مراحل سوگواری؛ چطور با مرگ عزیزان کنار بیاییم؟

مراحل سوگواری؛ چطور با مرگ عزیزان کنار بیاییم؟

وقتی عزیزی را از دست می دهیم دنیا گویی برایمان متوقف می شود.

پس از آن در مسیری قرار می گیریم که از آن به عنوان مراحل سوگواری یاد می شود.

در ادامه با این مراحل آشنا خواهیم شد.

۱- انکار

در مرحله ی انکار ما نمی توانیم همه ی آن حس درد، شوک و ناباوری ای که نسبت به مرگ عزیز خود داریم را در عرض یک لحظه یا یک روز به طور کامل هضم کنیم، به همین دلیل آن درد به مرور گسترش می یابد.

گرچه انکار به مفهوم واقعی و ناکارآمدش، تلاشی است تا خود را قانع کنید که عزیزتان را از دست نداده اید، اما این ناتوانی در درک این فقدان برای مدتی امری طبیعی است و لازم نیست فوراً خود را از آن بیرون بکشید.

اگر با حس انکاری شدید در کشمکش هستید، می توانید سعی کنید دست از مبارزه با واقعیتی که با آن رو به رو شده اید بردارید.

۲- خشم

یک واکنش طبیعی دیگر به مرگ عزیزان خشم است، چه این خشم از علت مرگ باشد، چه از شخص متوفی، خداوند، خودتان یا غیر قابل پیش بینی بودن دنیا.

خشم محافظ درد است. ما با خشم، دردمان را ابراز می کنیم. این مرحله به فرد اجازه می دهد به شیوه ای سالم خشمگین باشد و باید بدانید که این اصلاً بد نیست.

خشم می تواند یک لنگر باشد. این احساس به نیستی مرگ شکلی موقتی می بخشد. سوگواری در ابتدا حسی مثل گم شدن در دریا دارد: به هیچ چیز وصل نیستید. بعد از آن از دست کسی عصبانی می شوید، شاید یک نفر که در مراسم خاکسپاری شرکت نکرده، یک نفر که دور و برتان نبوده، یا یک نفر که بعد از مرگ عزیزتان دیگر آن آدم سابق نیست. حالا دیگر چیزی در اختیار دارید که شکل دارد – خشم تان نسبت به آن شخص.

در پس خشم می تواند حس ناامیدی یا ناتوانی باشد. گاهی هم باعث احساس گناه و تقصیر می شود که بعضی با آن توهم کنترل خود را حفظ یا درماندگی شان را ابراز می کنند.

ذهن ما همیشه احساس گناه را به درماندگی ترجیح می دهد.

بسته به نحوه ی فوت عزیزتان، یک راه برای غلبه بر خشم ناشی از احساس گناه و تقصیر این است که درک کنید این فقدان هر قدر هولناک، تنها برای شما رخ نداده است.

حقیقت آن است که نرخ مرگ و میر در خانواده ها ۱۰۰ درصد است. همه ی آدم ها در نهایت از دنیا می روند اما ذهن ما نمی تواند آن را درک کند.

به خودتان اجازه دهید که خشم خود را به شیوه ای سالم ابراز کنید، چه با انجام یوگای سوگ، چه با فریاد کشیدن در ماشین خود، استفاده از کیسه بوکس، دویدن یا دیگر انواع ورزش.

۳- چانه زنی

چانی زنی بعد از مرگ عزیزان که اغلب از احساس گناه نشأت می گیرد، معمولاً با حس افسوس و پشیمانی از کارهای کرده و نکرده ی خود قبل از فوت آن شخص همراه است.

حتی ممکن است بر سر درد و رنجی که تحمل می کنیم هم چانه بزنیم. هر کاری می کنیم تا درد این فقدان را حس نکنیم.

آدم ها اغلب فکر می کنند هفته ها یا ماه ها طول می کشد تا به هر مرحله از سوگواری برسند. در حالی که این مراحل واکنشی به احساساتی هستند که می توانند چند دقیقه یا چند ساعت طول کشیده باشند چون ما مدام درگیر یک احساس و از آن خارج شده و سپس درگیر احساس دیگری می شویم.

به خاطر داشته باشید که ما در دنیایی زندگی می کنیم که گاهی علیرغم تمام تلاش هایمان اتفاقات بدی در آن رخ می دهد.

۴- افسردگی

افسردگی یا غم شدید زمانی است که این فقدان بزرگ رفته رفته به شکلی عمیق تر زندگی شما را تحت تأثیر قرار می دهد. شاید فکر کنید این غم تا ابد به طول خواهید انجامید یا از زندگی جدا افتاده اید یا از خودتان بپرسید که آیا زندگی ارزش تنها شدن را دارد.

غم به طرق مختلفی بر روی افراد اثر می گذارد. بعضی ها ممکن است تا مدت ها بعد از مرگ عزیز خود حال بدی نداشته باشند اما یکباره درگیر غم شوند. علتش این است که بعضی افراد تا مدتی در این توهم به سر می برند که عزیزشان جای دیگری رفته و ممکن است برگردد.

در اغلب موارد، وقتی به این غم عمیق نهایی می رسید یعنی دارید می گویید عزیزتان دیگر زنده نیست و برنمی گردد.

اما به این احساسات نباید همیشه برچسب افسردگی بالینی زد. اگر فکر می کنید به خاطر مرگ شخصی افسرده شده اید، به روانپزشک مراجعه یا در تست های سنجش سلامت روان شرکت کنید.

برای مواجهه با این غم می توانید از دوستان و خانواده ی خود یا گروه های حمایتی کمک بگیرید و خود مراقبتی داشته باشید.

۵- پذیرش

پذیرش به این معنا نیست که شما دیگر مشکلی با مرگ عزیزتان ندارید. تنها این معنی را دارد که حالا واقعیت جدید زندگی تان را پذیرفته اید. مثلاً اینکه دیگر بیوه و تنها شده اید، و یا دیگر خواهر و برادر یا پدر و مادری ندارید.

با این حال، پذیرش، پایان سوگواری نیست. ممکن است طی این مدت لحظات کوچک زیادی از پذیرش را تجربه کنید، مثل زمانی که کارهای برگزاری مراسم خاکسپاری را انجام می دهید و در آن شرکت می کنید.

حالا ممکن است این سؤال برایتان پیش بیاید که سوگواری چه زمانی به پایان خواهد رسید. برای پاسخ به آن، باید ابتدا به این سؤال جواب داد که آن عزیز از دست رفته تا چه زمانی مرده خواهد بود. آن شخص دیگر زنده نخواهد شد، بنابراین سوگواری شما هم مدت زیادی طول خواهد کشید. معنایش این نیست که تا ابد با درد سوگواری خواهید کرد. هدف نهایی سوگواری این است که در نهایت آن شخص را بیشتر با عشق به خاطر آورید تا درد.

وقتی به مرحله ی پذیرش برسید معنایش این است که رو به بهبودی هستید. اما اگر نتوانید به این نقطه برسید باید از متخصص کمک بگیرید.

ما شاید هرگز نتوانیم بر این سوگ غلبه کنیم. قرار نیست آن را کنار بگذاریم بلکه باید یاد بگیریم این فقدان را با زندگی مان درآمیزیم طوری که بتوانیم با یک واقعیت جدید در مسیر زندگی جلو رویم.

۶- پیدا کردن معنی

پیدا کردن معنی درد را از بین نمی برد اما شاید آن را تعدیل کند.

این معنی در چیزی است که بعداً به عنوان فرد داغدیده انجام می دهیم یا به آن پی می بریم. شاید به شکنندگی زندگی پی ببرید، سعی کنید قانونی را تغییر دهید یا مبلغی را برای انجام تحقیقات اهدا کنید تا کس دیگری به همان دلیلی که شما عزیزتان را از دست دادید، از دنیا نرود، یا تغییری در زندگی خود ایجاد کنید.

منبع: cnn
بدون نظر

ورود