ماجرای قتل تکان دهنده شیما توسط بهلول؛ دختر نوجوان در باغچه دفن شد

ماجرای قتل تکان دهنده شیما توسط بهلول؛ دختر نوجوان در باغچه دفن شد

بهلول، مرد ۶۰ ساله ای که متهم است دختر ۱۶ ساله ای به نام شیما صباگردی مقدم را در خانه ی خود به قتل رسانده و جسد او را در باغچه دفن کرده است، در دادگاه محاکمه شد.

روز سه شنبه ۲۰ اردیبهشت دادگاه بهلول متهم به قتل شیما در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد. پدر و مادر مقتول در ازای دریافت دیه از قصاص صرف نظر کرده اند اما بهلول به لحاظ جنبه عمومی جرم در دادگاه محاکمه شد.

بهلول در دادگاه در دفاع از خود اظهار کرد که شیما را مخفی نکرده و او را سوار ماشین کرده و شیما با تمایل خود به خانه‌اش رفته بود. او اتهام ربودن شیما را رد و عنوان کرد که شیما مدتی را در خانه‌اش زندگی کرده و یک روز بحث‌شان می‌شود، شال را دور گردن او می‌اندازد و شیما خفه می‌شود. او ادعا کرده که قصد کشتن شیما را نداشته. وکیل شاکی نیز اظهار کرد که زمانی که جسد شیما کشف شده بود اثر دو گره روی گردنش مشخص بوده است. در نتیجه متهم با قصد قبلی او را خفه کرده است.

هر چند اولیای دم از قصاص گذشت کردند، اما خواستار تقاضای اشد مجازات از لحاظ جنبه عمومی جرم شدند. با توجه به گذشت اولیای دم از قصاص، متهم بنا بر قانون می‌تواند با قید وثیقه از زندان آزاد شود و بعد از قطعی شدن رای دادگاه و اجرای حکم در صورت لزوم مجدداً به زندان بازمی‌گردد. مادر خوانده و پدر خوانده ی شیما که ۱۵ سال برای بزرگ کردن او زحمت کشیده بودند، از زمان گم شدن دخترشان تلاش زیادی برای پیدا کردن قاتل فرزندشان کردند، اما ولی دم پدر و مادر واقعی شیما بودند که رضایت خود را اعلام کردند.

شیما صباگردی مقدم در کنار پدرخوانده و مادرخوانده اش

ماجرای قتل شیما چه بود؟

شیما همراه پدرخوانده و مادرخوانده‌اش در شرق تهران زندگی می‌کرد. او توسط پسری که در مقابل مدرسه‌اش با او آشنا شده بود، ترغیب به فرار از خانه می‌شود. شیما روز ۲۶ مرداد ماه سال ۹۸ از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت تا اینکه معلوم شد این دختر ۱۶ ساله آخرین بار در ترمینال بیهقی دیده شده است. بررسی دوربین‌ های ترمینال نشان می‌ داد که او سوار یک خودروی پژو شده بود که راننده‌اش مردی مسن به نام بهلول بود. بهلول احضار شد و تحت بازجویی قرار گرفت اما مدعی شد دختر نوجوان را چند خیابان آن طرف‌تر پیاده کرده بوده و از سرنوشت او بی‌اطلاع است.

با گذشت ۱۵ ماه از مفقود شدن شیما، پدرخوانده اش همچنان پیگیر این ماجرا بود تا اینکه با درخواست او و دستور رئیس وقت قوه قضاییه این پرونده بار دیگر به جریان افتاد و بهلول بازداشت شد. این بار مأموران در بازرسی از باغچه خانه بهلول جسد دختر ۱۶ ساله را کشف کردند ولی از جسد شیما تنها چند استخوان و جمجمه در لباس و مانتوی بزرگی باقی مانده بود. به این ترتیب این مرد بعد از ماه‌ها به قتل شیما اعتراف کرد.

در شرایطی که تحقیقات از متهم ادامه داشت بررسی‌ها نشان داد پدر و مادر واقعی شیما در مشهد زندگی می‌کنند. آن‌ها زمانی که دخترشان چند روز بیشتر نداشت سرپرستی او را به خانواده صباگردی، زوجی که صاحب فرزند نمی‌شدند سپرده بودند. در جریان تحقیقات از پدر و مادر واقعی شیما معلوم شد آن‌ها علاوه بر شیما فرزندان دیگری هم داشته‌اند اما به علت مشکلات مالی و شرایط زندگی قادر به نگهداری از او نبودند، به همین دلیل شیما را به خانواده صباگردی سپرده بودند.

مادر واقعی شیما که در این سال‌ها او را ندیده بود مدتی بعد در مقابل دریافت دیه قاتل دخترش را بخشید و تلاش‌ها برای پیدا کردن پدر شیما همچنان ادامه داشت.

با جلب رضایت اولیای دم، پرونده قتل شیما برای رسیدگی به جنبه عمومی به شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در این جلسه که صبح روز سه شنبه ۲۰ اردیبهشت برگزار شد پدر واقعی شیما که شناسایی شده و خود را به دادگاه رسانده بود اعلام کرد بهلول را بخشیده است.

اعترافات بهلول در خصوص قتل شیما

متهم در اظهارات خود نحوه ی قتل شیما را اینگونه توضیح داده است:

شیما ۵۰ روز در خانه‌ام بود. آخرین شب، او هنگام تماشای تلویزیون از من قرص اعصاب خواست و شروع به فحاشی به خانواده‌ام کرد. عصبانی شدم و او را با شالی که دور گردنش بود، خفه کردم. این متهم در اعترافات خود از نحوه آشنایی با شیما عنوان کرده بود که در ترمینال بیهقی با او آشنا شدم و وقتی با هم صحبت کردم، متوجه شدم او از خانه فرار کرده است و پیشنهاد دادم به خانه‌ام بیاید که پذیرفت.

وقتی داخل ماشین نشست اجازه گرفت که سیگار بکشد که به او گفتم جز سیگار خلاف دیگری هم می‌کنی که گفت شیشه می‌کشم و با توجه به اینکه من هم اعتیاد به مواد مخدر شیشه داشتم به من اعتماد کرد و در مدت ۴۰ تا ۵۰ روزی که در خانه‌ام بود با هم شیشه می‌کشیدیم. شیما علاوه بر شیشه و سیگار، قرص اعصاب هم می‌خورد. شب حادثه، قرص‌های شیما تمام شده بود که از من خواست برایش قرص بخرم، ساعت ۱۱ شب بود هرجا رفتم قرص اعصابی که شیما می‌خواست را نداشتند به همین خاطر به خانه بازگشتم، شیما در حال تماشای تلویزیون بود، عصبانی بود و سر اینکه نتوانسته بودم قرص‌هایش را بخرم شروع به فحاشی به من و خانواده‌ام کرد که در یک لحظه عصبانی شدم و شالی که دور گردنش بود را کشیدم و بعد از یک دقیقه متوجه شدم شیما فوت شده است.

همان شب یک مانتو بزرگ تن شیما کردم و جسدش را داخل نایلون فرش لوله شده گذاشتم و بعد جسد بسته‌بندی شده را با یک ملحفه بسته‌بندی کردم و بعد از یک ساعت از قتل جسد را روی صندلی عقب خودرویم گذاشته و به سمت خانه صاحبخانه‌ام که در نزدیکی خانه‌ام بود، رفتم و خودرو را یک کوچه بالاتر از محل دفن جسد پارک کردم و پیاده به خانه صاحبخانه‌ام رفتم و در باغچه حیاط خانه شروع به کندن کردم.

اظهارات پدرخوانده شیما

صبا گردی مقدم، پدرخوانده ی شیما پیش تر درباره ی ماجرای اغفال دخترش توسط پسری که در نهایت منجر به گرفتار شدن او در دام بهلول شد، گفته بود: «حدود اوایل مردادماه شیما برای خرید بدلیجات به مغازه‌ای می‌رود و در همان جا با فردی به نام “الف” ۳۰ ساله آشنا می‌شود. این فرد برای تحویل جعبه کالا به دخترم شماره او را می‌گیرد. پس از این ماجرا نیز چندباری با دخترم به صورت پیامکی صحبت کرده و از دخترم درخواست کرده و در واقع او را ترغیب می‌کند به همراه او بیرون برود که شیما اول از این ماجرا سرباز زده، اما بعد از پیام‌های بسیار در روز دوم مردادماه برای اولین بار با این فرد بیرون می‌رود. این فرد دو مرتبه دیگر دخترم را راضی می‌کند تا با او به بیرون برود. یک روز شیما پس از کلاس زبان با “الف” ملاقات می‌کند و “الف” از او می‌خواهد که در روز ۲۶ مردادماه برای دیدنش برود. در روز حادثه شیما با “الف” می‌رود.»

صباگردی مقدم همچنین در خصوص اعترافات بهلول گفته بود: «بهلول پس از بازداشت مجدد به قتل شیما اعتراف کرده و گفته بود دخترم را پس از حدود یک ماه که در منزلش بوده در تهران به قتل رسانده بود. وی اعتراف می‌کند به دخترم در این مدت مواد مخدر شیشه تزریق کرده و در اعترافاتش گفته است شیما دوبار قصد فرار از منزل او را داشته است که موفق نشده است.»

او درباره ی بهلول گفته بود: «او ۶۲ساله است و سال‌ها پیش از همسرش جدا شده و در محدوده شرق تهران زندگی می‌کرد ما وقتی به همراه کارآگاهان به منزل بهلول رفتیم مشاهده کردیم بهلول تمام پنجره‌های خانه را مسدود کرده و هیچ راه نفوذی به منزل نگذاشته بوده است. همچنین در منزل او تعداد زیادی کفش زنانه و دخترانه و همچنین تار‌های موی زنانه پیدا شد. بهلول درباره حضور این کفش‌ها در منزلش گفته بود که در کار خرید و فروش کفش است، اما با توجه به دروغ‌ها و اظهارات ضد و نقیض او درباره دخترم من این صحبت‌های بهلول درباره کفش‌ها را باور نمی‌کنم.»

صباگردی مقدم درباره ی ماجرای زن دیگری که در خانه بهلول بوده گفته بود: «روز جمعه ده آبان ماه حدود ساعت ۸ شب زنی در خانه بهلول تقاضای کمک می‌کند و همسایه‌ها با شنیدن صدای این زن به پلیس و آتش‌نشانی اطلاع داده و این زن را از خانه خارج کردند و مشخص می‌شود در زمانی که این فرد با قرار وثیقه آزاد بوده به اعمال ننگین خود ادامه داده است. در این خصوص نیز پرونده‌ای در یکی از شعب بازپرسی تشکیل شده است.»

وی همچنین درباره شیما گفته بود: «شیما دختری باهوش و درس خوان بود او به موسیقی و ورزش بسیار علاقه‌مند بود. او بسیار دلسوز و با معرفت بود و به حیوانات علاقه‌مند بود و، اما متاسفانه در ابتدا خیلی زود به “الف” اعتماد کرد و پس از آن در دام بهلول گرفتار شد.»

بدون نظر

ورود