شخصیت های فیلم ها و سریال ها همگی انگار انسان هایی با توانایی های مافوق بشری اند، حتی زمانی که فیلم درباره ی زندگی یک انسان عادی مثل کارمند یک اداره است. مثلاً در فیلم ها و سریال ها آدم ها تقریباً هیچوقت عرق نمی کنند و صورت شان سرخ نمی شود. و صبح یک زوج نوعی هم در حالی که با خوشحالی مشغول مسواک زدن در کنار یکدیگرند شروع می شود.
در ادامه از برخی اتفاقات کلیشه ای خواهیم گفت که در فیلم ها و سریال ها رخ می دهند اما تناسبی با واقعیت ندارند.
۱- در زمستان کلاه سر نمی کنند
همه ی ما می دانیم که خیلی از اوقات فیلم ها در دکورهای سربسته فیلمبرداری می شوند و برف فراوانی که در فیلم می بینیم شاید چیزی جز جلوه های ویژه کامپیوتری نباشد. اما باز هم منطقی نیست شخصیت های فیلم در برف و بوران هیچ کلاه، دستکش یا شال گردنی نداشته باشند. برای مخاطبان همیشه این سؤال مطرح بوده که چرا زمستان فیلم ها اینقدر به دور از واقعیت است.
۲- صبحانه های لوکسی که هیچکس از آن ها نمی خورد
مرد داستان در حالی که یک لباس روی شانه اش انداخته، سر میز می آید تا صبحانه بخورد؛ سریع یک تکه نان گاز می زند و یک قلپ قهوه می خورد و بعد هم می رود. یا ممکن است اصلاً چیزی نخورد و فقط روزنامه بخواند.
انگار نه انگار که همسرش از ۵ صبح بیدار بوده تا بتواند برای صبحانه ی شریک زندگی اش آن همه خوراکی جورواجور آماده کند. مرد همه ی این ها را نادیده می گیرد چون از قرار معلوم کارهای مهم تری برای انجام دادن دارد. معلوم نیست همسرش این همه صبر را از کجا می آورد!
۳- بدون خمیردندان مسواک می زنند
سکانس هایی که با مسواک زدن شخصیت ها همراه هستند بیشتر اوقات مخاطب را متعجب می کنند. چون معلوم نیست شخصیت ها چطور می توانند دندان های خود را بدون خمیردندان مسواک بزنند. درست است که نشان دادن جاری شدن کف خمیردندان از چانه ی یک شخص یا آینه ی کثیف یک دستشویی نمای قشنگ تری نمی سازد، اما وقتی شخصیت فیلم به دستشویی می رود، مسواک را برمی دارد و بدون مالیدن خمیردندان، آن را یکباره در دهان خود فرو می برد هم سؤالات زیادی برای مخاطب ایجاد می شود.
۴- پاکت های خرید بدون دسته
حتی اگر شخصیت فیلم برای انجام یک خرید ساده ی هفتگی به فروشگاه مواد غذایی رفته باشد هم بیشتر اوقات می بینیم که با یک یا گاهی هم دو پاکت کاغذی قهوه ای رنگ و بدون دسته برمی گردد و آنقدر هم آن ها را بد نگه می دارد که افتادن شان حتمی است. وقتی هم که همه ی خوراکی ها پخش زمین شد، آقای جذاب قصه سر می رسد تا به او در جمع کردن خریدهایش کمک کند.
۵- در حمام خود را نمی شویند
اگر کسی زیر دوش باشد و آب هم باز باشد اما تا آخر همینطور بایستد و هیچ کاری نکند، حتماً با یک فیلم رو به رو هستیم. چون در زندگی واقعی آدم ها در حمام از صابون و شامپو استفاده می کنند و خود را لیف می زنند، ولی در فیلم فقط آب را هدر می دهند.
۶- آپارتمان های لوکس
فرقی نمی کند شخصیت فیلم/ سریال چقدر پول داشته باشد – چه یک پیشخدمت باشد، چه یک کارمند بانک و چه یک تحلیلگر مالی – خانه ی او احتمالاً هر چه نباشد، قشنگ و مجهز و در منطقه ی خوبی است. هیچ وقت نمی بینیم که خانه در حاشیه ی شهر و رختخواب کهنه باشد. به علاوه، شخصیت داستان احتمالاً یک ماشین هم دارد. اگر پیشرفت کند، آن ماشین جایش را به یک مدل گران تر می دهد.
۷- پیراهن های مردانه
در آن لحظه ی بسیار رومانتیک که زن داستان یک پیراهن مردانه به تن می کند، می بینیم که پیراهن بزرگ، گشاد، شیک و راحت است. انگار در فیلم ها مردها همیشه درشت تر و تنومندتر از زن ها هستند و امکان ندارد که هم سایز زن ها باشند. سؤال اصلی هم همیشه بی جواب می ماند؛ اینکه اصلاً چرا لباس خودش را نمی پوشد!
۸- اتاق نوجوان ها همیشه شلوغ و به هم ریخته است
درست است که وقتی نوجوان بودیم به ندرت پیش می آمد اتاق کاملاً مرتبی داشته باشیم و شاید حتی حالا هم همینطور باشد، اما آن شلوغی و به هم ریختگی ای که در فیلم ها نشان می دهند قطعاً چیز رایجی نیست. با این حال، در فیلم ها تقریباً همه ی نوجوان ها (به جز دخترهای درسخوان) چنین وضعیتی دارند.
۹- خوابیدن روی تخت با کفش یک چیز عادی است
آنقدر در فیلم ها نشان داده اند که شخصیت ها با کفش در خانه راه می روند که این موضوع دیگر به چشم مخاطب نمی آید و برایش عادی شده. اما وقتی نشان می دهند که با همان کفشی که با آن سگ خود را به پیاده روی برده بودند، روی تخت یا مبل دراز می کشند، دیگر نمی توان آن را نادیده گرفت. حتی اگر فرض کنیم کف خیابان کاملاً تمیز بوده، باز هم این کار منطقی نیست.
۱۰- مرد داستان به معنای واقعی کلمه همه چیز می خورد
در فیلم ها مردها معمولاً توجهی به وزن خود ندارند. آن ها همه چیز، از فست فود گرفته تا استیک می خورند و همیشه هم سیکس پک و اندام یک خدای یونانی را دارند. در عین حال، در فیلم ها می بینیم که هر وقت زنی چشمش به سیب زمینی سرخ کرده یا همبرگر می افتد یک نفر به او یادآوری می کند که این غذاها او را چاق می کند.
بدون نظر