۱۸ فیلم مشهور و محبوب هالیوود که در حقیقت مملوء از حفره های داستانی هستند

۱۸ فیلم مشهور و محبوب هالیوود که در حقیقت مملوء از حفره های داستانی هستند

هر کارگردانی آرزو دارد فیلمش هم تماشاگران را مجذوب خود سازد و هم منتقدان را. با این حال، فیلم ها هر قدر هم که بی عیب و نقص به نظر برسند، همیشه حفره های داستانی ای در آن ها هست که می توانند همه چیز را خراب کنند. برخی از این حفره ها شاید به چشم نیایند، اما برخی هم هستند که تماشاگران فوراً به آن ها پی می برند. در ادامه به حفره های داستانی تعدادی از مشهورترین فیلم های هالیوود خواهیم پرداخت.

پسر کاراته باز (The Karate Kid)

سکانس پایانی فیلم «پسر کاراته باز» یکی از مهیج ترین لحظات این فیلم است، جایی که دنیل حریف خود را با استفاده از تکنیک «مرغ ماهیخوار» شکست می دهد و احترام دشمنش را به دست می آورد. این اتفاق در حالی است که در فیلم اشاره می شود زدن لگد به صورت ممنوع است، بنابراین او باید به خاطر این حرکت از مسابقه محروم می شد.

تنها در خانه (Home Alone)

این فیلم سفر یک خانواده ی پرجمعیت به پاریس را به تصویر می کشد. مشکل از زمانی آغاز می شود که آن ها پی می برند یکی از فرزندان خانواده به نام کوین در خانه جا مانده است. این اتفاق بعد از آن رخ می دهد که مادر خانواده هنگام شمارش بچه ها در زمان ترک خانه دچار اشتباه می شود. در اینجا این سؤال برای تماشاگران پیش می آید که چرا مادر کوین بعد از فهمیدن این موضوع هرگز با او تماس نگرفت تا از وضعیتش مطمئن نشود. گرچه در فیلم اینگونه بیان می شود که خطوط تلفن به دلیل توفان دچار مشکل شده بودند، اما در یکی از سکانس ها کوین را می بینیم که از طریق تلفن برای خود سفارش پیتزا می دهد.

انتقام جویان (The Avengers)

هالک بدون شک پیچیده ترین قهرمان فیلم «انتقام جویان» است چرا که فردی را به تصویر می کشد که با وجوه متضاد خود درگیر است. با این حال، به نظر می رسد بروس بنر در نقطه ی اوج داستان به یکباره به توانایی «کنترل خشم خود» دست می یابد. به علاوه، اگر او می گوید که «همیشه خشمگین» است، نباید دائماً به هالک تبدیل شود؟

حس ششم (The Sixth Sense)

این فیلم گرچه هم از جهت بازیگری و هم از جهت داستان نقدهای مثبتی دریافت کرد، اما کماکان از نقص هایی برخوردار است. یکی از این موارد مربوط به شخصیت مالکوم است. او در طی فیلم هرگز متوجه نمی شود که جز کول هیچکس دیگری با او صحبت یا حتی به او نگاه نمی کند. شاید به این خاطر که «ارواح خود از مرگ شان بی خبرند»، اما در هر حال، باز هم عجیب است که تا این حد طول می کشد تا او به «نامرئی» بودن خود پی ببرد.

روز استقلال (Independence Day)

یکی از بخش های مهیج فیلم «روز استقلال» مبارزه ی میان انسان ها با بیگانگان است. یکی از استراتژی های انسان ها برای شکست دشمن خود، حمله به آن ها با استفاده از یک ویروس کامپیوتری است. اما اگر این موجودات از فضا آمده باشند باید پیشرفته باشند و اینگونه حملات سایبری نباید هیچ اثری بر آن ها داشته باشد.

بازگشت به آینده (Back to the Future)

بعد از بازگشت مارتی مک فلای به زمان حال، او متوجه می شود که والدینش شادتر و موفق تر شده اند، به این خاطر که او گذشته را از نو نوشته است. اما عجیب ترین چیز در اینجا این است که آن ها هرگز متوجه نمی شوند که پسرشان شبیه مرد جوانی است که پس از برگزاری مهمانی مدرسه، به طور مرموزی ناپدید شد.

شوالیه تاریکی برمی خیزد (The Dark Knight Rises)

در سکانس پایانی فیلم «شوالیه تاریکی برمی خیزد»، بروس وین در همان مکانی ظاهر می شود که آلفرد معمولاً برای خوردن قهوه به آنجا می رود. گرچه آلفرد پیش تر اشاره کرده بود که دوست دارد بروس را یک روز آنجا ببیند، اما ممکن نیست که بروس مولتی میلیونر آنجا را به طور دقیق بشناسد. این را باید یکی از بزرگ ترین تصادف های دنیای سینما دانست.

یازده یار اوشن (Ocean’s Eleven)

این فیلم گرچه در زمان خود به موفقیت عظیمی در گیشه دست یافت، اما حفره هایی در داستان آن وجود دارد. یکی از آن ها مربوط به کیسه های زباله ای است که از آن ها برای خارج کردن پول ها استفاده شد. هیچکس نمی داند که آن کیسه های زباله چگونه از آنجا سردر آورده بودند، چون اعضای گروه هنگام ورود به آنجا کیسه ای به همراه نداشتند.

میان ستاره ای (Interestellar)

این فیلم درباره ی یک گروه فضانورد است که به دنبال یافتن دنیایی قابل سکونت برای نجات بشریت هستند. مشکل آنجا است که سرعت گذر زمان در آن سیاره با زمین متفاوت است، به گونه ای که چند دقیقه ی آن سیاره معادل چند سال زمین است. به همین دلیل تصمیم آن ها برای رفتن به مأموریتی بی بازگشت بسیار عجولانه محسوب می شود. آن ها باید با انجام تحقیق یا شبیه سازی خود را برای سناریوهای احتمالی ای که ممکن بود در یک سیاره ی ناشناخته رخ دهد، آماده می کردند.

آرماگدون (Armageddon)

ناسا برای جلوگیری از برخورد یک شهاب سنگ به زمین گروهی از حفاران نفتی را تحت آموزش فضانوردی می دهد تا درون این شهاب سنگ بمب کار بگذارند. اما این به دور از منطق است، چون عاقلانه تر این بود که آن ها به فضانوردها آموزش حفاری دهند و نه عکس آن، موضوعی که بن افلک نیز در آن زمان با کارگردان فیلم مطرح کرده بود.

لارا کرافت: مهاجم مقبره (Lara Croft: Tomb Raider)

این فیلم درباره ی یک شئ باستانی دو تکه است که لارا کرافت باید آن را نابود سازد تا گروه ایلومیناتی نتواند از قدرت پنهان آن استفاده کند. این شئ باستانی تنها در صورتی کار می کند که دو تکه ی آن در کنار هم قرار گیرند، بنابراین عاقلانه این است که لارا همان تکه ای که موفق به پیدا کردنش شده را نابود کند، نه اینکه بیشتر زمان فیلم را صرف پیدا کردن تکه ی گمشده کند.

جومانجی (Jumanji)

در حوالی اواخر فیلم «جومانجی»، هنگامی که آلن پریش تاس را می اندازد و عددی می آید که به او کمک می کند تا بازی را ببرد، شخصیت شکارچی به سمت او حمله می برد. در نتیجه ی این اتفاق، شکارچی و متعلقاتش و همینطور همه ی چیزهای مربوط به بازی به درون صفحه ی آن کشیده می شود. اما شکارچی وسایل شکارش را از فروشگاهی در شهر خریده بود، پس منطقی نیست که آن ها هم ناپدید شوند.

خانم داوت فایر (Mrs. Doubtfire)

این فیلم گرچه بسیار سرگرم کننده است اما داستان بسیار غیر منطقی ای دارد و نمی توان درک کرد که چرا شخصیت پدر تصمیم گرفت برای بودن در کنار فرزندانش خود را به شکل یک زن درآورد. در عین حال، این سؤال پیش می آید که چرا بچه ها متوجه نشدند آن کسی که زیر آن همه گریم پنهان شده پدر آن ها است و چگونه بقیه ی مردم به مرد بودن او پی نبردند.

هری پاتر و زندانی آزکابان (Harry Potter and the Prisoner of Azkaban)

فیلم سوم «هری پاتر» به خاطر چرخش داستانی اش یکی از قسمت های مورد علاقه ی طرفداران این مجموعه فیلم است. با این حال، در اتفاقی غیرمنطقی شاهد هدر رفتن پتانسیل گردنبند زمان برگردان در این فیلم هستیم. هرماینی از آن برای رسیدن به موقع به سر کلاس و بعدها نجات سیریوس بلک به همراه هری استفاده می کند. اگر زمان برگردان را پیش خود نگه می داشتند، احتمالاً می توانستند از آن برای جلوگیری از بازگشت ولدمورت به قدرت استفاده کنند و جان افراد زیادی را نجات دهند.

دیو و دلبر (Beauty and the Beast)

شخصیت دیو به واسطه ی یک نفرین طلسم شده و فرصت محدودی برای شکستن طلسم از طریق عشق دارد. با این حال، تناقضاتی در اینجا وجود دارد، چرا که بر اساس داستان او حالا باید ۲۱ سال داشته باشد. از آنجایی که ۱۰ سال از زمان گرفتار شدنش به طلسم می گذرد، بنابراین او هنگام تبدیل شدن به یک دیو باید یک پسربچه بوده باشد. اما تابلوی پرتره ای که بلا هنگام گردش در قصر با آن مواجه می شود، او را مرد جوانی نشان می دهد، بنابراین معلوم نیست که دیو در حال حاضر چند سال دارد.

مردان ایکس: آخرین ایستادگی (X-Men: The Last Stand)

از آنجایی که شخصیت مگنیتو از کمک های یک جهش یافته ی قدرتمند برخوردار بود که می توانست هر چه بر سر راهش قرار می گیرد را از حالت مادی خارج کند، لزومی به تشکیل ارتشی از جهش یافتگان برای حمله نبود. و اگر او از توانایی ساخت یک پل بزرگ فلزی برخوردار بود، حتماً می توانست آن را در جزیره ای که هدف حمله اش در آن قرار دارد بر پا کند تا جنگ را بدون تلفات زیاد پایان دهد.

پلنگ سیاه (Black Panther)

این ایده که یک تمدن بسیار پیشرفته وجود دارد که از باقی دنیا پنهان مانده بسیار جذاب به نظر می رسد. با این حال، در دنیای مارول با آن همه پیشرفت های فناورانه، عجیب به نظر می رسد که هیچ یک از مأموران شیلد یا تونی استارک از جای آن ها باخبر نباشند. و خواهر تی چالا تنها دانشمندی است که این ایده را مطرح می کند که مردم واکاندا از سطح بالایی از رشد ذهنی برخوردارند.

جانوران شگفت‌ انگیز: جنایات گریندل والد (Fantastic Beasts: The Crimes of Grindelwald)

داستان این فیلم در دهه ی ۱۹۲۰ روایت می شود و درباره ی یک جادوگر شرور به نام گلرت گریندل والد است که از زندان می گریزد و شروع به جمع کردن پیروانی برای خود می کند. در یکی از قسمت های فیلم، وزیر جادو در حالی در هاگوارتز ظاهر می شود که پیش تر گفته شده بود هیچ جادوگری جز دامبلدور توان «ظاهر شدن» در مدرسه را ندارد. به علاوه، وردهای ضد ظاهر شدن همواره برقرار بودند.

منبع: brightside
دیجیاتو
بدون نظر

ورود