هویت آنلاین، بخشی از سبک زندگی انسان های روزگار ما را تشکیل می دهد. هویت آنلاین، تصویری است که افراد از خود در اکوسیستم مجازی به تصویر میکشند تا با این تصویرسازی خیالی، ذاتی گاها متفاوت از آن چه که هستند را در فضای پرآشوب و رنگارنگ و هیجان انگیز شبکه های اجتماعی، خلق کنند.
هویت آفلاین، گاها ۱۸۰ درجه با هویت آنلاین ما تفاوت دارد. در هویت آفلاین، سمبل بی نظمی، ناقض حقوق عامه و بیت المال و محیط زیست هستیم و الگویی برای نقل «بیسوادی مدرن» یک ملت. در هویت آفلاین، پولی که برای پیتزای پپرونی و فست فود فلان فروشگاه در سال پرداختیم، ده تا صد برابر پولی است که برای خرید کتاب سالانه داده ایم.
هویت آفلاین ما، بخشی از یک جامعه کم تحمل است. بخشی از جامعه خشونت طلب است و بخشی از جامعه ای که احساساتش، جلوتر از منطقش حرکت می کند و رکیک ترین جملات را برای چند ثانیه دیر کردن ماشین جلویی در پشت چراغ قرمز، بر زبان جاری میکند و در اینستاگرامش، از نیچه و هگل و مارکس و ارسطو میگوید!
هویت آنلاین و آفلاین خیلی ها، با هم زمین تا آسمان تفاوت دارد. مثالی میزنیم. . .
«عزیزم سلام! من را به یاد دارید. شما را از میدان . . . به خیابان . . . بردم و روبروی درب صورتی رنگ پیاده شدید در همان روز بارانی زیبا. این پیام را همین طوری برای شما ارسال کردم. من در کار لباس زیر زنانه هستم. اگر خواستی خبر بده گلم.»
جملات فوق یا شبیه به این جملات را احتمالا دوستان و آشنایان شما بارها برایتان روایت کردند که فلان راننده پس از مدت ها که از یک حمل و نقل چند دقیقه ای گذشته، برایشان ارسال کرده یا خواستار برقراری ارتباط با مسافرش شده است. گاها اگر عکس پروفایل یا صفحه اینستاگرام این راننده نماهای شهرمان را بررسی کنیم، اگر از این جملات گوهربار پیامک شده، بی خبر باشیم، صاحب این پروفایل و اینستاگرام را فردی اهل مطالعه، با فرهنگ، آگاه به حقوق عامه و یک باسواد عصر مدرن میپنداشتیم.
صفحات اینستاگرامی و تصاویر پروفایل تلگرامی خیلی ها را که نگاه میکنی، تو گویی پروفایل فردریش نیچه آلمانی را مرور میکنی. جملات نغز و نظم ونثرهایی آهنگین پر شعور که فهمش، تامل بسیار میخواهد و البته فهم موجودی که این ها را آپلود کرده است، تاملی بیشتر!
این روزها، شاهد متفکر نماها و فیلسوف های دیجیتالی هستیم که سکه بازار فضای مجازی شده اند. اینستاگرام و تلگرام خیلی از ما ایرانی ها، مملو از جملات عمیق و ناب است که افراد برای معرفی هویت انلاین و بخشی از نگرش خود، در معرض دید عموم قرار می دهند. جمله هایی درباره سرنوشت جهان، آینده تاریخ، یک رویداد مشخص، مشقت های انسان بودن، در جهالت دیگران، در نقد روشنفکری و خیانت های پسا مدرن، نمایش فردی که روی قله است یا دختری با موهای پریشان در مزرعه ای در آمستردام!
برخی از جامعه شناسان معتقدند که امروزه، هویت های آفلاین و آنلاین، مرز سنت و مدرنیسم است. مرز شعور و بیشعوری است. وضعیت مطلوب آن است که در آنلاین، همان باشیم که در آفلاین هستیم و در تناسب باشد. اما اکثرا این اتفاق رخ نمی دهد و همان داستانی که در بالا نقل کردیم، ظاهر می شود.
ما در هویت آنلاین خیلی ها، کالاهایی را شاهد هستیم که پشت ویترین جذابی چیده شده و در پشت آن، کالایی برای عرضه وجود ندارد. هویت های فوتوشاپ شده نسلی استبداد زده که مشغول «خود زشت پنداری» است و در آرزوی تیک های آبی اینستاگرامی و تصاویر دستکاری شده تا لایک بیش تر بگیرد.
ما با پدیده ای به نام «نوکیسگان فرهنگی» مواجه هستیم. آدم هایی با حرف های قشنگ، عکس هایی با لوکیشن های رویایی و جملات فیلسوفانه غربی و شرقی. کافی است: «جمله های ناب برای ….» در گوگل تایپ کنید تا ببینید که ملت، چه اندازه صبح تا شام به دنبال جملات خوشگل و مفهومی برای پیچ خود هستند. وقتی «جمله های ناب برای» در گوگل میزنی، گوگل میگوید که ملت دنبال این ها بودند:
ما برای دیگران، جملات ناب دو سطری آماده می کنیم. جملاتی که مفهوم آن ها را گاها نمی دانیم و بعضا به آن ها هیچ اعتقادی نداریم. تظاهر و تضاد آنلاین و آفلاین، دارد دودمان ما را بر باد میدهد.
حتما بخوانید: داستان سحر تبر؛ اکسپرسیونیسم نمایشی شاخ اینستاگرام
سلام جناب زمانی عزیز، مقاله عالی بود مردم خوره اینیستاگرام(لاکچری های روزگار) که بماند ولی حیف که کار ملت مان به جایی رسیده که مطالعه کردن کتاب هم به نوعی تیپ روشنفکری و کول بودن رو به بقیه می رساند و می خواهد به نوعی کتاب خواندش را وجه تمایز خودش با دیگران کند که امیدی به این گونه افراد هم نیست.با تشکر و سپاس
مقاله عالی بود ممنون.