زندگی عجیب یک زوج با ۲۲ فرزند در سردترین شهر دنیا در سیبری + ویدئو

زندگی عجیب یک زوج با ۲۲ فرزند در سردترین شهر دنیا در سیبری + ویدئو

بزرگ کردن ۲۲ فرزند برای هر پدر و مادری می تواند یک چالش تمام عیار باشد. اما یک زوج ۲۲ فرزنده در سردترین شهر دنیا در شرق سیبری از تلاش های مضاعفی پرده برداشته اند که برای پرورش این تعداد فرزند در سرمای منفی ۶۴ درجه سانتیگراد این منطقه نیاز است.

الکساندر و اوکسانا پاولوف در خانه ی خود در جمهوری ساخا (یاقوتستان) به تازگی میزبان یوتیوبری به نام Kiun B شدند تا نشان دهند که یک روز معمول این خانواده چگونه است، از صف های انتظار طولانی برای استفاده از حمام و دستشویی گرفته تا شام های دو وعده ای و پوشاندن خود با چندین لایه لباس گرم.

این زوج در مجموع ۲۲ فرزند دارند که ۱۸ تای آن ها را به فرزندخواندگی پذیرفته اند. سن فرزندان آن ها از ۶ تا ۳۷ سال است.

در این ویدئو الکساندر توضیح می دهد که آن ها ابتدا در سال ۲۰۰۳ سه کودک را به فرزندخواندگی پذیرفتند و با بزرگ تر شدن خانواده شان، او که یک مهندس بود، شغل خود را رها کرد تا بتواند در خانه کمک بیشتری باشد.

گرچه ۸ نفر از فرزندان این زوج خود تشکیل خانواده داده و خانه ی آن ها را ترک کرده اند، اما پاولوف ها هنوز از ۱۴ فرزند دیگر خود مراقبت می کنند.

اوکسانا می گوید: «ما در تعطیلات از بودن در کنار هم لذت می بریم و با کارهایی مثل آشپزی و انجام بازی های مختلف باهم خوش می گذرانیم. ما به خاطر داشتن چنین خانواده ی بزرگ و پر از عشقی شکرگزاریم.»

در ابتدای این فیلم کوتاه، Kiun B یوتیوبر، به عنوان راوی توضیح می دهد که الکساندر روز خود را از صبح زود با رفتن به بیرون برای جمع آوری یخ آغاز می کند تا خانواده ی آن ها بتوانند آب آشامیدنی کافی داشته باشند.

در ویدئو پدر خانواده را می توان در حال حمل یک بلوک یخی از حیاط خانه به درون یک اتاق دید که در آنجا آن را درون یک محفظه ی مخصوص قرار می دهد تا ذوب و تبدیل به آب شود.

در ادامه راوی می گوید که خانواده ی پاولوف با چالش عدم دسترسی به یک منبع تأمین آب مرکزی مواجه است و آن ها برای ذخیره ی آب مورد نیاز برای امور روزمره ی خود از محفظه های ذخیره ی آب استفاده می کنند.

در صحنه ی بعدی، ۲ تا از کوچک ترین فرزندان خانواده ی پاولوف، ناستیا و رامینا که به ترتیب ۶ و ۹ ساله هستند را می توان دید که برای رفتن به مدرسه از خواب بیدار شده اند.

با این حال، از آنجایی که دمای هوا به منفی ۴۴ درجه سانتیگراد رسیده است، مدرسه ی رامینا آن روز تعطیل است، چرا که در این منطقه اگر دمای هوا به کمتر از منفی ۴۲ درجه سانتیگراد برسد، مهدهای کودک تعطیل می شوند. با این حال، مدرسه ی ناستیا کماکان برقرار است و برای همین او مشغول شستن دندان های خود و آماده شدن می شود.

از آنجایی که هوای بیرون بسیار سرد است، صحنه ی بعدی الکساندر را در حال چک کردن سیستم گرمایش خانه نشان می دهد تا مطمئن شود خانواده ی آن ها در این صبح منجمدکننده می تواند گرم بماند.

در ادامه راوی می گوید: «علیرغم سرمای شدید هوا، الکساندر و خانواده اش برای گرم نگه داشتن خانواده ی خود با دمای ۲۵ درجه سانتیگراد از دو بویلر گازی استفاده می کنند. با توجه به اینکه خانه ی آن ها ۳۵۳ متر مربع مساحت دارد، عجیب نیست که هزینه ی گرمایش خانه ی آن ها ماهانه نزدیک به ۲۰۰ دلار می شود.»

تا ساعت ۷:۴۰ صبح، دیگر تمام اعضای خانواده ی پاولوف از خواب بیدار شده و جلوی در حمام و دستشویی صف کشیده اند و اوکسانا نیز سخت مشغول آماده سازی صبحانه است.

یکی از اجزای اصلی صبحانه ی آن ها پنکیک های سنتی این منطقه است چون غذای پر انرژی ای است و به همراه مربای بلوبری خانگی خورده می شود.

به دلیل کمبود فضا در خانه، پاولوف ها وعده های غذایی خود را دو بار برگزار می کنند، به طوری که اول کوچک ترین اعضای خانواده غذای خود را می خورند و سپس بزرگترها.

بعد از خوردن یک صبحانه ی مقوی، بچه ها راهی مدرسه می شوند.

در یکی از صحنه ها اوکسانا را در حال تن کردن لباسی از جنس یک پارچه ی زبر کتانی می توان دید و راوی توضیح می دهد که «مردم این منطقه از کودکی اهمیت پوشیدن لباس مناسب برای دوام آوردن در زمستان های سخت اینجا را یاد می گیرند. آن ها شلوارهای عایق دار و کت های زمستانی مخصوصی که برای هوای سرد طراحی شده اند، به تن می کنند.»

خوشبختانه خانواده ی پاولوف در نزدیکی یک مدرسه زندگی می کند و مدرسه ی ابتدایی به اندازه ی تنها ۵ دقیقه پیاده روی تا خانه ی آن ها فاصله دارد.

الکساندر و اوکسانا محل خانه ی خود را با در نظر گرفتن راحتی و ایمنی فرزندان شان انتخاب کردند تا مطمئن شوند که فرزندان شان برای رسیدن به مدرسه مجبور به پیاده روی طولانی در هوای بسیار سرد بیرون نخواهند بود.

راوی در ادامه می گوید که «بچه های بزرگ تر خانواده مراقب کوچک ترها هستند و اول مطمئن می شوند که آن ها به مدرسه رسیده باشند تا مبادا دچار یخ زدگی شوند.»

در یکی از صحنه ها، ۴ فرزند بزرگ تر خانواده ی پاولوف را می توان دید که در حالی که منتظر رسیدن اتوبوس برای رفتن به دانشگاهی در مرکز شهر هستند، محکم به یکدیگر چسبیده اند.

راوی می گوید که «این وضعیت می تواند به سرعت خطرناک شود و از آنجایی که خبری از اتوبوس نیست، بچه ها باید یا به سرعت به خانه بازگردند یا تلاش کنند ماشینی برای رفتن به دانشگاه پیدا کنند تا جلوی یخ زدگی خود را بگیرند.»

خوشبختانه در عرض چند دقیقه اتوبوس از راه می رسد. آنطور که در فیلم نشان می دهد اتوبوس های این منطقه به رنگ قرمز هستند تا در هوای مه آلود یا برفی راحت تر تشخیص داده شوند.

در صحنه ی دیگری، تعدادی از فرزندان خانواده ی پاولوف را می توان دید که برای بازی بیرون زده اند اما با بیشتر شدن سرمای هوا، به داخل بازمی گردند.

الکساندر و اوکسانا برای سرگرم نگه داشتن فرزندان شان در خانه یک باشگاه خانگی برای آن ها درست کرده اند.

در پایان روز، الکساندر برای درست کردن شام به سراغ باربیکیو می رود و اشاره می کند که برای آماده شدن سریع غذا از گوشت کره اسب استفاده می کند.

همزمان، اوکسانا در آشپزخانه مشغول درست کردن ماهی و مقداری پای سنتی گوشت و برنج می شود.

راوی می گوید که «برخلاف بقیه ی جاها، در این منطقه سبزیجات بسیار گران قیمت و نایاب اند که دلیل آن چالش های پرورش سبزیجات در اینجا است. میوه هم در رژیم غذایی سنتی این منطقه بسیار نادر است. به جای آن، مردم اغلب بری های منجمد (میوه های خانواده ی بری) مصرف می کنند که می توان آن ها را به مدت طولانی نگه داشت.»

یکی دیگر از اجزای کلیدی رژیم غذایی این منطقه سوپ است و راوی توضیح می دهد که مردم این منطقه هر روز سوپ می خورند، به این خاطر که «نه تنها سیرشان می کند، بلکه در روزهای سرد زمستان آن ها را گرم هم نگه می دارد.»

زندگی در این منطقه شاید برای بسیاری دشوار به نظر برسد، اما الکساندر در فیلم می گوید که به عقیده ی او هوای سرد آن ها را مقاوم و سختکوش می کند.

او می گوید که مهم ترین چیز این است که فعالیت بدنی داشته باشند چون این کار کمک می کند که قوی بمانند و برای دوام آوردن در روزهای سخت زمستان بتوانند سلامت خود را حفظ کنند.

الکساندر و اوکسانا برای مخارج ماهانه ی خود کمک دولتی دریافت می کنند که آن را صرف غذا و پوشاک همه ی فرزندان شان می کنند.

منبع: dailymail
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
بدون نظر

ورود