بسیاری از ما در زندگی، مسائل یا رویدادهایی را تجربه کرده ایم که درکش برای دیگران چندان آسان نیست. یا حتی ممکن است اتفاق های ساده ای همانند روبه رو شدن با یک دوست قدیمی پس از چندین سال بی خبری در محلی که هرگز تصورش را هم نمی کردید، یا بیان یک واژه به طور همزمان با یک فرد دیگر برایمان پیش بیاید که چندان رایج نبوده و عجیب به نظر می رسند.
اما در کنار این موارد ساده، برخی از اتفاق ها چنان نادر و عجیب هستند که نمی توانید به راحتی واقعی بودن آنها را باور کنید. مثلا پیش بینی غرق شدن کشتی تایتانیک پیش از واقعیت و یا پیشگوئی کردن به مقام ریاست جمهوری رسیدن دونالد ترامپ توسط کارتون سیمپسون ها.
وب سایت روزیاتو در یکی از مطالب قبلی، تعدادی از رویدادهای شگفت انگیز تاریخ را مورد بررسی قرار داده بود. ما اکنون نیز قصد داریم بخشی دیگر از آن ها را برای شما بیان کنیم. مقاله را تا پایان بخوانید تا با آن ها آشنا گردید.
آیا شماره ماشین آرشیدوک فرانتس فردیناند پیغامی مخفی درون خود داشته است؟
آرشیدوک فرانتس فردیناند از مقام های سطلنتی اتریش در سال های دور بوده است. هنگامی که وی در ۲۸ ژوئن سال ۱۹۱۴ میلادی در شهر سارایوو به قتل رسید، جنگ جهانی اول آغاز گشت. ماشینی که او برای سفر پیش از مرگ خود مورد استفاده قرار داده بود، شماره ای عجیب و اسرار آمیز داشت (A III 118.) جالب است بدانید که جنگ جهانی اول درست در «روز پایان» (Armistice Day) و در تاریخ ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ خاتمه یافت. می توان این روز را به صورت ۱۱/۱۱/۱۸ نیز نوشت.
تراژدی دوگانه بر روی سد هوور
این سازه باعث شد که ۱۱۲ نفر جانشان را از دست بدهند. اما میان اتفاق نخست و ماجرای دوم، همخوانی عجیبی وجود دارد. اولین فرد کشته شده، نقشه برداری به نام «جورج تیرنی» بود. وی در هنگام تلاش برای یافتن محل مناسب احداث سد، در ۲۰ دسامبر سال ۱۹۲۲ غرق شد. نکته عجیب این است که آخرین فرد کشته شده، پاتریک پسر وی بود که آن هم در ۲۰ دسامبر (۱۹۳۵) جان خود را از دست داد.
مردی که هم از حملات پاریس و هم از حادثه ۱۱ سپتامبر جان سالم به در برد
فردی آمریکایی به نام متئو، با وجود آن که در حادثه تیر اندازی تئاتر پاریس مورد اصابت گلوله قرار گرفت، توانست زنده بماند. وی ۱۴ سال پیش نیز در ماجرای ۱۱ سپتامبر حضور داشت و هنگامی که در حال عبور از ساختمان بود، هواپیما به یکی از برج های تجارت جهانی اصابت کرد. اما باز هم مرگ نتوانست او را به دام بیاندازد.
اولین و آخرین سربازها از جنگ جهانی اول
اولین و آخرین سربازان بریتانیایی که در جنگ جهانی اول کشته شدند، در قبرستان سیمفوریِن مقدس کشور بلژیک مدفون هستند. سنگ آن ها رو به روی هم قرار گرفته و تنها ۶ متر با یکدیگر فاصله دارند. در نظر داشته باشید که این ماجرا به صورت اتفاقی رخ داده و هیچ گونه تلاشی برای آن انجام نگرفته است.
کتیبه هشدار در آرامگاه تیمور لنگ
در ۲۰ ژوئن سال ۱۹۴۰ میلادی، باستان شناسان شوروی مقبره تیمور لنگ را در سرزمینی که امروزه به نام ازبکستان شناخته می شود، مورد حفاری قرار دادند. تیمور لنگ که خود را وارث چنگیز خان می دانست، توانست عثمانی را فتح کند و امپراتوری تیموری را در ایران و بخش های مرکزی آسیا برپا سازد. بر روی سنگ نوشته مقبره او مطلبی به این قرار درج شده است: “هر کس قبر مرا باز کند، بلایی بسیار بدتر از من سرش خواهد آمد.”
با این حال، باستان شناسان این هشدار را نادیده گرفته و قبر او را شکافتند. ۳ روز بعد، آدولف هیتلر عملیات باربوسا بزرگترین حمله نظامی تاریخ را آغاز کرد و به سمت شوروی یورش برد.
همخوانی میان داستان کاترین ادوز و ماری کِلی
در شب ۲۹ سپتامبر سال ۱۸۸۸ میلادی و در ساعت ۸:۳۰ شب به وقت محلی، کاترین ادوز در حالت مستی در خیابان های لندن رویت شد. وی چند ساعت بعد از دستگیری آزاد گشت و به سمت خانه حرکت نمود. او نام واقعی اش را به پلیس نگفت و از اسم ماری کلی استفاده نمود. درست در شب بعد از آزادی، کاترین توسط فردی به نام جک به قتل رسید. قاتل شخص دیگری را نیز کشت که نام آن به طور شگفت انگیزی واقعا ماری کلی بود.
جرج هاندل و جیمی هندریکس
جرج هاندل و جیمی هندریکس هر دو از سرشناس ترین موسیقی دان های جهان بودند. یکی از آن ها در آلمان متولد شد و دیگری نیز اهل آمریکا بود. نکته جالب اینجاست که محل سکونت آن ها تنها یک پلاک با هم فاصله داشت. هاندل در پلاک ۲۵ خیابان بروک و هنریکس در پلاک ۲۳ زندگی می کردند. علی رغم آن که دوران آن ها ۲۰۰ سال با یکدیگر فاصله داشت، اما این ماجرا یکی از عجیب ترین همخوانی ها به شمار می رود.
عاشق این ماجرا های عجیبی ام که با خوندنش مو ی بدنم سیخ میشه!
خیلی ممنون
برای چی موهای بدنت سیخ بشه از ترس؟؟؟؟؟؟؟
من عاشق ماجراهای عجیب غریبم وازخوندنشون لذت میبرم ممنونم که این داستانهارومیزارید
در داستان قتل
پلیس با قاتل همکاری داشته دنبال ماری کلی میگشته کاترین و آزادش کرد تا بکشتش وقتی فهمید ماری کلی نیست اصلی رو کشته.