است.
اما بیشتر هزینه ها صرف دانشگاه ها می شود تا مدارس و به این ترتیب قشر ثروتمند از آن بهره مند می شوند. بخشی از این هزینه ها هم به دلیل فسادی که در سیستم وجود دارد، به جای دیگری می رود و صرف آنچه که باید نمی شود.
استفاده از شیوه های نامناسب آموزشی و پایین بودن تحصیلات معلمان هم دیگر مشکلات دانش آموزان آمریکای لاتین هستند.
ارزیابی های اخیر نشان می دهد بخش قابل توجهی از دانش آموزان این منطقه گهگاه در مدرسه حاضر نمی شوند و بخش کمتری از آن ها مدت های طولانی و متوالی از مدرسه غیبت می کنند.
همچنین، میزان قابل توجهی از این دانش آموزان در مدرسه از امکانات مناسب برخوردار نیستند، از امکانات اولیه ای مانند لوله کشی داخلی مدرسه گرفته تا امکانات آموزشی ای مانند کامپیوتر و اینترنت.
مصونیت بالا از مجازات
ناتوانی در به مجازات رساندن مجرمان به خاطر اعمال مجرمانه ی خود، در آمریکای لاتین مشکل فراگیری به شمار می رود. با وجود بالا بودن نرخ قتل در این منطقه، آدمکشی در آن هزینه ی بسیار پایینی دارد.
از هر ۱۰۰ قتلی که در آمریکای لاتین رخ می دهد، تنها ۲۰ مورد به محکومیت عامل جنایت منتهی می شود. در حالی که میزان متوسط جهانی در این خصوص حدود ۴۳ مورد به ازای هر ۱۰۰ آدمکشی است. نرخ مختومگی (تعداد جرایم محرز شده به نسبت کل جرایم ثبت شده) در بعضی کشورهای منطقه ی آمریکای لاتین پایین تر هم هست.
مثلاً در برزیل، از هر ۱۰۰ آدمکشی، فقط ۸ مورد به محکومیت عامل جنایت می انجامد. در مقابل، در ژاپن از هر ۱۰۰ قتل ، ۹۸ مورد به محکومیت عامل جنایت منتهی می شود.
میزان مصونیت از مجازات در آمریکای لاتین بسیار بالا است و علت آن در واقع ضعف نهادهای مسئول است، از پلیس که مسئولیت بررسی و تحقیق را برعهده دارد گرفته تا دادگاه که اغلب ناتوان از رسیدگی است چون وقتی میزان وقوع جرم بالا باشد، کار رسیدگی به آن بسیار سخت می شود.
مصونیت از مجازات می تواند به نگاه یک جامعه به پلیس و دستگاه قضایی اش صدمه بزند، مسأله ای که گرچه در بعضی از کشورهای آمریکای لاتین مثل مکزیک و برزیل و به طور واضح تری در ونزوئلا به چشم می خورد، اما در واقع در سرتاسر منطقه ی آمریکای لاتین وجود دارد.
چشم پوشی از خشونت برای حل منازعات
این همان فرهنگ خشونت است و همین طرز فکر ساده انگارانه است که باعث مصونیت مجرمان در آمریکای لاتین از مجازات شده. نابرابری هایی که مردم را از دریافت خدمات محروم کرده باعث شده آن ها عادت کنند مشکلات شان را به دست خودشان حل کنند و به نوعی مأمور خودخوانده ی قانون شوند.
مردم آمریکای لاتین به صورت خودجوش گروه هایی با عنوان دفاع شخصی یا خودیاری تشکیل داده اند تا با ناامنی ای که در غیاب نهادهای دولتی به وجود آمده، مقابله کنند. این گروه ها اغلب دست به اقدامات مجرمانه ای می زنند که همان مردمی را قربانی می کند که این گروه ها را برای محافظت از خود تشکیل داده اند.
این مسأله به ویژه در کشورهای برزیل و مکزیک، به تکثیر گروه های شبه نظامی منجر شده. کشور کلمبیا هم در دهه های ۹۰ و ۲۰۰۰ میلادی با ظهور گروه های خود خوانده و در بعضی موارد، شبه نظامی غیر رسمی مواجه شد که بسیاری از آن ها از انجمن های خودیاری و پاسبان محله به وجود آمدند اما حالا گروه های شبه نظامی مسلح و مزدوری هستند که به هر نوع جرم سازمان یافته ای – از بهره برداری نفت و زورگیری تا ارائه ی خدمات – دست می زنند و به این ترتیب منابع درآمد مختلفی برای خود دارند.
تعدادی از این گروه ها در جنوب غربی مکزیک به وجود آمدند، یعنی همان نقطه ای از مکزیک که در آن گروه های تبهکار زیادی فعالیت دارند و خدمات دولتی به ویژه نظارت و پاسداری پلیس، ضعیف است یا به کلی وجود ندارد.
کشور مکزیک با افزایش اقدامات خشونت آمیز پلیس های خودخوانده، مجازات های بدون محاکمه توسط مردم و همینطور زن کشی رو به رو بوده، پدیده ای که به قتل زنان یا دختران به دلایلی مرتبط با جنسیت آن ها اطلاق می شود.
تحقیقات بیان می کند هنجار بودن خشونت علیه زنان و دختران در یک جامعه در حقیقت از وجود هنجار عمیق تری در آن جامعه یعنی استفاده از خشونت برای حل منازعات حکایت دارد.
قتل، اقدام غیر رسمی و ضعف دولت های حاکم
بخشی از علت بالا بودن میزان وقوع جرم در آمریکای لاتین، همزیستی راحت مردم این منطقه با دو مقوله ی آدمکشی و اقدام غیر رسمی و همینطور ناتوانی دولت ها در حفظ کنترل ارضی و داشتن واکنش های سازمانی قدرتمند است.
در آمریکای لاتین هر کسی که استطاعت مالی داشته باشد برای تأمین حفاظتی شخصی خود هزینه می کند و محل زندگی اش را در میان دیوارهای بلند، حفاظ ها و سیم های خاردار محصور می کند. آن هایی هم که پولش را نداشته باشند و بیرون این حصارها مانده باشند، از خود دفاع می کنند.
با رشد پدیده ی پلیس های خودخوانده در مکزیک، صنعت حفاظت شخصی هم در این کشور با رشد چشمگیری رو به رو بوده.
طبق تخمین های شورای امنیت ملی مکزیک در سال ۲۰۱۶، تنها بخش رسمی این صنعت ۱/۵ میلیارد دلار ارزش داشت، که میزان آن از سال ۲۰۱۲، صد و هشتاد درصد افزایش یافته بود. این بخش رسمی شامل مؤسسات تأمین حفاظتی که فعالیت آن ها بدون نظارت دولت است نمی شود. طبق گزارشات منتشر شده در سال ۲۰۱۸، حدود ۸ هزار مؤسسه ی خصوصی تأمین حفاظت شخصی در مکزیک وجود دارد که ۸۰ درصد از کل شرکت های تأمین حفاظت در این کشور را تشکیل می دهند اما فعالیت آن ها تحت نظارت دولت نیست.
گسترش مؤسسات تأمین حفاظت شخصی به مشکلات ناشی از فقدان نظارت و اعمال قانون در آمریکای لاتین دامن زده و فساد، تعرض به حقوق انسانی و استفاده ی مفرط از زور را به حدی رسانده که دیگر از کنترل خارج شده.
شهر نشینی کنترل نشده
بسیاری از مردم آمریکای لاتین در داخل یا اطراف شهرها که بسیاری از آن ها ساخت ضعیفی دارند زندگی می کنند یا در خانه های موقتی ای که در مناطق حاشیه ای ساخته شده اند و تحت نظارت دولت نیستند.
روند شهر نشینی در آمریکای لاتین پیش از صنعتی شدن آن صورت گرفت. در حد فاصل دو نسل، این منطقه از یک جامعه ی عمدتاً روستایی که میزان جمعیت شهرنشین آن در دهه ی ۱۹۵۰ به سختی به ۴۰ درصد می رسید، به یک جامعه ی عمدتاً شهری تبدیل شد، به طوری که حالا بیشتر از ۸۲ درصد از جمعیت آن در شهرها زندگی می کنند.
در هیچ نقطه ی دیگری از دنیا روند شهر نشینی با چنین سرعتی صورت نگرفته. ۱۵۰ سال طول کشید تا نیویورک به شهری با جمعیتی میلیونی تبدیل شد اما طی حدوداً ۲۵ سال ۸ میلیون نفر به جمعیت شهر سائو پائولوی برزیل اضافه شد.
این شهر نشینی سریع در آمریکای لاتین ساختارهای اجتماعی را دگرگون کرد و شهرها را از ارائه ی خدمات ناتوان ساخت. این مسأله موجب شد مردم آمریکای لاتین به سرعت از رسمیت خارج و به حاشیه رانده شوند و مازاد شدن نیروی کار هم به زاغه نشینی منجر شد.
در آمریکای لاتین محلات زاغه نشین هر یک از سطوح مختلفی از توسعه و گسترش برخوردارند؛ بسیاری از آن ها جوامعی پر مشقت تحت سلطه ی گروه های تبهکار هستند. نزدیک به ۲۰ درصد از جمعیت برزیل در این محلات زاغه نشین زندگی می کنند.
در مکزیک هم رشد ناگهانی جمعیت باعث گسترش بیمارگونه ی مناطق شهری و به وجود آمدن جمعیت زیادی از مردان جوانی شد که آینده ی اقتصادی مبهمی داشتند.
پدیده ی شهر نشینی کنترل نشده و افزایش سریع جمعیت تقریباً تمامی کشورهای آمریکای لاتین را تحت تأثیر قرار داده و میان هرج و مرج ناشی از این شرایط و وقوع جرم ارتباط تنگاتنگی وجود دارد.
تکثیر گروه های تبهکاری سازمان یافته
گروه های تبهکاری سازمان یافته ی مختلفی در آمریکای لاتین وجود دارد، از کارتل ها، باندهای خیابانی، باندهای زندان ها، باندهای بین المللی و غیره گرفته تا مافیای شبه نظامی مواد مخدر و گروه های تجارت قمار در مکزیک، آمریکای مرکزی و دیگر نقاط آمریکای لاتین.
بزرگ ترین گروه های جرایم سازمان یافته در برزیل، دو گروه هستند که تجارت مواد مخدر را تحت سلطه ی خود دارند و کشمکش های آن ها تا درون زندان های پرجمعیت برزیل، یعنی جایی که هر دو گروه در آن شکل گرفتند، ادامه پیدا می کند و به همین دلیل این زندان ها جزء پرخشونت ترین زندان های دنیا به شمار می روند.
علاوه بر این، گروه های انشعابی ای وجود دارد که با گروه های بزرگ تر و همینطور شبکه های محلی در بعضی مناطق برزیل، متحد یا درگیر اختلاف می شوند. گروه های شبه نظامی که اغلب از نیروهای پلیس و اعضای نیروهای حفاظتی تشکیل می شوند هم در دنیای زیرزمینی برزیل هم نقش تبهکار دارند و هم نقش پلیس خود خوانده.
بزرگ ترین گروه های تبهکاری مکزیک احتمالاً شناخته شده ترین کارتل های دنیا به شمار می روند. اما در سال های اخیر، با افزایش فشارهای دولتی و متلاشی شدن گروه های بزرگ تر، این گروه های تبهکاری تکثیر پیدا کرده اند. گروه های کوچک تری که از این گروه های بزرگ مشعب شده اند، عمدتاً توانایی عملیات های پیچیده ای مثل قاچاق بین المللی مواد مخدر را ندارند، به همین دلیل اغلب به جرایم محلی مثل زورگیری روی می آورند، مسأله ای که به گسترش خشونت در سرتاسر مکزیک کمک می کند.
کلمبیا مدت ها است که با چریک های چپ گرا، شبه نظامیان راست گرا و سازمان های تبهکاری دست و پنجه نرم می کند و همگی این گروه ها در تجارت مواد مخدر در این کشور نقش دارند. باندهایی هم وجود دارند که منشأ شکل گیری آن ها ایالات متحده آمریکا است اما بر کشورهای آمریکای مرکزی، به ویژه، هندوراس و السالوادور سلطه دارند.
تجارت مواد مخدر
در آمریکای لاتین، میان مسأله ی مواد مخدر غیر قانونی وفراوانی جرم و خشونت از جهات مختلفی ارتباط وجود دارد.
این منطقه، تنها تولید کنندگان کوکایین در پرو، بولیوی و کلمبیا را در خود جای داده. این ماده ی مخدر قدرت بی مانندی، از جهت شکل گیری اولیه، تولید، انتقال وسیله به وسیله و در نهایت، خرده فروشی دارد. کالاهای تجاری بسیار اندکی در دنیا هستند که تا این حد کشش ناپذیر باشند (چیزی که با تغییر عرضه و تقاضا، قیمت آن دستخوش تغییر نمی شود) و در عیم حال چنین سود زیادی هم داشته باشند.
تبدیل برگ خام کوکا به یک کیلو خمیر کوکایین در کلمبیا چند صد دلار هزینه دارد.
در ریو که حالا یکی از بزرگ ترین بازارهای کوکایین دنیا به شمار می رود، یک کیلو از این ماده ی مخدر، بین ۵ هزار تا ۶ هزار دلار قیمت دارد. در نیویورک این قیمت به ۲۵ هزار تا ۳۰ هزار دلار می رسد. در نقاط دورتری از آمریکای لاتین، مثل هنگ کنگ یا سیدنی قیمت کوکایین می تواند ۴ یا ۵ برابر بیشتر باشد.
این یک تجارت بسیار پرسود است و در نقطه ای از دنیا صورت می گیرد که متوسط حقوق ماهیانه ی یک مأمور پلیس آن بین ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ دلار است.
مصرف مواد مخدر هم در آمریکای لاتین رو به افزایش بوده. از آنجایی که قاچاقچیان دستمزد انتقال دهندگان مواد را نه با پول، بلکه با مقداری مواد مخدر پرداخت می کنند، آن ها ترغیب می شوند این دستمزد را به صورت منطقه ای توزیع کنند.
طبق تخمین های سازمان ملل در سال ۲۰۰۱، نزدیک به ۹۰ هزار برزیلی یعنی ۰/۷ درصد جمعیت آن کوکائین مصرف می کردند. در سال ۲۰۱۰ گزارشی از سازمان ملل منتشر شد که بر اساس آن، ۲/۸ میلیون برزیلی یعنی ۱/۴ درصد جمعیت آنها دست کم یک بار در سال مواد مخدر مصرف کرده بودند؛ آن ها ۹۲ هزار کیلوگرم مواد مخدر یا به عبارت دیگر ۱۸ درصد از مواد مخدری که سالانه در دنیا عرضه می شود را مصرف می کردند. بالاتر از برزیلی ها، آمریکایی های ایالات متحده بودند که ۱/۵ درصد از جمعیت آن ها ۳۸ درصد از مواد مخدر دنیا را مصرف می کردند.
قاچاقچیان مکزیکی به مواد مخدر صنعتی و مواد افیونی ای مثل شیشه (متآمفتامین) و فنتانیل روی آورده اند. به دلیل رقابتی که میان گروه های تبهکاری بر سر کنترل بازارهای محلی وجود دارد، افزایش مصرف شیشه در شهرهای مرزی مکزیک با افزایش خشونت گره خورده.
اسلحه و الکل
اگر دسترسی به مشروبات الکلی راحت باشد یا توزیع الکل بدون نظارت یا حتی با نظارت صورت بگیرد و در عین حال دسترسی به اسلحه ی گرم به ویژه سلاح های غیر قانونی وجود داشته باشد، این ترکیب معمولاً بسیار مشکل ساز می شود.
مکزیک فقط یک فروشگاه اسلحه ی قانونی دارد، در حالی که در ایالات متحده آمریکا حدود ۱۲۰ هزار فروشگاه دارای مجوز وجود دارد. این مسأله باعث شده هر ساله نزدیک به ۱۲۰ هزار اسلحه از ایالات متحده آمریکا وارد مکزیک شود.
به گزارش پلیس فدرال برزیل در سال ۲۰۱۷، ایالات متحده آمریکا بزرگ ترین تأمین کننده ی سلاح های غیر قانونی خارجی در برزیل است. اما برزیل خود یکی از تولید کنندگان اصلی سلاح به شمار می رود و عمده ی سلاح هایی که باعث مرگ مردم در برزیل می شوند، اسلحه های برزیلی ای هستند که در اغلب مواقع به بازار سیاه هدایت شده اند.
در آمریکای لاتین به طور متوسط نزدیک به ۷۵ درصد آدمکشی ها مرتبط با اسلحه هستند. این سهم شاید بدیهی به نظر برسد اما حقیقت آن است که میزان متوسط جهانی نزدیک به ۴۰ درصد است.
به گزارش اف بی آی، در ایالات متحده آمریکا ۷۳ درصد از قتل های مجرمانه با اسلحه مرتبط هستند (اف بی آی قتل های مجرمانه و قابل توجیه را از هم تفکیک می کند.)
گزارشی در سال ۲۰۱۸ نشان داد ۱۵ درصد از مشروبات الکلی در آمریکای لاتین به صورت غیر قانونی فروخته می شوند؛ مکزیک با غیر قانونی بودن ۴۲/۵ درصد از فروش مشروبات الکلی اش، از این جهت در صدر کشورهای آمریکای لاتین قرار دارد. علاوه بر خطراتی که مردم محلی را تهدید می کند، بسیاری از گردشگران به دلیل مصرف مشروبات الکلی یا نوشیدن الکل فاسد، بیمار یا کشته شده یا مورد حمله قرار گرفته اند.
مجموع فروش سالیانه ی مشروبات الکلی در آمریکای لاتین ۴/۸ میلیارد دلار است یعنی میزان درآمد پنهانی ای که سالیانه از مشروبات الکلی غیر قانونی به دست می اید ۷۲۰ میلیارد دلار است و دولت های این منطقه از ۱/۷ میلیارد درآمد مالیاتی ناشی از آن محروم هستند.
بدون نظر