اعتماد به نفس ویژگی ای است که همه ی ما آن را تحسین می کنیم و آرزوی داشتنش را داریم.
اما بسیاری از ما برای دستیابی به آن به این جمله ی معروف عمل می کنیم که «تا وقتی که نتوانسته ای چیزی را به واقعیت تبدیل کنی، به آن وانمود کن».
بنابراین تعجبی ندارد که در بحث اعتماد به نفس بسیاری از اوقات واقعیت آن چیزی نیست که به نظر می رسد. گاهی در زیر آن تصویر مطمئن به خودی که از یک شخص می بینیم، در حقیقت، فردی مردد به خود و طالب تأیید دیگران وجود دارد.
با این حال، تشخیص این موضوع ساده نیست. حتی کسانی که بسیار بااعتماد به نفس به نظر می رسند هم ممکن است در جنگی درونی درگیر باشند که ما از آن به کلی بی خبریم.
پس از کجا می توانیم متوجه این موضوع شویم؟ چند رفتار هست که این افراد اغلب از خود نشان می دهند.
در ادامه با آن ها آشنا خواهیم شد.
۱- کمالگرا هستند
تصور کنید که با یکی از همکاران تان که به داشتن اعتماد به نفس بالا معروف است، بر روی پروژه ای کار می کنید. به نظر می رسد که او همه چیز را تحت کنترل دارد و همیشه کاری عالی از خود ارائه می دهند.
با این حال، در این همکاری نزدیک متوجه می شوید که او زمان زیادی را صرف بررسی کار خود، اصلاح ریزترین جزئیات و نگرانی برای نقص های جزئی ای می کند که کس دیگری متوجه آن ها نمی شود.
شاید عجیب به نظر برسد، اما این حد از کمالگرایی اغلب می تواند نشانه ی این باشد که یک شخص در ظاهر بااعتماد به نفس اما در درون به دنبال تأیید دیگران است.
روانشناسان علت کمالگرایی را مطمئن نبودن از خود و ترس از تأیید نشدن، تمسخر شدن و طرد شدن می دانند.
به عقیده ی آن ها، فشارهای درونی مانند میل به جلوگیری از شکست یا قضاوت منفی، افراد را به کمالگرایی سوق می دهد.
دلیل کمالگرایی گاهی می تواند تلاش برای اثبات ارزشمندی خود به دیگران و به دست آوردن تأیید آن ها باشد. نیاز به انجام بی عیب و نقص همه چیز ممکن است ریشه در ترس از قضاوت یا نقد شدن داشته باشد. افراد کمالگرا با مطمئن شدن از بی نقص بودن ریزترین جزئیات، امیدوارند که جلوی هر گونه بازخورد منفی ای که می تواند اعتماد به نفس آن ها را درهم بشکند را بگیرند.
بنابراین اگر با شخصی رو به رو شدید که بااعتماد به نفس به نظر می رسید اما وسواسی و سختگیر بود، ممکن است معنایش این باشد که اعتماد به نفس او صرفاً ظاهری است.
۲- همیشه پیش از تصمیم گیری به نظر دیگران نیاز دارند
تا به حال شخصی را دیده اید که با وجود اینکه بااعتماد به نفس به نظر می رسد اما دائماً دنبال نظر یا تأیید دیگران است؟
همانطور که احتمالاً حدس زده اید، این نشانه ی ظریف اما رایجی از مطمئن نبودن از خود است.
این نیاز به نظر یا تأیید دیگران می تواند در مورد شغل، تصمیمات یا حتی ظاهر باشد.
گرچه لزوماً چیز بدی نیست، چون همه ی ما گاهی به اندکی تأیید دیگران نیاز داریم. اما اگر این امر تبدیل الگویی مداوم شود، ممکن است به نیازی عمیق تر برای تأیید شدن اشاره داشته باشد.
۳- انتقادپذیر نیستند
برای بسیاری از افراد پذیرش انتقاد کاری دشواری است، اما نه لزوماً به این خاطر که آن ها نیازی به بهبود و اصلاح در خود نمی بینند، بلکه به این دلیل که در درون شان از هر انتقادی که ممکن است مؤید ترس آن ها از به اندازه ی کافی خوب بودن باشد، واهمه دارند.
روانشناسان می گویند کسانی که اعتماد به نفس بسیار پایینی دارند، حساسیت شدیدی به هر نوعی از انتقاد، اصلاح یا نصیحت و توصیه دارند، حتی اگر چیزی که می گویید سازنده و کاملاً درست باشد.
۴- دائماً در شبکه های اجتماعی پست می گذارند
همه ی ما گهگاه به اندکی تحسین و تأیید دیگران نیاز داریم.
با این حال، برخی افراد به ظاهر بااعتماد به نفس، میل ناسالمی به این امر دارند. و اگر بخواهند که همیشه بااعتماد به نفس به نظر برسد، نمی توانند از همه ی اطرافیان شان طلب تأیید کنند. چرا که باعث برملا راز درونی شان می شود. بنابراین چطور باید این مشکل را حل کنند؟
احتمالاً با کمک بی نقص ترین وسیله ی ساخته شده تاکنون برای دریافت تأیید دیگران یعنی شبکه های اجتماعی.
شبکه های اجتماعی باعث عادی شدن رفتارهای تأیید طلبانه ی نسبتاً ناسالم شده اند.
مادربزرگ خود را در جوانی تصور کنید که با وسواس زیادی عکسی از خود تهیه کند و نسخه های زیادی از آن عکس را با همراه این یادداشت برای تمام دوستانش ارسال کند: «دوستش داری؟ لطفاً باخبرم کن.»
عجیب به نظر می رسد، درست است؟ اما این در واقع همان کاری است که بسیاری از افراد امروزه در دنیای دیجیتال انجام می دهند.
شبکه های اجتماعی به ویژه برای کسانی که در درون شان به دنبال تأیید دیگران هستند می تواند فضایی برای دستیابی به این هدف فراهم کند. آن ها ممکن است که دائماً درمورد موفقیت ها، ماجراجویی ها یا حتی اتفاقات روزمره شان پست بگذارند، به این امید که بتوانند لایک و کامنت و شِیر دیگران را به دست آورند.
با این حال، روانشناسان معتقدند این امر می تواند باعث تشدید رفتارهای تأیید طلبانه و تلاش های ناسالم برای گرفتن تأیید دیگران شود. به علاوه، این تأیید طلبی های افراطی مشکل اصلی و ریشه ای فرد را برطرف نمی کند، چرا که تأییدی که شخص به این شیوه از دیگران دریافت می کند، تأییدی بیرونی است.
پژوهش ها هم ارتباط میان فعالیت بیش از اندازه در شبکه های اجتماعی با پایین بودن اعتماد به نفس را اثبات کرده است.
بنابراین اگر با شخصی مواجه شدید که دائماً در شبکه های اجتماعی پست می گذارد، این امر ممکن است نه صرفاً میل او به اشتراک گذاری، بلکه شیوه ی او برای دریافت تأیید دیگران باشد.
چرند بود مطالب
باشه حاجی تو راست میگی
سلام
وقت بخیر
در برخورد با اینگونه افراد چگونه برخوردی صحیح است ؟
جدی میفرمایید الان اینایی که گفتین خصوصیات آدم های موفق بود که نه آدمهای بی اعتماد به نفس ،احساس میکنم جهت تخریب عده ای چنین یاوه ها و چرندیاتی منعکس کرده این ،اینارو ازکجاتون درمیارییییییین .
اینارو هر بچه ای هم میدونه، بعد تو به اینا میگی ویژگی افراد موفق؟ اسکلی عمو؟
واقعا علمیه؟ ناکارشناسانه است انگار یه حسود عقده ای اینو نوشته خخخخخ
باسلام واقعا درست و بجا بود این ها واقعیت های زندگی روزمره میباشد که مخصوصا اولیا توجه به پست و پدیده سرگرمی کاذب رو ی آوردن در شبکه های اجتماعی بیشتر کردن ولی از عواقب رفتارهای فرزندان شان که ذره ذره در تار پودشان دمیده میشود بیخبرند این ناآگاهی ها سبب پرخاشگری جوانان و عدم آموزش،کنترل احساسات بدترین تخریب هارو در ذهنیت جامعه و نسل امروز ی داشته
A
کاملا درست بود
من یک ادم کمال گرا هستم و کوچکترین جزئیات کارو رو به بهترین شکل سعی میکنم در بیارم…ممکنه حرف شما درست باشه و من دوست دارم تایید دیگران رو داشته باشم
برای چند دقیقه نت یا فالووور چرندیات را بخورد مردم ندین
خلاصهی این مطلب: ربط گوز به شقیقه
گفت مووام درد می کوند، کفت خدامرگدبددکه نه درددبه آدمزاد رفته نه خوردند.
حق حق حق حق تا صبح مخصوصا درباره اونایی که همش پست میزارن تو اینستا و تلگرام حتی واتساپ 😂..حق
بنده همه این خصوصیات منفی رو دارم، به غیر از پُست زیاد گذاشتن و این رو هم از همان کمال گرایی خودم می دونم که هر پُستی رو کامل و در حد کمال نمی دونم و در پُست گذاشتن وسواس زیادی دارم. انتقاد پذیر هم نیستم، گفتم این مطالب رو اینجا خلافِ میل باطنی و همیشگیم بزارم ببینم چی میشه. اینجا که کسی من رو نمی شناسه. البته فکر کنم همین نوشته هم دالِ بر تائید طلبی داره، مُنتها از راهِ منفی و معکوس. خیلی داغونم، ولی امیدوارم چون حداقل می دونم که داغونم.
بنظرم روان رنجور هستی
درود احسان عزیز. ممنون از اینکه وضعیت ذهنیت رو صادقانه با ما به اشتراک گذاشتی و در واقع ممنون از اینکه خودت رو بیان کردی. به عنوان یک دوست ، کتاب نیمه تاریک وجود اثر دبی فورد رو به شما و دیگر عزیزانی که به خودشناسی و آگاهی علاقمند هستن پیشنهاد میکنم.
درود احسان عزیز. ممنون از اینکه وضعیت ذهنیت رو صادقانه با ما به اشتراک گذاشتی و در واقع ممنون از اینکه خودت رو بیان کردی. به عنوان یک دوست ، کتاب نیمه تاریک وجود از دبی فورد رو به شما و دیگر عزیزان که به خودشناسی و آگاهی علاقمند هستن پیشنهاد میکنم.
کاملا درسته
من تمام این ویژگی هارو دارم
خیلی از دوستام معتقدن من ادم با اعتماد بنفس و موفقی هستم
اما خودم تو تنهاییم وقتی کسی ازم انتقاد میکنه تا ساعتها ذهنم بهم میریزه و کارهای روزمره مو نمیتونم انجام بدم یا انقدی کمالگرام که اگه برنامه نوشتم و یه روز طبق اون برنامه پیش نرفت میشینم دوباره از اول مینویسم
نمیدونم چطور بعضیا میگن این مطالب چرت پرتن
یا من زیادی در حال ایراد گرفتن از خودمم یا بقیه انسان های با اعتماد بنفسی هستن و این چیزا رو تجربه نکردن تا حالا
درود شیدا جان
و ممنون از اینکه احوالاتت رو صادقانه با ما به اشتراک گذاشتی. چند سال پیش من هم حال و روز شما رو داشتم و در واقع یک ذهن ناراضی و ناآرامی داشتم که هیچ وقت از هیچ چیز راضی نبود در واقع ذهنم همیشه دنبال نقص و ایراد بود تا از این طریق بتونه مدام گله و شکایت کنه و بیشتر در نقش مظلوم و قربانی باقی بمونه. چون بر طبق عادات بچگی این طور تصور میکردم که اگر غمگین و مظلوم باشم بیشتر بهم توجه میشه درست مانند بچه ها که از ابزار گریه برای رسیدن به خواسته هاشون استفاده میکنن.
و یا این طور تصور میکردم که اگر بیشتر داشته باشم خوشحال تر هستم، اما نمیدونستم که شکم ذهن، با هیچ تجربه ای سیر نمیشه و دوباره چیزهای جدیدتری میخواد .
ذهن من، یا در آینده بود و یا در گذشته ،خلاصه همه جا بود به جز در این لحظه .. مشغولیت دائمی و پناه بردن به فضای مجازی و بودن در مهمانی و جمع دوستان همیشه بهترین بهانه بود تا از خودم و این لحظه فرار کنم… اما بلاخره روزی میرسه که دیگه هیچ محرکی خوشحالت نمیکنه، نه دوست ، نه خانواده، نه شغلت ، نه مشروب ، نه سیگار، نه مسافرت و نه بودن در جمع … اون روز روزی ست که هیچ راهی جز اینکه با خودت رو به رو بشی و یک بار برای همیشه خودت رو از این منجلاب نجات بدی نداری ،.
ما همیشه فکر میکنیم فقط افرادی که مواد مخدر مصرف میکنن اعتیاد دارن، اما اگر با خودمون بی رحمانه صادق باشیم متوجه میشیم که وضعیت ما بهتر از اونی که مواد مخدر استفاده میکنه نیست ، در واقع ما هممون یک وضعیت مشابه داریم، اما فقط نوع جنسمون با هم فرق میکنه.یکی با مواد و الکل برای خودش آرامش موقتی درست کرده و یکی هم با بودن در فضای مجازی و صدها موارد دیگه … ) اما هممون داریم فرار میکنیم.
از کی ؟ از خودمون.
و این حقیقتی ست به ظاهر تلخ که یک روز باهاش رو به رو میشیم.
و در آخر به عنوان یک دوست، کتاب تمرین نیروی حال؛ اثر: اکهارت توله و کتاب نیمه تاریک وجود اثر دبی فورد را به شما پیشنهاد میکنم .
ممنون از توجهتون
ممنون بخاطر راهنماییت عزیزم دوتا از بهترین کتابها و پیشنهاد دادی
🙏🙏