ناگفته های فیلم Inception ، عنوان مطلبی است که میخواهیم نکاتی عجیب و جالب این فیلم بسیار زیبا را برایتان شرح دهیم. کریستوفر نولان در فیلم تلقین فضایی را به تصویر کشیده که در خواب و رویای انسان میگذرد، یا اگر دقیقتر بگوییم خواب درون خواب انسان. بسیاری از مخاطبان این فیلم آن را فیلمی گیجکننده و سنگین میدانند.
فیلم تلقین که هم ضربآهنگ بسیار بالایی دارد و هم پر از جلوههای زیباست در مورد فردی به نام «دامینیک کاب» (با بازی لئوناردو دیکاپریو) است که همراه تیم تحقیقاتیاش سعی دارد وارد خواب و رویای دیگران شود و اطلاعاتی را بردارد و یا اینکه اطلاعاتی را در ذهنشان بهاصطلاح بکارد. در این فیلم مرز میان خواب و رویا به حدی ظریف میشود که دیگر قابل تشخیص نیستند و هرچه از زمان فیلم بیشتر میگذرد، مخاطب بیشتر درگیر این مسئله میشود که آنچه میبیند آیا حقیقتی است که در فیلم رخ داده یا رویای یکی از کاراکترهاست؟
مفهوم مبهم فیلم تلقین، لایههای متعدد خواب انسان و لحظههای سردرگمکنندهی این فیلم شاید در نگاه اول کمی آزاردهنده و خستهکننده به نظر آید. بنابراین به احتمال بسیار زیاد مخاطبان از کنار نکات مهم این فیلم میگذرند، نکاتی که نولان به زیبایی هرچه تمام در جایجای فیلمش قرار داده.
۱ ) ایدهی فیلم
نخستین مورد از ناگفته های فیلم Inception ایدهی این فیلم است. کریستوفر نولان شانزدهساله بود که ایدهی این فیلم به ذهنش رسید و نوشتن فیلمنامهاش برای او ۱۰ سال به طول انجامید. او مدتها پیش از آنکه فیلمنامهی فیلم Inception یا تلقین را بنویسد مدهوش ماهیت خواب و رویای انسان بود. او در مصاحبهای با لسآنجلس تایمز در این باره میگوید: «از مدتها پیش دلم میخواست چنین کاری کنم، موضوعیه که از شانزدهسالگیام به فکرش بودم. هفت یا هشت سال پیش فیلمنامهی تلقینو نوشتم اما ایدهی این فیلم به مدتها قبل برمیگرده، ایدهای که به خواب و رویای انسان میپردازه و اونو وجه دیگهای از حقیقت جلوه میده.»
او در مصاحبهی دیگری با ددلاین عنوان میکند که: «آخرین قطعهی پازل توی نوشتن فیلمنامهاش که ده سال طول کشید، این بود که بفهمم چطور کاراکتر محوری داستانو به لحاظ عاطفی درگیر داستان کنم تا بار عاطفی داستانی بیشتر بشه.» نولان طی مصاحبههای مختلفی عنوان کرده که در ابتدا قصد داشت فیلم Inception را در ژانر سرقت بسازد اما بعدها متوجه میشود که در آن حالت فیلمش بیش از حد تخیلی به نظر میرسد و بار عاطفی هم ندارد.
۲ ) در فیلم Inception از تصاویر کامپیوتری استفاده نشده
پائول فرانکلین، سوپروایزر جلوههای بصری فیلم Inception، در مصاحبه با وایرد گفته نولان ترجیح میداد به جای استفاده از تصاویر کامپیوتری تیم جلوههای بصری با ترکیب حرکت بازیگران و انیمیشنهای دیجیتالی به افکتهای تصویری مورد نظر برسد. یکی از سکانسهای بسیار زیبای فیلم Inception مربوط به لحظهای است که شهر پاریس روی خودش خم میشود و کاراکتر آرتور نیز باید در راهرویی چرخان و بدون نیروی جاذبه بجنگد که برای طراحیاش نیز از جلوههای بصری استفاده شده.
فرانکلین در توضیح استفاده از جلوههای بصری میگوید: «وقتی از تصاویر کامپیوتری استفاده میکنی تا جلوههای پیچیدهای خلق کنی، جلوههایی مثل تخریب ساختمونها، انفجار یا افکتهای نوری خاص، از کاربردهای ازپیشتعیینشدهی نرمافزار هستن. اما در دنیای افکتهای تصویری میشه با علم فیزیک کلی جلوههای بصری تصادفی بسازی.» به گفتهی فرانکلین سختترین پلان این فیلم مربوط به آن قسمتی میشود که ساختمانهای بلند باید روی ساحل فرو بریزند. او میگوید: «مدتی طولانی روش کار میکردیم و نمیتونستیم اونطور که باید شاید بسازیمش. هرچی میساختیم چیزی شبیه نسخهی کوه یخ شهر گاتهام میشد که روش سیل اومده.»
تیم جلوههای بصری کریستوفر نولان در نهایت مدلشان را براساس تودهای یخ میسازند که روی دریا سقوط میکند و سپس سازههای ساختمانی را به آن میافزایند. فرانکلین میگوید: «موضوع این بود که چطور المانهایی مثل جاده و ساختمونها و عمق کم و زیاد آبو بسازیم. در نهایت با این تونستیم این نمای شهری زیبا اما بسیار دشوار رو بسازیم.»
۳ ) بنا بود فیلم Inception را سهبعدی بسازند اما بعد نظرشان را تغییر دادند.
مورد بعدی از ناگفته های فیلم Inception این است که دستاندرکاران ساخت فیلم تلقین با توجه به محدودیتهای زمانی و اینکه اگر مراحل ساخت فیلم را با عجله پیش ببرند کیفیتش پایین میآید، تصمیم گرفتند فیلم را سهبعدی نسازند. کریستوفر نولان طی کنفرانس خبری شرکت فیلمسازی وارنر برادرز در این مورد گفته بود حتی این ایدهشان را تا جایی پیش بردند که به مرحلهی آزمایش آن هنگام تدوین فیلم رسیده بودند.
او در این نشست گفت: «وقتی به جدول زمانی فیلم نگاه میکردم دیدم زمان کافی برای این کار ندارم تا با اون استانداردهایی که در نظر دارم بسازمش.» او در ادامه توضیح میدهد که: «دوست ندارم موقع دیدن فیلم عینک روی چشمام باشه و میخوام تصویری واضح و باکیفیت ببینم. به همین دلیل تصمیم گرفتم Inception رو روی فیلم ۳۵ میلیمتری ضبط کنم و بیشترین کیفیت ممکنو داشته باشم. کیفیت بالاست که واقعاً منو به وجد میاره.»
۴ ) تناسب موضوع فیلم با آهنگ ادیت پیاف
آهنگ «نه، افسوس هیچچیز را نمیخورم» از ادیت پیاف با ماجرای فیلم تناسب دارد. تیم دامینیک کاب از این آهنگ استفاده میکند تا نشانهای باشد که باید از دنیای خواب برخیزند. در شعر این آهنگ میشنویم که خواننده میگوید: «نه هیچ چیز، افسوس هیچچیز را نمیخورم. هرچه بود تمام شده. افسوس گذشته را نمیخورم». این شعر را میتوان متناسب با دیالوگهای کاب و سایتو دانست که چندباری در طی فیلم Inception تکرار میشود: «میخوای پیر بشی و کلی حسرت داشته باشی و منتظر مرگت بشینی؟» این آهنگ حتی تضادی واضح با ناتوانی کاب در فراموشی همسر فوتشدهاش دارد.
«با خاطراتم شمع را میافروزم، تلخی و شیرینیهای زندگیام را دیگر نمیخواهم، دیگر عشق و دردهایش را نمیخواهم، دیگر بس است، با هیچ از نو آغاز میکنم» شاره به توصیهی کاب به آریادنه دارد که وقتی در حال ساخت رویا هستند به او میگوید باید از خاطرات شخصیاش برای ساخت رویا اجتناب کند.
۵ ) ویرایش آهنگ ادیت پیاف
هانس زیمِر با ویرایش آهنگ ادیت پیاف توانست موسیقی متن فیلم را بسازد. پس از اکران فیلم Inception بود که یکی از طرفداران این فیلم با ساخت ویدیویی نشان داد که موسیقی متن هانس زیمر در فیلم Inception با آهنگ «نه، افسوس هیچچیز را نمیخورم» ادیت پیاف شباهتهای زیادی دارد. از آنجایی که طی فیلم میفهمیم زمان در رویای انسان کندتر میشود بنابراین منطقی است که شنیدن این آهنگ در رویا نسبت به زمان حقیقی کندتر باشد.
زیمر طی مصاحبهای با نیویورک تایمز در این باره گفته: «استفاده از این آهنگ مخفیانه نبوده.» البته نمیتوان گفت که زیمر این آهنگ را کندتر کرده، بلکه آنچه در حقیقت رخ داده این است که او یک ضرب را از آن کم کرده. او گفته: «باید دو تا نتو از این آهنگ حذف میکردم. من عاشق تکنولوژی هستم و به همین دلیل هم این کار برام خیلی لذتبخش بود که نسخهی اصلی آهنگو از آرشیو ملی فرانسه بگیرم و بعد متخصصیو توی فرانسه پیدا کنم که بتونه از دیاِناِی این آهنگ یک سلولو خارج کنه.»
او همچنین گفته: «آهنگ متن این فیلم درواقع دستکاری ضرب آهنگ موسیقی ادیت پیاف بوده. به این شکل میتونستم سطوح مختلف زمانو با ضربآهنگ تند یا کندتر نشون بدم.»
۶ ) انتخاب ماریون کوتیار در نقش «مال» هیچ ارتباطی با بازی او در نقش «ادیت پیاف» نداشته
. ماریون کوتیار با بازی در فیلم زندگی گلگون توانست اسکار سال ۲۰۰۷ را از آن خود کند، یعنی سه سال پیش از اکران فیلم Inception. فیلم زندگی گلگون دربارهی زندگی ادیت پیاف بود و این بازیگر فرانسوی در آن نقش پیاف را برعهده داشت. جالب اینجاست که کریستوفر نولان مدتها پیش از آنکه کوتیار را برای نقش «مال» انتخاب کند آهنگ ادیت پیاف را در فیلمنامهاش جای داده بود. زیمر در این باره به روزنامهی لسآنجلس تایمز گفته ارتباط کوتیار با نقش پیاف باعث شد که نولان این آهنگ را از فیلمنامه حذف کند اما او نولان را متقاعد کرد که از همین آهنگ در فیلمش استفاده کند.
۷ ) فیلم Inception در ۶ کشور فیلمبرداری شد
نکتهی دیگر از ناگفته های فیلم Inception این است که بازیگران و دستاندرکاران این فیلم مجبور شدند برای فیلمبرداری این فیلم به شش کشور مختلف سفر کنند. این کشورها عبارتند از آمریکا، مراکش، کانادا، فرانسه، انگلستان و ژاپن.
۸ ) جوزف گوردون لِویت و سختترین سکانس فیلمبرداری
جوزف گوردون لویت میگوید لذتبخشترین و در عین حال سختترین سکانس این فیلم برایش زمانی بوده که باید درون این راهروی چرخان میدوید. دومین مرحله از بازگشت فیشر، کاراکتر آرتور که بازیاش بر عهدهی لویت بود باید درون راهرویی چرخان میدوید و از آنجا فرار میکرد.
دستاندرکاران فیلم تیمی را گرد هم آورده بودند که لویت را آموزش دهند تا او بتواند قسمتهای مربوط به درگیری در شرایط بدون گرانش را خودش بازی کند. او میگوید: «یکی از لذتبخشترین قسمتهای فیلم برام همین لحظه بود. البته میتونم بگم بین تمام فیلمهایی که بازی کردم سختترینشون هم بوده.»
این سکانس که صحنهی دویدن او را در راهرویی چرخان به طول سی متر به تصویر میکشد بیش از ۵۰۰ نفر از دستاندرکاران فیلم را درگیر کرد تا فیلمبرداریاش ممکن شود.
۹ ) پسر نولان در فیلم Inception
یکی دیگر از ناگفته های فیلم Inception حضور پسر نولان در فیلم است. پسر کارگردان فیلم Inception در این فیلم نقش پسر بیستماههی کاب را بر عهده داشت. تا سال ۲۰۲۰ این فیلم نخستین فیلمی بوده که پسر کریستوفر نولان در آن به ایفای نقش پرداخته.
۱۰ ) میراندا از اقوام کریستوفر نولان است
میراندا از دیگر اقوام کریستوفر نولان است که در این فیلم او بازی کرده. میراندا در فیلم Inception نقش مهماندار هواپیما را بر عهده داشت و به مسافران فرستکلاس پرواز لسآنجلس رسیدگی میکرد. البته این تنها باری نیست که او در فیلم نولان جلوی دوربین رفته و در دو فیلم دیگر کریستوفر نولان، یعنی «قیام شوالهی تاریکی» محصول سال ۲۰۱۲ و «دانکرک» محصول سال ۲۰۱۷ نیز با او همکاری داشته.
۱۱ ) آشنایی اِلِن پیج با نولان پیش از بازیگری او در Inception
الن پیج در فیلم Inception نقش کاراکتری به اسم آریادنه را بر عهده داشت که دانشجوی معماری بود و به تیم کاب پیوست تا به رویاسازیشان کمک کند. اما هنگامی که فقط از طرفداران نولان بود و با او ملاقات کرد هرگز تصور هم نمیکرد روزی در فیلم او بازی کند.
او در مصاحبهای گفته: «از طرفداران پروپاقرص نولان هستم و یه بار به دیدنش رفتم. وقتی دیدمش چیزی از فیلم Inception نمیدونستم. واقعاً از شخصیتش خوشم اومد، آدم واقعاً افتادهایه و اصلاً مغرور نیست، آدم از همصحبتی باهاش لذت میبره.» به گفتهی او حتی تصور هم نمیکرد دیدارش با نولان مقدمهای برای بازی او در فیلم Inception باشد و گفته: «حرف از فیلم Inception شد و گفت شاید بتونم توش نقشی داشته باشم. بعد فیلمنامهرو توی یکی از دفترهای کارش خوندم، بران نفرستادن. دیوانهی داستانش شدم. آرزوم شد که این کاراکتر رو بازی کنم اون هم پذیرفت که من برای این نقش مناسبم.»
۱۲ ) حضور یکی از نقاشیهای هنرمند مورد علاقهی نولان در فیلم
از دیگر ناگفته های فیلم Inception میتوان به حضور یکی از تابلوهای هنرمند مورد علاقهی نولان در فیلم اشاره کرد. در سکانسی از فیلم که کاب و مال را در حال صحبت میبینیم تابلویی از فرانسیس بیکن روی دیوار به چشم میخورد که هنرمندان محبوب نولان است. این تابلو طرحی بههمریخته از چهرهی معشوقهی بیکن است که میان صورتش حفرهای ایجاد شده. نولان در مصاحبهای با مؤسسهی تِیت گفته هرجایی که کلامش قاصر باشد سراغ هنر میرود و این جایگزینی را اصلاً غلط نمیداند. او گفته: «بههمریختگی چهرهها در رویای آدم از جهات مختلفی برام جذابیت داره. سعی کردم توی آثارم این موضوعو نشون بدم.»
جالب اینجاست وقتی فیلم را با دقت ببینم خواهیم فهمید در این سکانس که مال مستقیم به تابلوی بیکن زل زده صرفاً خاطرهای در ذهن کاب است. درواقع همانطور که بیکن تصویری بههمریخته از معشوقهاش را تصویر کشده، نولان هم با این تابلو خواسته به مخاطب نشان دهد که تابلو تصویری بههمریخته از چهرهی همسر کاب در ذهن اوست.
۱۳ ) عدد توتم آرتور چندین بار در رویای او تکرار میشود
تکرار عدد توتم آرتور نیز یکی دیگر از ناگفته های فیلم Inception به حساب میآید. توتم در فیلم Inception وسیلهای است که نشان میدهد کاراکتر در رویاست یا بیداری. توتم آرتور نیز یک تاس سرخرنگ است. وقتی او توتمش را به آریادنه نشان میدهد عدد ۵ رو به دوربین قرار میگیرد. همچنین در چند سکانس مختلف هنگامی که او در رویایش در هتلی قرار گرفته این عدد تکرار میشود. این هتل حداقل ۵ طبقه دارد و در صحنههای مبارزهی او نیز نشان این عدد نشان داده میشود.
۱۴ ) طرح قلعهی برفی در رویای ایام مشابه کتابخانهی گایزل است.
معماری قلعهی برفی که در رویای ایام میبینیم شباهت بسیاری به معماری کتابخانهی گایزِل در سندیگو دارد. نولان صحبتی در مورد این موضوع نداشته اما در مصاحبههای مختلفش مطرح کرده که به معماری علاقه دارد و در فیلمهایش به این موضوع اهمیت میدهد.
۱۵ ) پلاک ماشینها در رویای یوسف
از دیگر ناگفته های فیلم Inception میتوان به تغییر پلاک ماشینها اشاره کرد. در رویای کاراکترهای فیلم Inception نشانههای بارزی وجود دارد که ضمیر ناخودآگاه را از حقیقت تمیز میدهند. اما یکی از جزئیاتی که نولان به آن پرداخته همین تغییر پلاک ماشینهاست. در این فیلم هنگامی که کاراکترها در رویای خود به سر میبرند پلاک ماشینها به «Alternate State The» تغییر میکند.
۱۶ ) کاراکترهای فیلم Inception نمایندهای از دستاندرکاران ساخت فیلم هستند
کریستوفر نولان قصد نداشته فیلمی در مورد فیلمسازی بسازد اما در هر حال هر کدام از کاراکترهای فیلم Inception نمایندهی یکی از دستاندرکاران ساخت فیلم هستند. او در مصاحبهای با وایرد به این موضوع اشاره کرده و گفته: «قصد نداشتم در مورد فیلمسازی فیلم بسازم اما فرایند تولید فیلم به این جهت پیش رفت. همکاری تیم [کاب] شباهتهای زیادی به نحوهی فیلمسازی داشت. نمیتونم بگم این اتفاق عمدی بوده اما کاملاً مشخصه که توی فیلم دیده میشه.»
این شباهت به حدی است که میتوان هر کدام از کاراکترهای فیلم را نمایندهی یکی از عوامل فیلم دانست. کاب که تصمیمگیرنده است نمایندهی کارگردان به حساب میآید. آرتور مسئولیت هماهنگیها را بر عهده دارد نمایندهی تهیهکنندهی فیلم است. آریادنه را که معمار خواب است میتوان طراح صحنه در نظر گرفت و ایام که میتواند در رویایش نقش دیگران را برعهده بگیرد نمایندهی بازیگر است. همچنین فیشر که پیشنهاد میدهد ایدهای در ذهن او کاشته شود درواقع نمایندهی مخاطب فیلم است. نولان در ادامهی حرفهایش میگوید: «به نظرم این موضوع به این دلیل اتفاق افتاده که سخت تلاش میکنم تا فیلمی که میسازم کاملاً ملموس و واقعی باشه.»
۱۷ ) نقش دیکاپریو در افزایش بار عاطفی فیلم
از دیگر ناگفته های فیلم Inception میتوان به نقش لئوناردو دیکاپریو در افزایش بار عاطفی فیلم اشاره کرد. او پیش از مراحل فیلمبرداری به مدت دو ماه هر روز با کریستوفر نولان جلسه داشت و در مورد کاراکترش با او صحبت میکرد. نولان طی مصاحبهاش با لسآنجلس تایمز در این مورد میگوید: «از بسیاری از ایدههایش استفاده کردم. لئو دیدگاه کاملاً تحلیلگرانه داره، خصوصاً هم از نقطهنظر کاراکتر و هم از این نظر که کلیت داستان چطور پیش میره و ارتباطش با کاراکتر اون چیه. درواقع تمام جلساتمون به دلم مینشست و به نظرم تأثیر خیلی زیادی روی کیفیت فیلم داشت. به نظرم زندگی عاطفی کاراکتر [کاب] بیشتر از گذشته محرک داستان شده.»
۱۸ ) سکانس دیدار استفان مایلز و کاب در مکانی خاص فیلمبرداری شده
بنا به گزارشی که لسآنجلس تایمز نوشته سکانسی که کاب و مایلز با هم دیدار میکنند در دانشکدهی معماری دانشگاه لندن فیلمبرداری شده، یعنی همان دانشگاهی که نولان در آن ادبیات انگلیسی میخواند و همانجا با همسرش، اِما توماس، آشنا شد. این زوج با همکاری هم فیلمهای پرشماری را ساختهاند که از میانشان میتوان به فیلم «قیام شوالیهی تاریکی»، «Inception» و «میانستارهای» اشاره کرد.
۱۹ ) برد پیت و ویل اسمیت، رقبای دیکاپریو در نقش کاب
رقت برد پیت، ویل اسمیت و دیکاپریو نیز از دیگر ناگفته های فیلم Inception است. به گزارش هالیوود ریپورتر نولان پیش از آنکه نقش کاراکتر کاب را به لئوناردو دیکاپریو پیشنهاد کند، این نقش را به برد پیت و ویل اسمیت پیشنهاد کرده بود که هر دوی این هنرپیشگان نقش کاب را رد کردند.
نولان ابتدا نقش را به برد پیت پیشنهاد داد و بعد به او دو روز زمان داد تا موافقت یا مخالفت با آن را اعلام کنند. هنگامی که از این مهلت گذشت و خبری از پاسخ پیت نشد، نولان این نقش را به ویل اسمیت پیشنهاد داد. اما ویل اسمیت نیز این نقش را نپذیرفت تا بتواند در فیلم «من افسانهام» به ایفای نقش بپردازد. پس از آن بود که نولان به سراغ دیکاپریو رفت.
۲۰ ) عدد یکسان در رویای یوسف
در رویاهای یوسف، که نقشآفرینیاش را دیلیپ رائو بر عهده داشت، قطاری بزرگ ناگهان وارد خیابان میشود که عدد ۳۵۰۲ روی آن درج شده. اما نکته اینجاست که این اعداد روی قطار برعکس نوشته شدهاند و در واقع همان عدد ۲۰۵۳ هستند که روی تاکسی دیده میشود.
آریادنه به کاب میگوید ورود قطار به رویا کار او نبوده اما اینجا تنها باری نبود که حضور قطار را در فیلم میبینیم. کاب در ابتدای فیلم همراه تیمش است و اشاره میکند که از قطار اصلاً خوشش نمیآید. همچنین چندین بار طی فیلم این جمله را میشنویم که «منتظری قطار بیاد. قطاری که بتونه تو رو ببره به یه جای دور. میدونی که مقصد قطارت کجاست اما مطمئن نیستی. اما اصلاً مهم نیست.»
اما در ادامهی فیلم مخاطب میبیند که کاب و مال برای فرار از برزخ رویا روی ریل قطار میخوابند و همین جمله را تکرار میکنند و قطار از رویشان میگذرد تا آنها به حقیقت برگردند. بنابراین قطاری که وارد رویای یوسف میشود نشانهای از خاطرات مال در ذهن کاب است تا با تغییر اتفاقات در رویا، کاب را به برزخ رویا برگرداند.
۲۱ ) اشاره به نقش دیکاپریو در فیلم «اگه میتونی منو بگیر»
یکی دیگر از ناگفته های فیلم Inception این است که در این فیلم کاراکتر دیکاپریو به نقشش در فیلم «اگه میتونی منو بگیر» اشاره میکند. در سکانسی که کاب و مایلز در مورد نقشهی او برای بازگشت به خانه نزد فرزندانش بحث میکنند کاب میگوید «استرداد مجرم بین فرانسه و آمریکا کلی بوروکراسی داره.» این جمله اشاره به فیلم «اگه میتونی منو بگیر» دارد که کاراکتر فرانک اَبِنگِیل جونیور در فرانسه دستگیر میشود و بعد به آمریکا فرستاده میشود.
۲۲ ) تکرار عدد رمز گاوصندوق در تکههای مختلفی از فیلم
فیشر در رویای یوسف به تیمش یک رمز شش رقمی گاوصندوق میدهد که عبارت است از (۵۲۸۴۹۱) تا بتوانند گاوصندوق پدر او را باز کنند. اما این اعداد در جایجای فیلم نمایش داده میشود. هنگامی که فیشر در رویای آرتور با زنی مو بلوند صحبت میکند، که درواقع همان ایام در چهرهی مبدل است، زن مو بلوند همین عدد را روی دستمال کاغذی مینویسد. جای دیگر نیز هنگامی است که در هتل به سر میبرند و تیم در اتاق ۵۲۸ خوابیده است. آرتور نیز در اتاق طبقهی پایینشان رفته که شمارهاش ۴۹۱ است. مورد دیگر نمایش این عدد نیز مربوط به سکانسی است که فیشر از رمز استفاده میکند تا گاوصندوق باز شود و به وصیتنامهی پدرش دست یابد.
۲۳ ) سختترین سکانس فیلم Inception برای دیکاپریو
به گفتهی دیکاپریو سختترین سکانس فیلم Inception برایش سکانسی بوده که باید در مراکش فرار میکرد. این سکانس کاب باید از دست چند نفر که در تعقیبش هستند فرار کند. او طی کنفرانس خبری وارنر برادرز در این مورد گفت: «سختترین سکانس اکشن این فیلم به نظرم توی مراکش بود چون باید از بین جمعیت میدویدم. مدام به این و اون میخوردم با دستگاه نوشابه برخورد میکردم.»
او همچنین گفته: «کار نسبتاً سختی بود اما در نهایت نتیجهش خارقالعاده بود.»
۲۴ ) اتمام فیلمنامهی Inception پیش از قرارداد
کمپانی وارنر برادرز پیش از اتمام فیلمنامهی Inception حاضر بودند با کریستوفر نولان قرارداد ببندند اما او مخالفت کرد چون میخواست بر نگارش فیلمنامه تسلط کامل داشته باشد. او در این مورد گفته: «میدونستم برای همچین فیلمنامهای باید از یه سری محدودیتهای خاص این ژانر پامو فراتر بگذارم. برام اهمیت بسیاری داشت که فیلمنامهرو خودم تکمیلش کنم. میخواستم روی کاغذ داشته باشمش تا استودیو بدونه این فیلم باید چطوری ساخته شه.»
کمپانی وارنر برادرز و شریک تجاریاش لِجِندِری پیکچرز بودجهای ۱۶۰ میلیون دلاری برای ساخت فیلم Inception در نظر گرفتند.
۲۵ ) آریادنه در اساطیر یونان با هزارتوی و مارپیچ مرتبط است
آریادنه در فیلم Inception نقش معمار خواب را بر عهده دارد که لایههای خواب را ترسیم میکند تا فردی که پا به دنیای خواب و رویا میگذارد بتواند از آن خارج شود. همچنین در اساطیر یونان، آریادنه دختر مینوس، پادشاه کِرِت (بزرگترین جزیرهی یونان) بود و عاشق تِزه شد، قهرمان که از که آتن آمده بود. تزه آز آتن آمده بود تا خود را به اصطلاح تسلیم مینوتائور (هیولایی با سر گاو و بدن انسان) کند. آریادنه مخفیانه شمشیری به تزه داد تا بتواند آن هیولا را بکشد و ریسمانی نیز به دست او سپرد تا بتواند از هزارتوی (مخفیگاه مینوتائور) راهش را بیابد و از آن خارج شود. هر دوی این زنها نقششان این بود که با ایدههای هوشمندانه و شجاعانه مردان همراهشان را نجات دهند.
۲۶ ) استفاده از توپ بادی برای ساختن انفجار در پاریس
کریس کُربولد، سوپروایزر جلوههای ویژهی در مصاحبهاش با اِمتیوی گفته برای ساختن صحنههای انفجار از توپ بادی استفاده کردند و اجسام را جلویش میانداختند تا به هوا پرتاب شوند. پس از آنکه اجسام به هوا بلند میشد با ۱۵۰۰ فریم در ثانیه از آن فیلمبرداری میکردند تا تمام افکتهای مورد نظر ضبط شود. او گفته: «با دوربینهای بسیار پرسرعت فوتوسونیک از اجسام معلق فیلمبرداری میکردیم تا تمام جزئیات ضبط بشه.» او سپس توضیح میدهد که تیمش با استفاده از کامپیوتر زمان معلقماندن اجسام را افزایش میدادند.
۲۷ ) تأثیرپذیری فیلم Inception از فیلمهای جیمز باند
نولان از طرفداران پروپا قرص سری فیلمهای جیمز باند است بنابراین تعجبی هم ندارد که از آنها در فیلمهای خودش تأثیر بگیرد. او با تأثیر از فیلمهای «در خدمت سرویس مخفی ملکه» محصول سال ۱۹۶۹ و «فقط به خاطر چشمان تو» محصول سال ۱۹۸۱ رویاهای ایام را ساخت. والی فیستِر، فیلمبردار فیلم Inception، در مصاحبهاش با اِمتیوی عنوان کرد: «سوالمون این بود که چطور باید این صحنههارو فیلمبرداری کنیم. برای همین رفتیم و فیلمهای جیمز باند رو دیدیم.»
۲۸ ) طوفان شدید طی مراحل فیلمبردای Inception
به گفتهی والی فیستر فیلمبرداری رویاهای ایام در کَلگِری کانادا دو هفته به طول انجامید و همهچیز را آماده کردند تا بخشی طوفانی از فیلم را فیلمبرداری کنند اما هیچ تضمینی نبود که برف ببارد. او میگوید: «دیگه دست به دعا شده بودیم که برف بگیره.» در نهایت عوامل فیلم تصمیم میگیرند از برف مصنوعی استفاده کنند اما به باور فیستر نمیشد انتظار داشت تأثیرش مشابه برف طبیعی باشد. او میگوید: «اینجاست که باید بگم بهتره مراقب آرزوهاتون باشید. چون ما برای برف دعا کردیم اما طوفان شد. وضعیت فیلمبرداری با طوفان هم سخت شد و هم سرد بود و هم شرایطو راحت نبود.»
۲۹ ) اشاره به کتاب جرج لیکاف
در سکانسی از فیلم Inception سایتو به آرتور میگوید «به فیل فکر نکن» که اشارهای است به کتاب «به فیلم فکر نکن» اثر جرج لیکاف. این تکه از فیلم مربوط به لحظهای است که سایتو در مورد Inception میپرسد و آرتور با نمونهای از زندگی واقعی آن را ممکن میدادند. آرتور از سایتو میپرسد: «فرض کن بهت میگم به فیل فکر نکن. تو در مورد چی فکر میکنی؟» سایتو در جواب میگوید: «فیل». جرج لیکاف در این کتابش اشاره میکند که سیاستمداران با همین روش مسائلی خاص را به ذهن رأیدهندگان تلقین میکنند.
۳۰ ) آخرین جملهی فیلم به ابتدای فیلم اشاره دارد
هنگامی که در انتهای فیلم کاب به خانه بازمیگردد تا بچههایش را ببیند، متوجه میشود که فلیپا و جیمز بیرون از خانه مشغول بازی هستند و پشتشان به اوست. این در حالی است که ابتدای فیلم نیز صحنهای مشابه میبینیم و در آنجا نیز بچهها در ساحل مشغول بازی هستند.
در سکانس پایانی وقتی جیمز پدرش را میبیند به او میگوید «ببین چی ساختم. داریم یه خونه روی صخره میسازیم!» با اینکه این جمله در ظاهر بداهه است اما در حقیقت «خانهی روی صخره» اشاره به قصر سایتو دارد که در برزخ رویا رو به دریاست و همچنین روی صخرهای قرار دارد.
پایان فیلم Inception برای مخاطبانش بحثبرانگیز است، چراکه توتم کاب نمیافتد تا مدرکی دال بر این باشد که او به حقیقت بازگشته. با این حال همین جملهای که از جیمز، پسر کاب، میشنویم نشان از بازگشت کاب به برزخ رویاست. البته از سویی دیگر نیز ممکن است این جمله با این هدف بیان شده باشد که پایانی باز و خارقالعاده برای فیلم رقم بخورد.
دیگر مطالب خواندنی:
هر آنچه که باید در مورد کیانو ریوز بدانید؛ سرگذشت پرفراز و نشیب جنتلمن هالیوود
افشاگری فیلمبردار مجموعه فیلم های ماتریکس در مورد همکاری با واچوفسکی ها
نکات هیجانانگیز فیلم هری پاتر که از نظرتان پنهان ماندهاند
شباهت عجیب میان خواهران و برادران مشهور که یادآور افسانهی دوقلوهاست
عروسک آنابل ؛ داستان واقعی عروسک ترسناکی که الهام بخش The Conjuring شد
با سپاس از آقای جهان آبادی. بسیااار عالی بود.
و البته سخره اشتباهه و صخره درسته.
مطلب خیلی خوبی بود
من یه جا نقل قول از مایکل کین بازیگر نقش مایلز خوندم که می گفت هر جا که مایلز حضور داره یعنی در واقعیت هست و در صحنه آخر هم مایلز حضور داره یعنی کاب در واقعیت هست
با سلام
خیلی عالی بود ممنون
به نظر من در سکانس آخر فیلم که کاب به خونه برمیگرده و بچه های خودش رو طوری که بعد از گذشت چند سال همچنان به همون صورت و با همان لباس ها که در رویای خودش بود، میبینه و توتم کاب روی میز نمیافته و بی توجه به این موضوع به سمت بچه ها حرکت میکنه نشان از اینه که به برزخ رویا بازگشته باشه و در بیداری نباشه.